ضرب المثل ها همیشه با نکات آموزنده ای همراه هستند که در این قسمت حکایت مرد بیطار را که با فرو کردن میل در چشم خر ها به جای معالجه ی آنها بااین کار باعث کور شدن خرها می شد را بیان کرده ایم.
امروزه استفاده از ضرب المثل ها و حکایت های قدیمی حین مواجهه با مسئله ی
مشابه با آن ها در زندگی بسیار اتفاق می افتد.این حکایات ضمن اینکه بسیار
آموزنده می باشند به عنوان سرگرمی نیز در برخی دورهمی ها تعریف می کنند
که در قسمت پایین ما حکایت بیطاری از خرکور یاد گرفته را قرار داده ایم برای
خواندن این حکایت مارا در سایت نیک صالحی دنبال کنید.
حکایت بیطاری از خرکور یاد گرفته
بیطاری بود که کارش بیشتر معالجه چشم خر بود. هرگاه خری مبتلا به
چشم درد می شد و از چشمش آب می ریخت، او را پیش بیطار می بردند.
او هم بلافاصله میلی در چشم خر می کشید و به صاحبش وعده خوب شدنش
را می داد و از این راه مبلغ هنگفتی می گرفت. نتیجه چی بود؟ خر بیچاره را
کور کردن.
یک روز یک آدم بیچاره که از درد چشم رنج می برد، آوازه شهرت بیطار را از
فرسنگهاراه دور شنید به راه افتاد تا خود را به محکمه او برساند. چشم بیطار
که به مریض افتادطمع براو غالب شد که پول زیادی از طرف بگیرد.
مرد را به داخل محکمه تاریک خود برد و به خیال اینکه چشم آدم هم حکم
چشم خر را دارد همان میلی را که در چشم خرها می کشید توی چشم
آن مرد بیچاره هم کشید، که ناگهان مرد از درد شروع به ناله کرد:
« آی به دادم برسید، کور شدم!»
و گریان و نالان چشمش را گرفت و به طرف آبادی خود به راه افتاد در بین راه
چند نفر به او رسیدند پرسیدند: « کجا بودی؟ پیش چه حکیمی رفته ای؟» وقتی
آن مرد بدبخت نام و نشونی حکیم را داد فهمیدند حکیم از خدا بی خبر همان میلی
را که در چشم خرها می کشید توی چشم این بابا هم کشیده و باعث کوری اوشده.
گفتند: « بابا، مگر او را نمی شناختی؟ یارو بیطاری از خر کور یاد گرفته.»
ابر تازه ها