تا پونزده سالگیم فکر می کردم اسمم زُهره است، چون همیشه مامانم وقتی می خواست بیدارم کنه می گفت: پاشو ظهره!
ریگن مری تیلور در ویدیویی که در شبکه های اجتماعی دست به دست میشود توضیح داد که رنگ را به آرامی با قلم مو به ابروهایش کشید و فکر میکرد همه چیز به خوبی پیش میرود، اما وقتی به آینه نگاه کرد شوکه شد؛ زیرا رنگ پخش شده و او را با ابروهای مشکی ضخیم تنها گذاشته بود. عکس های خنده دار از ابروی انگری برردز را در نیک صالحی ببینید.
ابروی انگری برردز
◊ . ◊ . ◊ . ◊ . ◊ . جوک و لطیفه های خنده دار و بامزه .◊ . ◊ . ◊ . ◊ . ◊ .
یه روز به لقمان گفتن «ادب از که آموختی؟» سرش رو به علامت تاسف تکون داد و گفته خسته نمی شین از این مسخره بازیا؟
. ◊ . ◊ . ◊ . ◊ . ◊ . .◊ . ◊ . ◊ . ◊ . ◊ .
یه چند وقتیه کودک درونم ناآرومه، مدام بهانه می گیره و … به نظرتون اگه بزنم لهش کنم، کودک آزاری محسوب می شه؟
. ◊ . ◊ . ◊ . ◊ . ◊ . .◊ . ◊ . ◊ . ◊ . ◊ .
یکی از فانتزیام هم اینه که ازدواج کنم، بچه دار شم، بچم دختر باشه، اسمش رو بذارم گیتا، بعد با زنم دعوا کنم، جول و پلاسش رو که خواست جمع کنه بره خونه باباش، بهش بگم هر چی می خوای ببری ببر، گیتارو با خودت نبر!
. ◊ . ◊ . ◊ . ◊ . ◊ . جوک و لطیفه های خنده دار و بامزه .◊ . ◊ . ◊ . ◊ . ◊ .
اگه زشتیم، حداقلش فتوشاپی نیستیم.
. ◊ . ◊ . ◊ . ◊ . ◊ . جک خنده دار و لطیفه های جدید .◊ . ◊ . ◊ . ◊ . ◊ .
از دانشگاه برمی گشتم، تو تاکسی نشسته بودم، دوتا آقای مسن هم عقب نشسته بودن.
نزدیک پیاده شدنشون یکی به اون یکی گفت:
به خدا اگه بذارم دست تو جیبت بکنی! من حساب می کنم…
بعد از راننده پرسید: ببخشید چقدر شد؟
راننده: هزار تومن
یهو یارو برگشت به راننده گفت: آدمی؟!
راننده گفت: جان؟
مرد: گفتم آدمی یا نه؟
راننده گفت: حرف دهنتو بهم درست صحبت کن!
یارو دوباره گفت: نه… آدمی؟؟!
راننده هم با عصبانیت ترمز کرد برگشت عقب گفت: نه… فقط تو آدمی!
یارو گفت: یعنی چی؟ من می گم آدمی هزار تومن یا دوتاییمون با هم هزار تومن!
. ◊ . ◊ . ◊ . ◊ . ◊ . جوک و لطیفه های خنده دار و بامزه .◊ . ◊ . ◊ . ◊ . ◊ .
روزی به لقمان هیچی نگفتند. همینطوری ساکت نگاهش کردند. آخر خودش خسته شد و گفت: «از بی ادبان!»