داستان جذاب
داستان کوتاه عجایب هفتگانه
عجایب هفتگانه دانشآموزان شروع به نوشتن کردند.معلم نوشتههای آنها را جمعآوری کرد.با اینکه همه جوابها یکی...
داستان آموزنده پسرک واکسی
پسرک واکسی کفشم واکس نیاز نداشت، اما از روی دلسوزی گفتم: «بله.» به چابکی یک جفت...
داستان طوطی و حضرت سلیمان
طوطی و حضرت سلیمان روزی حضرت سلیمان از آنجا میگذشت.حضرت سلیمان زبان حیوانات را میدانست. طوطی...
داستان زیباوآموزنده :خریدن یک ساعت کار بابا
خریدن یک ساعت کار بابا سلام بابایی ! یک سئوال از شما بپرسم ؟ – بله...
داستان کوتاه:بخشندگی گاو و بخشندگی خوک
بخشندگی مرد ثروتمندی به کشیشی می گوید:نمی دانم چرا مردم مرا خسیس می پندارند.کشیش گفت:بگذار حکایت...
اینگونه باشیم تا از زندگی هرروز لذت ببریم…!
لذت بردن از زندگی اگر بچه باشید و آرزو نکنید کاش زودتر بروید مدرسه…میتوانید از بچگیتان...