ویدیویی از اولین گفتگو با سحر تبر و ابراز پشیمانی دختر معروف اینستاگرامی از کارهایش
سحر تبر دختر معروف اینستاگرامی بیشتر از یک سال است که دستگیر شده و در زندان به سر می برد.
او عکس های عجیب خود را بعد از عمل جراحی و فتوشاب در فضای مجازی به اشتراک می گذاشت
که سر انجام به دلیل هنجار شکنی و ترویج خشونت به دستور دادسرای ارشاد تهران دستگیر شد.
در قسمت زیر ویدیویی از اولین گفتگو با سحر تبر در زندان را قرار داده ایم. برای مشاهده این ویدیو
در نیک صالحی همراه ما باشید.
گفتگو با سحر تبر
سحر تبر دختر معروف اینستاگرامی ۱۴ ماه است که در زندان روز خود را شب می کند. او در گفتگویی
اختصاصی، از مشهور شدنش حرف می زند و از تمام مسیری می گوید که او را به اینجا کشاند.
می گوید که او همان سحر تبر معروف است.
منتظرش بودم اما خشکم می زند با دیدنش.چهره ای که روبرویم ایستاده است به حدی با تصوراتم
بیگانه است که فکرش را هم نکردم این دختر جوان همان سحرتبر باشد.
نشناختمش و حتی شک
هم نکردم او سحر تبر باشد.منتظر دختر لاغر اندامی بودم که استخوان گونه هایش بیرون زده باشد.
سحر تبر اما به وضوح اضافه وزن دارد و برای تشخیص این موضوع نیازی به ترازو نیست.
ویدیویی از اولین گفتگو با دختر معروف اینستاگرامی در زندان , ببینید:
می آید روبرویم می نشیند.از او می خواهم لحظه ای ماسکش را پایین بیاورد.چند لحظه ای به صورتش
زل می زنم.در این چهره دنبال رد آشنایی می گردم که من را پیوند دهد به کلیپ هایی که از او دیده
بودم.اما شباهت کوچکی هم پیدا نمی کنم.
مصاحبه با سحر
صحبتمان را با سحر تبر خودمانی شروع می کنم:« سحر تبر خیلی چاق تر از آنی است که فکرش را
می کردم!»
لبخندی می زند و می گوید:«خوب در این مدت در زندان کمی چاق شده ام.اما در کل باید بگویم که
آنچه شما دراینستاگرام می دیدید،افکت های کامپیوتری بود که با آن تصویر را می ساختم.دست و
صورتم را فرم می دادم و لاغر به نظر می رسیدم.»
حتی گاهی فکر می کردم که بینی ات واقعا کج است!
خیلی ها این فکر ها را می کردند.حرف و حدیث زیاد بود.می گفتند یک دختر دهه هشتادی از عمد
جراحی هایی که کرده که صورتش کج و کوله شود! البته جراحی زیبایی کردم اما می بینید که صورتم
کج نیست!
گفتگو با سحر تبر در زندان
ایده ساخت و پرداخت شخصیت سحر تبر چطور به ذهنت رسید؟
ساختن این پیج و این کارکتر چیزی نبود که با برنامه ریزی قبلی و فکر و ایده خاصی پیش آمده باشد.
انگار رفته رفته همه چیز به این شکل رسید.
به او می گویم:«و وقتی به شهرت رسیدی این شهرت برای تو جذاب بود؟»
می گوید:«این همان چیزی بود که می خواستم به آن برسم.اینکه مورد توجه قرار گرفته بودم برایم
جالب بود.روزهایم با این پیج می گذشت و حس خوبی برایم داشت.»
می گویم:«این شهرت چه فایده ای داشت؟مثلا دوستانت زیادتر از قبل شدند یا مهمانی و مراسم
خاصی دعوت می شدی؟»
می گوید:«ببینید شهرت من مجازی بود!یعنی اگر با چهره خودم در خیابان می رفتم،کسی من را
نمی شناخت!اگر با آن گریم و آرایش بیرون می رفتم من را می شناختند و با من سلفی می گرفتند.
اما هیچ وقت به مهمانی یا مراسمی دعوت نشدم.چون این ها اتفاقات دنیای واقعی است.دوستان
من همان همکلاسی هایی بودند که قبل از سحر تبر شدنم هم با آنها دوست بودم.شهرت فضای
مجازی باعث نشده بود دوستانم زیاد شوند.»
گفتگو با سحر تبر دختر معروف اینستاگرامی
یعنی کل فایده این شهرت برای تو چند تا سلفی بود که با رهگذران ناشناس گرفتی؟
بله!
و البته درآمدهایی هم کسب کردی.شنیده ام برای هر استوری که می گذاشتی و تبلیغ می گرفتی
مبالغ زیادی به تو می دادند!
به من؟ نه اصلا! من برای هر استوری نهایتا ۵۰۰ هزار تومان گرفتم.قیمت استوری ها را پایین می گرفتم
تا تعداد تبلیغاتم بالا برود.
یعنی درآمد تو در این سال ها از پیج سحر تبر چقدر بود؟
دقیق نمی دانم.اما درآمد بالایی نبود.آنطور نبود که فکر کنید من پولی از این راه جمع کردم و صاحب
چیزی شدم.بعضی مراکز هم در مقابل تبلیغاتی که می کردم اصلا پولی نمی دادند و به جایش برایم
کار مجانی انجام می دادند.
حرف های سحر تبر در مورد شهرتش
از روز دستگیری ات بگو.به عاقبت این شهرت فکر کرده بودی؟
وقتی دستگیر شدم واقعا سورپرایز شدم.من هیچ اطلاعی از اینکه کارهای من جرم بود نداشتم.من
فقط به شهرت فکر کرده وبدم اما قبول دارم که راه درستی برای معروف شدن نرفتم.اگر راه درستی رفته
بودم الان به اینجا نرسیده بودم.شاید بهتر است بگویم که من می خواستم یک شبه ره صد ساله را
بروم!برای همین وارد راه نادرست شدم.
به او می گویم: راستش را بخواهی اگر الان بروم بنویسم که تو پشیمانی،ممکن است همه خیال کنند
تو برای خلاصی از حبس این حرف را می زنی.اینطور است؟
می گوید:«زندان و حبس برای هیچ کس جای خوشایندی نیست!اگر بگویم به آزادی فکر نمی کنم
دروغ است.اما واقعا از خیلی چیزها پشیمانم و از خیلی چیزها هم نه!»
مثلا از چه چیز پشیمانی و از چه چیزی پشیمان نیستی؟
مثلا از اینکه فضای مجازی را برای معروف شدن انتخاب کردن پشیمانم.اما از عمل های جراحی که
کردم پشیمان نیستم.خیلی از جوان های هم سن و سال من جراحی زیبایی می کنند.من چهره
قبلی ام را دوست نداشتم.
اولین گفتگو با سحر تبر دز زندان
می گویم یعنی اگر من چوب جادویی داشته باشم و با آن تو را به چهره قبلی ات برگردانم ناراحت
می شوی؟
می خندد و با لحن شوخی می گوید:«خودکشی می کنم!»
برای زندگی بعد از آزادی ات چه برنامه ای داری؟
خیلی به آن فکر می کنم.مطمئنم دیگر حتی اینستاگرام را روی گوشی ام هم نمی ریزم چه برسد
به اینکه پیج داشته باشم.حالا فهمیده ام که فضای مجازی هیچ چیزی به آدم اضافه نمی کند.فقط
عده ای دنبال این هستند بقیه را سر کار بگذارند تا کسب درآمد کنند.از اینطور افراد اطراف من هم
زیاد بود.به بهانه های مختلف می خواستند از من پول بگیرند با وسوسه معروفیت پیج.
دلم می خواهد وارد کار خیر شوم.به آزادی زندانیان کمک کنم و دیگر سحر تبر نباشم!
منظورت از اینکه سحر تبر نباشی چیست؟
نام من در شناسنامه فاطمه است و سحر صدایم می زدند.وقتی می خواستم پیج اینستاگرام
بسازم،دنبال واژه ای گشتم که هم قافیه سحر باشد.اسمم را گذاشتم سحرتبر!الان سحرتبر
همه را یاد آن پیج می اندازد و آن حرف ها و آن کلیپ ها.من تاوان سنگینی بابت آن دادم.دلم
نمی خواهد این اسم همراهم باشد.
رکنا