هنوز کار آواربرداری ساختمان متروپل آبادان در حال انجام است و قربانیان بیشتری اجسادشان از زیر آوار کشف شده و به خانواده داغدارشان تحویل داده شده است.
مردی که ملکش در کنار ساختمان ویران شده متروپل می باشد از روزهای تلخ این مدت صحبت کرده و زنی نیز در پی برادر گمشده اش با چشمانی گریان هنوز چشم به راه است. در ادامه جزئیات قربانیان و آوار متروپل آبادان را در نیک صالحی مشاهده کنید.
آوار متروپل آبادان
متروپل که آوار شد. امدادگران که رسیدند باید راهی پیدا می شد تا نیروهای امدادی زودتر به زیر آوار ماندگان برسند. نزدیکترین مسیر از طریق ساختمان های کناری بود. علی رضا دشتانی مدیر آش فروشی مقدم بدون درنگ پیش قدم شد.
ساختمان متروپل آبادان فروریخت. ده ها نفر زیر آوار ماندند. ده ها نفر مصدوم شدند. صدها نفر عزادار و یک کشور سیاهپوش شده اند. آواربرداری متروپل آبادان همچنان ادامه دارد. روز اول امدادرسانی باید نزدیکترین مسیر امداد شناسایی می شد. نزدیکترین راه، ورود از ساختمان های کناری متروپل ویران شده بود.
تا صحبت از استفاده از خانه های کناری متروپل آبادان شد. پیش قدم کمک مالک آش فروشی مقدم ( علی رضا دشتانی ) بود. بدون درنگ به امدادگران اجازه داد تا مغازه اش را تخریب کنند و از این مسیر به کمک زیر آوار ماندگان بشتابند. گفتنی است هنوز آوار متروپل آبادان به طور کامل تخریب نشده است.
صحبت های مرد جسور آبادانی
تا وارد ساختمان شدم، متروپل فرو ریخت
علی رضا دشتانی در مورد روز حادثه این گونه به خبرنگار اجتماعی رکنا گفت: درست زمان حادثه به محل ساختمان متروپل رسیدم. خودروام را پارک کرده و می خواستم وارد ساختمان شوم که آوار شد.
از پشت ساختمان در همان دقایق اولیه فرار کردیم. وقتی شنیدم که برای کمک به زیرآوار ماندگان به تخریب ملک های کناری نیاز است ، ملک ۲۵۰ متری دو طبقه ام را بدون هیچ چشمداشتی تقدیم کردم.
وعده داده اند که بعدها برای ساخت ملک به ما کمک می کنند ولی اصلا به آن هم چشمداشتی ندارم.
گریه های یک زن کنار آوار متروپل آبادان
زن اطراف ویرانه متروپل آبادان مویه می کند و راه می رود. از سویی به سوی دیگر می رود و اشک می ریزد و نامی را زمزمه می کند. امدادگران می گویند بی وقفه در جستجو است. جستجوی مردی همخونش که عزیز جان است.
می گوید: برادرم ، عزیزم، هفت روز است زیر این خرابه ها است. در متروپل کناف نصب می کرد که متروپل آوار شد. تمام امیدم این است که هنوز نفس داشته باشد.
عکس برادرش را نشان می دهد و می گوید:” شما خبرنگار هستید. عکسش را نشان بدهید، شاید پیدا شد، شاید زنده باشد، شاید اثری از او یافتیم، عزیز جانم است.”
رکنا