گفتگو با پدر قاتل دو دختر تهرانی قبل از اعدام و اعتراف او به انجام چهار جنایت
سال ۱۳۹۷ پرونده قتل دو دختر به دست پدرشان به جریان افتاد و حالا شمارش معکوس برای اجرای
این حکم آغاز شده است. ماجرای ابن جنایت تنها به اینجا ختم نشده و این مرد جوان پدر و مادر
همسرش را هم قربانی جنایت هولناک اش کرده است. او در گفتگوی اخیرش به چهار جنایت اعتراف
کرده است. در قسمت زیر ناگفته های پدر قاتل دو دختر قبل از اعدام را قرار داده ایم. برای افزایش
اطلاعاتتان در این زمینه در Niksalehi همراه ما باشید.
پدر قاتل دو دختر
مرد جوان که در دادگاه اتهام چهار قتل را انکار کرده بود لب به اعتراف گشود و جزئیات قتل دو دختر
جوان خود را شرح داد.
حتی عنوان خبر هم تلخ و تکان دهنده بود:«قتل دو دختر جوان به دست پدرشان.»
اما تلخی ماجرا زمانی به کام آدمی تلخ تر می شد که ماجرای این جنایت به همین جا ختم نشده
و متهم پدر و مادر همسرش را هم قربانی جنایت هولناک خود کرده بود.از مهر ماه سال ۹۷ این
پرونده به جریان افتاد و حالا شمارش معکوس برای اجرای حکم قصاص متهم آغاز شده است.
متهمی که یک بار سیر تا پیاز ماجرا را انکار کرد.زیر بار اعترافات قبلی خود هم نرفت.همین
کافی است که شک نداشته باشم او با من گفتگو نخواهد کرد.
وارد زندان رجایی شهر کرج می شوم و می دانم که می خواهم با پدر سولماز و ساناز گفتگو
کنم که حالا مردد مانده ام در مرز باریک عنوان این مرد.او را پدر سولماز و ساناز خطاب کنم با
قاتل آنها؟
از بند بیرون می آید و وارد اتاقی می شود که در آن منتظرش نشسته ام.روبرویم می نشیند
و بر خلاف انتظارم می گوید که با من گفتگو خواهد کرد.
همسر قاتل قبل از حادثه خانه را ترک کرد
می خواهم تکلیفم با روند گفتگو مشخص شود.باید بدانم متهم باز هم اتهامات خود را انکار
می کند؟
گفتگو با پدر قاتل دو دختر تهرانی
می پرسم:«اتهام ۴ فقره قتل را قبول داری؟»
می گوید:«بله!»
این “بله” برایم ورق را برمی گرداند.اعترافات قاتلی که در جایگاه دفاع در دادگاه همه چیز
را انکار کرده بود و حالا می خواهد پرده از راز جنایت هولناک خود بردارد باید شنیدنی باشد.
از شب حادثه بگو.
یک هفته ای می شد که همسرم از خانه قهر کرده بود. از او خبر نداشتم و نمی دانستم
کجاست.جواب تماس ها و پیام های من را نمی داد.بعدا در پرینت تماس ها متوجه شدم که
شب آخر به او حدود ۳۰۰ پیامک زده بودم که جواب نداده بود.
و جواب ندادنش تو را کلافه می کرد؟
بله.من او را دوست داشتم.بچه ها هم نگرانش بودند.تا به حال سابقه نداشت از او یک هفته
بی خبر باشم.حتی زمانی که او را طلاق دادم هم باز از همدیگر خبر داشتیم.
طلاق گرفته بودید؟
بله،ما ۵ سال قبل از حادثه طلاق گرفته بودیم.اما بعد از مدتی آشتی کردیم و همسرم دوباره به
خانه من برگشت.صیغه محرمیت خواندیم،اما او قبول نمی کرد که عقد کنیم.با اینکه من خیلی
اصرار داشتم،اما او می گفت از زندگی با تو چیزی نمی خواهم و فقط دلم می خواهد کنار
بچه هایم باشم
ناگفته های پدر قاتل قبل از اعدام
برگردیم به شب حادثه …
ما ویلایی در چالوس داشتیم که قرار بود روز بعد به آنجا بروم.آن شب برای دخترانم شام پختم.
خوراک مرغ و بادمجان درست کرده بودم.بعد رفتم دنبال سولماز.او دانشجوی حقوق دانشگاه
پاکدشت بود.در ترمینال خاوران با او قرار گذاشتم و با هم به خانه برگشتیم.دیدم که ساناز
به پدر و مادر همسرم زنگ زده بود و از آنها خواسته بود حالا که من دارم سفر می روم،به
خانه ما بیایند.وقتی مادر خانمم را دیدم از او سراغ زنم را گرفتم.گفت نمی داند همسرم کجاست.
وقتی به او اصرار کردم که راستش را بگوید گفت همسرم می خواهد به مشهد برود و آنجا
با فردی ازدواج کند.حتی می گفت قصد دارد دخترانم را هم با خودش ببرد.این حرف من را تا
مرز جنون برد.
مادر و پدر همسرت را به خانه تان کشانده بودی تا نقشه قتل را عملی کنی؟
نه ساناز آنها را دعوت کرده بود.من تا ساعت حدود ۸ در فکر کشتن آنها نبودم.وقتی حرف مشهد
رفتن همسرم شد،به این فکر افتادم.
بالاخره آن شب چه شد که هر چهار نفر را کشتی؟
ذهنم پر از سر و صدا بود.انگار یک صدایی زیر گوشم می گفت خودت و بچه ها را بکش که راحت
شوی.از طرفی انگار یک صدا در سرم می گفت که اگر خدا بخواهد زنده می مانند،اگر خدا نخواهد
حتی یک برگ هم از درخت نمی افتد!با خودم کلنجار می رفتم و بالاخره تصمیم گرفتم که فکرم را
عملی کنم.برای همین برای هر چهار نفر شیرموز درست کردم و در آن قرص خواب ریختم.
اینستاگرام و رکنا