داستان جالب
حکایت اموزنده:طلبه جوان و دختر فراری
شب هنگام محمد باقر – طلبه جوان- در اتاق خود مشغول مطالعه بود که به ناگاه...
داستان جالب:امتحان وزیران
یکی از روزها، پادشاه سه وزیرش را فراخواند و از آنها درخواست کرد کار عجیبی انجام...
حکایت آموزنده:دعای کوروش
روزی بزرگان ایرانی ومریدان زرتشتی از کوروش بزرگ خواستند که برای ایران زمین دعای خیر کند...
داستان آموزنده:کوزه چشم حریصان پر نشد … تا صدف قانع نشد پر در نشد
دو مرد در کنار دریاچه ای مشغول ماهیگیری بودند.یکی از آنها ماهیگیر با تجربه و ماهری...
داستان جالب:لبخند
در یکی از شهرهای اروپایی پیرمردی زندگی می کرد که تنها بود.هیچکس نمی دانست که چرا...
داستان آموزنده:قضاوت
مردی چهار پسر داشت.آنها را به ترتیب به سراغ درخت گلابی ای فرستاد که در فاصله...
داستان جالب:شکایتی جالب از جنرال موتورز !!!
بخش پونتیاک شرکت خودروسازی جنرال موتورز شکایتی را از یک مشتری با این مضمون دریافت کرد:»...
داستان جالب :برادران گلدشتین
دو گدا تو یه خیابون شهر رم کنار هم نشسته بودن.یکیشون یه صلیب گذاشته بود جلوش،...
داستان آموزنده:قدردانی
یک شخص جوان با تحصیلات عالی برای شغل مدیریتی در یک شرکت بزرگ درخواست داد.در اولین...
داستان جالب:مرغابی یا عقاب! کدام می خواهید باشید؟
وقتی شما به شهر نیویورک سفر کنید، جالب ترین بخش سفر شما هنگامی است که پس...
داستان جالب:تغییر دنیا
بر سر گور کشیشی در کلیسای وست مینستر نوشته شده است:کودک که بودم می خواستم دنیا...
داستان آموزنده:خدا و آرایشگر
مردی برای اصلاح سر و صورتش به آرایشگاه رفت در بین کار گفت و گوی جالبی...
داستان جالب:امسال زمستان سختی در راه است
پائیز بود و سرخپوست ها از رئیس جدید قبیله پرسیدند که زمستان پیش رو سرد خواهد...
داستان جالب:راه رفتن سگ روی آب
شکارچی پرنده سگ جدیدی خریده بود، سگی که ویژگی منحصر به فردی داشت.این سگ میتوانست روی...
داستان جالب:بیشرمانه زیستن
روزی، در مجلس ختمی، مرد متین و موقری که در کنارم نشسته بود و قطره اشکی...
داستان جالب:درخت مشکلات
نجار، یک روز کاری دیگر را هم به پایان برد.آخر هفته بود و تصمیم گرفت دوستی...
داستان جالب:بیل گیتس در رستوران
بعد از خوردن غذا بیل گیتس ۵ دلار به عنوان انعام به پیش خدمت دادپیشخدمت ناراحت...
داستان جالب:زود قضاوت نکنید!
مسئولین یک مؤسسه خیریه متوجه شدند که وکیل پولداری در شهرشان زندگی میکند و تا کنون...
داستان جالب:خوک و گاو
مرد ثروتمندی به کشیشی می گوید: نمی دانم چرا مردم مرا خسیس می پندارند. کشیش گفت:...
داستان جالب:شاهینی که پرواز نمی کرد
پادشاهی دو شاهین کوچک به عنوان هدیه دریافت کرد.آنها را به مربی پرندگان دربار سپرد تا...
داستان جالب:هدیه فارغ التحصیلی
مرد جوانی، از دانشگاه فارغ التحصیل شد.ماه ها بود که ماشین اسپرت زیبایی، پشت شیشه های...
داستان جالب:ما چقد زود باوریم!
دانشجویی که سال آخر دانشگاه را می گذراند به خاطر پروژه ای که انجام داده بود...
داستان جالب:انیشتین و راننده اش!
انیشتین برای رفتن به سخنرانی ها و تدریس در دانشگاه از راننده مورد اطمینان خود کمک...