دلنوشته تلخ و احساسی شبنم مقدمی بازیگر معروف در ستایش فریماه فرجامی و پست جدید شبنم مقدمی در اینستاگرام را مشاهده کنید.
شبنم مقدمی به تازگی برای ستایش فریماه فرجامی، پس جدیدی در اینستاگرامش منتشر کرد. خانم فرجامی اواخر خرداد ماه سکته کرده و به کما رفته است. گویا حال ایشان چندان مساعد نیست. در قسمت زیر دلنوشته شبنم مقدمی برای فریماه فرجامی که در کماست را قرار داده ایم. برای افزایش اطلاعاتتان در این زمینه در نیک صالحی همراه ما باشید.
دلنوشته شبنم مقدمی
شبنم مقدمی در اینستاگرامش نوشت:
«شما من را نمیشناسید بانو. من که به عرصه رسیدم، شما عزلت گزیده بودید از بخت بدم. کنارتان روی صحنه و مقابل دوربین کار کردن که هیچ، دیدارتان هم ممکن نبود. شما من را نمیشناسید اما من چرا. خوب میشناسمتان. صد بار بیشتر «آفاق» درخشان «نرگس» را بهتزده و حیران شما دیدهام. سیصد بار «فروغازمان» «پرده آخر» را. آنقدر با «ماهمنیر» «مادر» وقت سربهدامان مادر گذاشتن اشک ریختهام که نگو! آنقدر «مونس» بیپناه «سرب» را در آغوش خیالم کشیدهام که نپرس. نمیدانید چقدر خواب شما شدن… مثل شما شدن را دیدهام همهی سالهای نوجوانی و جوانی. چقدر تمرین شما شدن کردهام توی خیالم. مثل شما زیبای شدن که ممکن نبود، میشد فقط نگاهتان کرد و سپس تحسین. شما نه فقط زیبا که باشکوه، باوقار و خاص ودید روی روی پرده. روی صحنه. در هر نقش شما بهترین بودید.»
پست جدید شبنم مقدمی
«میگویند کما وضعیتی است عجیب میان این جهان و آن جهان و هرکه در این حال قرار میگیرد انگار میان پلی ایستاده باشد که یک سویش ماییم و یک سویش آنها که رفتهاند. میگویند شما در این حال که هستید میشنوید صدای ما را. گوشتان با من است بانو؟ بانو من سالها به شما نگاه کردم. به دقت و به قصد آموختن و از شما بسیار آموختم. بازیگری آموختم که به جای خود. شما بهترین معلم ندیدهام بودید. اما به تلخی و روشنی آموختم مختصات سینمای بیمرحم پرم دعا را که به طرفهالعینی حتی ستارههایش را به باد فراموشی میسپارد. پس آموختم بیش از حد دنیای دروغینش را باور نکنم. با چشم باز قدم بردارم و هشیار باشم. و اینها که شمردم آموزههای کمی نبود برای من که هرچه دارم تکه تکه و به سختی جمع کردهام برای خودم برای روزگارم حرفهام.»
« ممنون شمایم بانو تا همیشه ممنون شمایم. کاش قصد بازگشت کنید. شما که جایی از کسی تنگ نکردهاید. کاش برگردید این سوی پل گرچه خیری هم در دنیای این سو و آدمهایش ندیدهاید اما کاش برگردید.»