
شوک: وقتی بیلمکانیکی در حال حفاری بود ناگهان جسد دختری از زیرزمین بیرون کشیده شد و هنوز سرنخی از سرنوشت وی به دست نیامده بود که جسد سوخته پسری نیز پیدا شد.صبح ۲۸ بهمنماه سال گذشته کشف جسد زن جوانی در حوالی شهرک جهاد زاهدان به پلیس ۱۱۰ گزارش شد و دقایقی بعد تیمی از […]
وی به دست نیامده بود که جسد سوخته پسری نیز پیدا شد.
صبح ۲۸ بهمنماه سال گذشته کشف جسد زن جوانی در حوالی شهرک جهاد زاهدان به پلیس ۱۱۰ گزارش شد و
دقایقی بعد تیمی از پلیس آگاهی برای بررسی ماجرا وارد عمل شد.
یک مرد که جسد را پیدا کرده بود در بررسیهای ابتدایی به تیم جنایی گفت: امروز صبح در حال گودبرداری
بودم که هنگام خاکبرداری متوجه چیز عجیبی شدم، هنگامی که از لودر پیاده شدم با تعجب دیدم که جسد زنی
در میان خاکها وجود دارد و همه لباسهایش پوسیده شده است.
با مخابره مرگ مرموز زن ناشناس به بازپرس جنایی زاهدان، وی به پزشکی قانونی دستور داد تا علت مرگ و
مشخصات وی را تحت بررسی قرار دهند و از کارآگاهان نیز خواست تا تجسسهای میدانی خود را آغاز کنند.
هنوز دو روز از تحقیقات پلیس نگذشته بود که پیدا شدن جسد مردی در نزدیکی کشف نخستین جسد به آنان
گزارش شد و تیم جنایی با مراجعه به بیابانهای شهرک جهاد و در فاصله ۶۰ متری کشف جسد زن جوان
با جسد مردی روبهرو شدند که چهرهاش به دلیل فرسایش از بین رفته بود.
بدین ترتیب متخصصان پزشکی قانونی ماموریت یافتند علت مرگ جسد مرد ناشناس را نیز تحت بررسیهای ویژه قرار داده و
در کمترین زمان دلیل مرگ هر دو جسد را تشخیص دهند.
با گذشت چندین هفته از پیدا شدن جسد زن و مرد ناشناس سرانجام مشخص شد که زن جوان به خاطر
خفگی به قتل رسیده و مرد جوان نیز بر اثر ضربات چاقو از پای درآمده و صورتش نیز با اسید
سوخته است.
با وجود شواهد به دست آمده سرهنگ عطار، رئیس پلیس آگاهی استان سیستان و بلوچستان به تیمی ویژه از کارآگاهان
جنایی زاهدان دستور داد تا پی به راز دو جنایت مرموز ببرند.
کارآگاهان در تحقیقات با بررسی پروندههای گمشدگان در هفتههای گذشته مشخصات اجساد را با مشخصات دختری ۲۱ ساله به نام
«فاطمه» و مرد جوان به نام «آرش» ۲۰ ساله را نزدیک دیدند، بنابراین با انجام تحقیقات محلی و نمونه آثار
انگشت دریافتند که حدسشان درست بوده است.
با به دست آمدن نخستین سرنخ، کارآگاهان در شاخه دیگری از تحقیقات دریافتند که بین «فاطمه» و «آرش» ارتباط نزدیکی
وجود داشته است.
بدین ترتیب ۴ جوان به نامهای «حامد»، «عبدالباسط»، «میلاد» و «رضا» که شواهد نشان میداد درگیریهایی بین آنان با قربانیان
وجود داشته است دستگیر شدند و تحت بازجویی فنی قرار گرفتند.
حامد اصلیترین مظنون، در ابتدای بازجوییها ادعای بیگناهی کرد، ولی هنگامی که با چندین سرنخ از پلیس روبهرو شد پرده
از راز جنایت برداشت که بسیار تکاندهنده بود.
وی در تشریح جزئیات نخستین قتل گفت: من به فاطمه علاقهمند بودم و قصد ازدواج با یکدیگر را داشتیم، ولی
رفتارهای وی با گذشت زمان تغییر کرد و ارتباطش با من کم شد، مدتی رفتارهایش را تحت نظر گرفتم و
دیدم وی خواستگاری به نام «آرش» دارد که از دوستانم بود، احساس کردم من را فریب داده است، بنابراین به
خاطر خیانتهایی که وی به من کرده بود نقشهای کشیدم و از دوستانم خواستم در اجرای آن کمکم کنند.
وی در ادامه افزود: فاطمه را به بهانهای به خانه میلاد کشاندم و وی را چند روزی به گروگان گرفتم.
به دلیل این که از دست وی بشدت ناراحت بودم.
با گذشت ۴ روز به وی قرص خوابآور دادم.
هنگامی که بیهوش شده بود فاطمه را به قتل رساندم.
سپس جنازهاش را لابهلای پتو پیچیدم و در صندوق عقب خودرویم گذاشتم و با کمک همدستانم به بیابانهای شهرک جهاد
بردم و با کندن یک گودال بزرگ وی را دفن کردم.
جوان جنایتکار که از به قتل رساندن دختر مورد علاقهاش بسیار پشیمان بود، در ادامه گفت: وقتی به خانه برگشتیم،
از این کار بشدت ناراحت بودم و فهمیدم چه اشتباهی کردهام و به دنبال آن بودم که از آرش نیز
انتقام بگیرم و با کمک عبدالباسط تصمیم گرفتیم وی را نیز به قتل برسانیم و دست به این کار زدیم
و من آرش را کتک زدم ولی وی را عبدالباسط به قتل رساند.
با اعترافات هولناک حامد کارآگاهان عبدالباسط را نیز تحت بازجویی گرفتند که وی به قتل آرش اعتراف کرد و گفت:
مدتی میشد به رفتارهای مرموزانه خواهرم شک پیدا کرده بودم که با کسی دوستی دارد نمیدانستم چه کسی وارد حریم
ما شده است.
از سویی دیگر یکی از دوستانم گفته بود که آرش را اطراف خواهرم دیده است.
بنابراین از وی کینهای به دل گرفته بودم و پس از این که حامد از من خواست تا وی را
ادب کنیم به بهانه نشان دادن فاطمه وی را به بیابانهای شهرک جهاد کشاندیم و محل دفن فاطمه را به
آرش نشان دادیم.
حامد با مقصر دانستن وی در مرگ دختر مورد علاقهاش وی را زیر باد کتک گرفت، سپس وی که زیر
مشت و لگدهای ما بود اعتراف کرد که به خواهرم پیشنهاد دوستی داده است.
خون جلوی چشمانم را گرفت و با چاقو چند ضربه به وی زدم و آرش پس از چند دقیقه کشته
شد.
با کمک حامد وی را به گودالی که از پیش کنده بودیم، بردیم و داخل آن انداختیم.
سپس روی صورتش اسید ریختیم تا قابل شناسایی نباشد و گودال را با خاک پوشاندیم.
در ادامه بازجوییها حامد که از مرگ فاطمه همچنان ناراحت بود به پلیس گفت: پس از مرگ فاطمه عذاب وجدان
رهایم نمیکرد و صحنههای قتل مقابل چشمانم بود و یک لحظه راحتم نمیگذاشت.
من هر شب سر قبر وی میرفتم و برایش دعا میخواندم و بدین طریق سعی میکردم خودم را آرام کنم
و روح وی نیز در آرامش باشد.
سرهنگ کارآگاه عطار، رئیس پلیس آگاهی سیستان و بلوچستان در اینباره به شوک گفت: با توجه به کشف نخستین جسد
در حوالی شهرک جهاد و سپس کشف جسد دوم تنها ۲ روز بعد از این ماجرا متأسفانه اهالی این منطقه
دچار وحشت شده بودند که برای بازگرداندن امنیت و احساس امنیت کارآگاهان ویژهای برای بررسی ۲ جنایت مرموز تجسسهای میدانی
خود را آغاز کردند و موفق شدند در کمترین زمان ممکن پرده از راز این جنایتها بردارند.
سرهنگ عطار در ادامه افزود: این دو جنایت براساس احساسات پوچ و کودکانه چند جوان ۱۸ تا ۲۰ ساله باتصمیم
هایی اشتباه صورت گرفته که خودشان نیز تصور آن را نمیکردند.
رئیس پلیس آگاهی سیستان و بلوچستان با اشاره به بازسازی صحنه دو جنایت گفت: با اعترافات ۲ جوان جنایتکار و
۲ همدست آنان، پرونده پس از آخرین تحقیقات به بازپرس دادسرای امور جنایی زاهدان ارجاع شد که با دستور وی
هر ۴ جوان روانه زندان خواهند شد.
پیشنهادات ویژه