دراین مطلب به بیان شوخ طبعی نویسندگان و طنازی در قلم که به خلق آثاری همچون رمان طنز می شود می پردازیم.
رمان طنز ، تاریخی دارد به اندازه قدمت قصه پردازی، شاید از همان ابتدا انسان آموخت فارغ از حوادث،
زندگی را با نگرش های متفاوت تبیین کند و از دل جدی ترین مسائل و رخدادها به بیان طنز،
داستان آموزنده پنهان در تجربیاتش را ترسیم نماید.
شیطنت خلاقانه نویسندگان در بذله گویی میان داستان و رمان، مخاطب را سر ذوق آورده تا
جهان را اندکی کمتر، جدی و سخت انگارد.
رمان طنز و بذله گویی در روایت زندگی!
سبک بالان عرصه ادبیات، با نگاه خلاقانه و شوخ خود، با ترسیم تن نازی واژه های خوشرو و دلنشین،
به طنازی در عرصه داستان و رمان می پردازند.
صاحبان سبک شوخی با زندگی که خاطرات را مانند سیری در خمره سرکه، به عسل بدل می کنند.
گویا زندگی را در دیگ ذوق و قریحه خود، می پزند و خوراکی جا افتاده و دلنشین از عناصر و تجربیات خام
با طعم های گوناگون، بر سر سفره شاهدان و ناظران و مخاطبان خود می آورند تا کامشان را با
شوق و لذت، همراه سازند.
رمان طنز یک داستان خنده دار نیست، بلکه حاصل یک نگرش متفاوت و خلاقانه از یک داستان است.
رمان طنز در پشت صحنه زندگی ، متولد می شود!
البته در هر داستانی، در بطن هر حادثه ای حتی در وصف و تبیین حوادث و اتفاقات دردناک،
چه در واقعیت و چه در تخیل نویسنده و هنرمند، همیشه طنزی نهفته است؛ طنزی که تنها
یک نگاه هوشمند و خلاق می تواند آن را بشناسد و با هنرمندی و نبوغ، آن را از انزوای خود
بیرون بکشاند و چهره متناقضش را هویدا کند.
آری در تناقضی بسیار آشکار میان تلخی ها و سختی های حوادث و شوخ طبعی زندگی، در جریان و روند
داستان روزمرگی ما آدم ها، چه در صحنه نمایش جهان، چه در میان سطرهای داستان و رمان، چه بر پرده سینما
و چه بر بوم نقاشی، سیمای خود را به رخ می کشد.
تناقضی که شاید در نمای اول و برای آنان که در گود رزم و زندگی هستند، یا به چشم نیاید و یا دردناک
و منزجر کننده باشد، اما برای حاضرین و تماشاچیان، عیان تر و گاها خنده آور است.
حتی برای همان هایی که در گود وقایع به سر می برند نیز، با گذشت زمان و فاصله افتادن میان نگاهشان
تا وقایع، کم کم این تناقض نمکین و طنز، نمایان می شود تا جایی که حتی ممکن است مفهوم کل داستان
و آنچه رخ داده است، کم کم مفهومی طنز به خود بگیرد.
لبخندی، هرچند گاهی تلخ و دردناک
حال یک نویسنده طناز، همان نظاره گری است که با آگاهی از تمام آنچه در قلب رویداد ها می گذرد،
می تواند بازیگوشی قلقلک آور پنهان در هر لحظه را در یابد و نیز نه تنها چهره آن را نزد مخاطب، عریان سازد؛
بلکه طوری آن را هم نوا با روند اتفاقات نماید که بدون اجحاف و بی انصافی در حق احوال دیگر جاری در داستان،
لبخندی، هرچند گاهی تلخ و دردناک به لب خواننده و بیننده آورد تا شاید التیامی باشد بر فشارهای ناشی
از کشاکش زندگی و ماجراها و شاید همین تناقض مضحک زندگی است که سرچشمه رمان طنز
و طنازی هنرمندان و نویسندگان بزرگی چون عبید زاکانی شده باشد.
خنده ای که راز ماندگاری داستان آموزنده است!
گریه ها و بغض های انسان برایش بسیار ماندگار است؛ اما شاید روزی به تلخی گذشته اش بخندد
و این خنده ممکن است تلخ یا شیرین باشد.
انسان به عنوان یک موجود مختار با احساسات فراوانی که می توانند در آن واحد با هم به رقص و خروش درآیند،
فراتر از چهار مزه تلخ و شور، شیرین و ترش، طعم های لحظه ها را می چشد.
شاید بتوان گفت مهم ترین درس های زندگی اش را در سخت ترین روز ها دریافت می کند؛
اما این درس ها و تجربیات گرانبها، وقتی برایش معنا و هویت می یابند که از کش و قوس آن رها شده باشد
و یا به عبارتی از میانه گود کم کم فاصله بگیرد و شاهد زندگانی خویش گردد؛ یعنی همان زمان که شوخ طبعی
دنیا در بطن تجربیات و خاطراتش، به چشمش می آید و نمایان می شود؛ و این همان ترفندی است که در
ماندگاری یک داستان آموزنده با زبان طنز، توسط نویسنده ای خوش ذوق استفاده می شود.
تناقض شوخ طبع زندگی، به داستان و رمان جان می بخشد
ذوق و قریحه، دو صفت مهم و نقض برای ادیب و هنرمند است. هر کسی که در این دو وادی، جایی دارد،
باید بتواند مشاهده کند، تعبیر نماید و ترسیم گرداند؛ و این سه مرحله که در نگارش متون ادبی و خلق آثار هنری
از هر جنسی که باشد، بسیار اهمیت دارند، وابستگی عمیق و تنگاتنگی با استعداد و نبوغ چندگانه نگری دارد.
چندگانه نگری یا نگرش چندگانه، همانست که تنها در فاصله معین نسبت به صحنه اتفاقات، در نظر شاهدان،
شکل می گیرد؛ یعنی وقتی که بتوان ابعاد و زوایای دیگر داستان را نیز به چشم دید؛ و این همان مرحله مشاهده است؛
اما ذوق و قریحه هنرمندانه از این جا به بعد است، یعنی زمانی که بتوان با درک آنچه از دید اکثریت جا مانده است،
بر مبنای هدف اثر، تبیین و ترسیم نمود.
هرچه هنرمند در تعبیر و ترسیم وقایع، خلاق تر و موشکافانه تر عمل کند، چیره دستی خویش را در ذوق
و خلاقیت به رخ می کشاند.
زین روی یکی از سخت ترین هنرها، ترسیم وجه کمیک و خنده آور ماجراها می باشد.
نشاندن لبخند بر لب دیگران کاری سخت و پیچیده
نشاندن لبخند بر لب دیگران، نه تنها بسیار نیکو است، بلکه سخت و پیچیده نیز هست؛ چه رسد که بخواهیم
آن لبخند را به قهقهه ای ماندگار بدل گردانیم، آن هم وقتی که این بذله گویی در روایت از تلخکامی ها باشد
و شاید این هنر تنها نزد کسی است که تلخی و درد بسیاری را تجربه کرده و اما همچنان قلبش را روشن نگه
داشته و لبخندش را به رخ مشکلاتش کشانده است؛ لبخندی گاه عیان و گاه نیز پنهان و در عمق وجودش.
فلذا این همان کسی است که ذوق و استعداد رقص واژگان را برای طنازی در عرصه زندگی دارد.
داستان و رمان طنز که بتواند خواننده را بر سر ذوق آورد، تنها از قلم نویسنده خوش ذوق و طناز بر می آید.
نویسنده ای که با درک عواطف انسانی و ابعاد مختلف زندگی، توانایی تبدیل آن ها به یکدیگر را دارد.
شاید به همین دلیل است که مفاهیم طنز ماندگار ترند. شاید، نه فقط برای آنکه موجب خنده اند، بلکه برای
آنکه به عمق احساسات مخاطب، نفوذ می کنند؛ به جایی که تمام تضاد های ذهنی او را شکل می دهد
و سرچشمه اصلی سردرگمی و پرسشگری اوست، یعنی همان قوایی که انسان را به حرکت
وا می دارد و شور و شوقش را می زاید.
ارزش خاص آثار طنز
زین روی آثار طنز، نه تنها سخیف نیستند، بلکه از ارزش خاصی، هم در نزد مخاطبشان و هم در پیشگاه
هنر و صاحب نظران، برخوردار اند.
سایت های فرهنگی که در معرفی و فروش کتاب و نشریه فعالند، مانند سایت کتابچین، بخش های جذابی
شامل این آثار گرانبها دارند که امکان دانلود و مطالعه آسان سطرهای نقض و لطیف نویسندگان خوش بیان
و با ذوق را، برای مخاطبان خود فراهم می آورند.