۲۴ آذر ماه ۹۶ در ساری حادثه تلخی دامان خانواده کوچک دنیا کوچولو را گرفت و او شد تنها بازمانده انفجار خانه ای در خیابان فلسطین و پدر و مادرش مسافران خانه ابدی …
دنیا کوچولو دختر بچه ۶ ساله در چشم به هم زدنی همه زندگیش و همه روزهای خوشش در کنار پدر و مادرش را از دست می دهد و جای آن را وحشت و درد و رنج مهمان جسم و جانش می شود بدونه عزیزانش و بدونه سایه پر مهر آن ها این دحتر بچه به همراه خانواده اش در آذر سال ۹۶ دچار حادثه وحشتناکی شدند که دل هر کسی را به درد می اورد و دنیا تنها بازمانده آن شب شوم می شود. در ادامه جزئیات تلخ زنده زنده سوختن خانواده دنیا کوچولو در آتش و چگونگی زنده ماندن او را در نیک صالحی بخوانید
زنده زنده سوختن
دنیا دختر ۶ ساله ساروی زمانی که تصور میکرد به هر آن چیزی که در زندگی خود احتیاج داشت
رسیده در یک چشم بهم زدن زندگی پُردردی را تجربه کرد.
دنیا و پدر و مادرش وارد خانه جدیدشان شدند، خانهای که سقفشان متعلق به خودشان بود و خوشحالی وصفناپذیری داشتند اما این خوشحالی دیری نپایید و پس از گذشت ۲۶ روز حادثهای اتفاق افتاد که تمام زندگیاش تاریک شد، به حدی تاریک و پُردرد که تحمل هر روزش برای او برابر با مرگ است.
ساعت ۲ نیمه شب بود که حادثه انفجار گاز در منزلی در خیابان فلسطین ساری در ۲۴ آذرماه ۹۶ رخ
داد ولی تصویر آن هر روز و هر لحظه مقابل چشمان دنیا تکرار و تکرار میشود.
دنیا در آن لحظه هیچگاه تصویر پدر و مادرش را فراموش نمیکند که به هر طرف میدویدند، تلاش پدرش برای باز کردن در قفل شده، شکستن پنجره و راهروهای پُرخون از ذهنش حتی برای لحظهای دور نمیشود.
پدر و مادر دنیا ۱۱ روز در مقابل مرگ مقاومت کردند و در آیسییو بستری بودند، بیش از این
تاب نداشتند و به فاصله یک روز از یکدیگر فوت کردند و دنیا ماند با پدربزرگ و مادربزرگ پیر و عمه و عموهای دلسوزش.
روزهای پر درد دختر بچه پس از زنده زنده سوختن در آتش
زندگی این کودک ۶ ساله پُراز درد است و همه واقعیتهای زندگیاش درد میکند، از آن روز تاکنون این کودک انواع عمل جراحی و انواع داروها را تجربه کرد به حدی که خواب چند دقیقهای و خوردن غذا برایش تقریباً به آرزو تبدیل شده است.
تا دو ماه قبل سه مرحله دهان دنیا مورد عمل جراحی قرار گرفت تا بتواند قدرت خوردن غذا داشته باشد و تا قبل از آن برای خوردن غذا باید از نی کمک میگرفت البته غذا که هیچ قوتی در حدی که بتواند زنده باشد.
برای مصاحبه به دیدار پدربزرگ و مادربزرگ دنیا رفتیم منتها اصلاً شرایط خوبی نداشتند،
اگر بخواهند کلمهای درباره دنیا صحبت کنند باید چند روز در بیمارستان بستری شوند حتی برای فرار از واقعیتها
منزل خود را ترک کردند و به منزلی دیگر رفتند، عمه دنیا که به همراه عمه و عموی دیگر
این کودک که در طول دوران درمان همراهش بودند درباره وضعیت کنونی دنیا گفت:
شرایط دنیا نسبت به دو ماه گذشته با کمک پزشکان تغییر کرده که جا دارد از آنها تشکر کنم.
* دنیا با خاطرات تلخ یکه و تنها ماند
وی افزود: هیچ چیزی از گذشته دنیا باقی نمانده و این دختر بچه با خاطرات تلخ یکه و تنها مانده، تنها چیزی که برایش از پدر و مادرش به جای مانده خانه پدری است که البته در رهن بانک است.
عمه دنیا بیان کرد: در حال حاضر با توجه به عدم پرداخت اقساط، بانک قصد مزایده خانه پدری دنیا،
تنها بازمانده این دخترک را دارد که در این زمینه پیگیری زیادی انجام شده ولی نتیجهای نگرفتیم.
وی ادامه داد: پدربزرگ دنیا پیرمردی ۶۰ ساله است که توان کار کردن همه روزها را ندارد تنها برخی روزها کار میکند و همه ما نگران آینده دنیا هستیم؛ بهویژه پدربزرگ و مادربزرگش و تصمیم گرفتیم که دنیا بهعنوان فرزندشان به حساب آید تا دستکم کمی خیالشان آسوده شود.
عمه دنیا با بیان اینکه این کودک تقریباً همه روزها درگیر اقدامات درمانی از جمله تزریق کورتون، جلسات روانشناسی،
فیزیوتراپی و سایر است، اضافه کرد: حتی در برخی زمانها حالش به حدی وخیم میشود که دوست
دارد خود را از پنجره پرت کند و به زندگیاش پایان دهد چرا که دیگر تحمل درد ندارد.
وی تصریح کرد: برادرزادهام بهدلیل شدت سوختگی باید همواره با لباس سوختگی باشد که هزینه خرید لباسش
بسیار بالاست و با توجه به اینکه در سن رشد قرار دارد باید هر یک یا دو ماه لباس جدید
خریداری شود که در حال حاضر با توجه به نوسانات ارزی قیمت لباسش معادل ۱۵ میلیون تومان است.
عمه دنیا بیان کرد: در مدت ۸ ماه گذشته پزشکان تلاش بسیار زیادی کردند حتی برخی از حق خود گذشتند و حتی دستمزدشان را هم نگرفتند بابت جلسات فیزیوتراپی حتی یک جلسه نیز مبلغی پرداخت نکردیم که جای قدردانی دارد.
وی افزود: با پیگیریهای صورتگرفته دنیا تحت پوشش بهزیستی قرار گرفت اما هزینهای که پرداخت میشود
کفاف مخارجش را نمیدهد به این دلیلی که هزینههای درمانیاش بسیار بالاست.
هشت ماه است که دنیا از نوازشهای پدرانه و آغوش گرم مادرش محروم شد و تنها درد را تجربه میکند؛ دردی که تحمل آن در توان افراد مسن نیست چه برسد به کودکی که در این سن تنها نیاز به نوازش و توجه دارد.
فارس , رکنا