مهریه یکی از واجب ترین حقوق زن است که بر گردن مرد می باشد و باید آن را هر زمان که زن طلب کرد پرداخت نماید
مهریه یکی از اصلی ترین ارکان ازدواج به حساب می آید و جزو اولین صحبت هایی است که خانواده ها انجام می دهند. اما می خواهیم امروز در این بخش از نیک صالحی بررسی کنیم که فلسفه مهریه در دین اسلام و از دیدگاه قران چه بوده است.
فلسفه مهریه در قرآن
فلسفه مهریه دادن مهر به زنان مسئلهاى نیست که فقط اسلام آنرا تأسیس کرده باشد، بلکه این مسئله پیشینهای طولانی
در تاریخ بشر دارد و در میان مردم و در سنن ازدواجشان متداول بوده است.
سنت خود بشر بر این جارى بوده و هست که پول و یا مالى را که ارزش اقتصادی داشته باشد،
مهریه زنان قرار دهند، و در حقیقت این پول را عوض عصمت او قرار دهند.
در عصر جاهلیت با توجه
به اینکه براى زنان ارزشى قائل نبودند، غالباً مهر را که حق مسلم زن بود در اختیار اولیاى آنها قرار
میدادند، و آنرا ملک مسلّم آنها میدانستند.
گاهى نیز مهر یک زن را ازدواج زن دیگرى قرار میدادند.
به اینگونه که مثلاً برادرى، خواهر خود را به ازدواج دیگرى در میآورد که او هم در مقابل، خواهر خود
را به ازدواج وى درآورد، و مهر این دو زن همین بود.
اسلام بر تمام این رسوم ظالمانه خط بطلان کشید، و مهر را یک حق مسلّم برای زن در نظر گرفت،
و در قرآن مردان را به رعایت کامل این حق توصیه کرده است: «وَ آتُوا النِّساءَ صَدُقاتِهِنَّ نِحْلَهً فَإِنْ طِبْنَ
لَکُمْ عَنْ شَیْءٍ مِنْهُ نَفْساً فَکُلُوهُ هَنِیئاً مَرِیئاً»؛ مهر زنان را به طیب خاطر به آنها بدهید.
و اگر پارهاى از آنرا با کمال رضایت به شما بخشیدند بگیرید که خوش و گوارایتان باد.
البته، در اسلام براى مهر مقدار معیّنى تعیین نشده است، بلکه این موضوع بسته به توافق زوجین دارد، اگر چه
در روایات فراوانى تأکید شده است که مهر را بسیار سنگین قرار ندهید،ولى این یک حکم الزامى نیست، بلکه
از مستحبّات به شمار میرود.با توجه به این مسئله نباید تصور کرد که؛ مرد و زن هر دو از ازدواج
و زناشویى به طور یکسان بهره میگیرند، و پیوند زناشویى پیوندى است بر اساس منافع متقابل طرفین؛ لذا چه دلیلى
دارد که مرد مبلغ کم یا زیادى را تحت عنوان مهر به زن پرداخت کند؟ و این موضوع به شخصیت
زن لطمه میزند، و شکل خرید و فروش به ازدواج میدهد؟!
فلسفه مهریه در دین اسلام
در پاسخ این تصور باید گفت؛ اگر چه که
مرد و زن هر دو از زندگى زناشویى به طور یکسان سود میبرند، ولى نمیتوان انکار کرد که در صورت
جدایى زن و مرد، زن متحمل خسارت بیشترى خواهد شد؛ زیرا:
اولاً: مرد براساس استعداد خاص بدنى معمولاً در اجتماع
نفوذ و تسلط بیشترى دارد؛ وضع زندگى اجتماعى بشر را که مشاهده میکنیم – حتى در جوامعی که زنان به
اصطلاح از آزادى کامل برخوردارند – نشان میدهد که مشاغل پُر درآمد بیشتر در دست مردان است.
ثانیاً: مردان براى انتخاب همسر مجدد امکانات بیشترى دارند، ولى زنان بیوه، بویژه با گذشت قسمتى از عمرشان و از
دست رفتن سرمایه جوانى و زیبایى، امکاناتشان براى انتخاب همسر جدید کمتر است.
با توجه به این جهات روشن میشود که امکانات و سرمایهاى را که زن با ازدواج از دست میدهد بیش
از امکاناتى است که مرد از دست میدهد، و در حقیقت مهر چیزى به عنوان جبران بخشی از خسارت زن
و وسیلهاى براى تأمین حداقلهای زندگى آینده او است.
ثالثاً: علاوه بر این؛ مهر معمولاً اهرمی در برابر تمایلات مرد نسبت به جدایى و طلاق محسوب میشود.
درست است که مهر از نظر قوانین اسلام با برقرار شدن پیمان ازدواج به ذمه مرد تعلق میگیرد و زن
فوراً حق مطالبه آنرا دارد، ولى چون معمولاً به صورت بدهى بر ذمه مرد میماند، هم اندوختهاى براى آینده زن
محسوب میشود، و هم پشتوانهاى براى حفظ حقوق او و از هم نپاشیدن پیمان زناشویى است.
البته این موضوع استثنائاتى دارد، اما آنچه گفته شد در غالب موارد صادق است.لذا در اسلام مهر به هیچ وجه
جنبه بها و قیمت کالا ندارد، و بهترین دلیل آن همان صیغه عقد ازدواج است که در آن رسماً مرد
و زن به عنوان دو رکن اساسى پیمان ازدواج به حساب آمدهاند، و مهر یک چیز اضافى و در حاشیه
قرار گرفته است؛ به همین دلیل اگر در صیغه عقد، اسمى از مهر نبرند عقد باطل نیست؛ بنابراین، مهر جنبه
جبران خسارت و پشتوانهای براى احترام به حقوق زن دارد، نه قیمت و بها.[۴]
فلسفه مهریه در قرآن
در همین راستا باید گفت؛ تعبیر
قرآن از مهر به واژه « صداق » در حقیقت اشاره به فلسفه آن است که «مصادقت» در تعهد زوجیت
است.
به بیان دیگر؛ مهر و یا صداق، نشانی از راستگویی مرد در پیمان خود به تشکیل خانواده است؛ زیرا ممکن
است مردی، خانمی را به رؤیاهاى شیرین ازدواج بفریبد و چون به کام دل خود رسید به دست فحشایش رها
سازد.
مرد باید براى اثبات صداقت خود در محبت زن و حسن نیتش در ادعای زناشویى، مالى را بر عهده گیرد
و این مال همان مهر است.[۵]
البته، در برخی از روایات فلسفه مهر برای زنان، نصف بودن ارث آنان نسبت
به مردان عنوان شده است، تا از این طریق جبران نصف ارث آنها شده باشد: «عَنْ أَبِی عَبْدِ الله(ع) قَالَ
قُلْتُ لِأَیِّ عِلَّهٍ صَارَ الْمِیرَاثُ لِلذَّکَرِ مِثْلُ حَظِّ الْأُنْثَیَیْنِ قَالَ لِمَا جُعِلَ لَهَا مِنَ الصَّدَاق»؛[۶] عبدالله بن سنان، میگوید به
امام صادق(ع) گفتم براى چه میراث مذکّر دو مقابل میراث زن قرار داده شده؟ آنحضرت فرمودند: «زیرا در مقابل آن
خداوند براى زنان مهریّه قرار داده است».
دلایل دیگری را نیز برای مهریه میتوان در نظر گرفت، اما آنچه گفته شد کافی است.
بد نیست بدانید از دیدگاه قران مقدار مهریه چقدر باید باشد
مقدار مهریه، باید متناسب وضع داماد و جامعه باشد؛ «عَلى أَنْ تَأْجُرَنِی ثَمانِیَ حِجَجٍ…»؛ همان، آیه ۲۷٫؛ «(-(شعیب )-) گفت: من مى خواهم یکى از این دو دختر خود را (-(که مشاهده مى کنى )-)، به نکاح تو در آورم؛ به این (-(شرط)-) که هشت سال براى من کار کنى…».
شعیب دید موسى پول ندارد؛ ولى توان و عرضه کار کردن دارد؛ به همین جهت، مهریه نقد از او خواستن، بى انصافى بود و برخلاف کار کردن؛ زیرا مستخدم شخص باتقوایى مثل شعیب شدن، آن هم براى عمل حلالى چون چوپانى (در آن زمان)، هم مصلحت بود و هم با شرایط موسى علیه السلام سازگارى داشت.
از این آیه و از روایات مربوط به مهریه، به روشنى استفاده مى شود که مهریه، باید قابل پرداخت باشد و داماد باید توان پرداخت آن را داشته باشد.
در صدر اسلام، مهریه به عروس و خانواده او داده مى شد و معمولاً براى هزینه هاى شروع زندگى، آن را خرج مى کردند؛ به عنوان مثال، رسول اکرم صلى الله علیه وآله ۵۰۰ درهم به عنوان مهریه دختر بزرگوارش، حضرت زهراعلیها السلام قرار داد و هنگامى که حضرت على علیه السلام آن را پرداخت کرد، رسول خداصلى الله علیه وآله آن را بر سه بخش تقسیم فرمود؛ با ثلث آن جهاز عروس را خرید؛ با ثلث دیگر آن براى عروس، لباس عروسى تهیه کرد و ثلث آخر را نیز صرف مجلس جشن و ولیمه عروسى کرد.
طرف پسر باشد
حضرت موسى هم بدون فاصله، بعد از خواندن عقد، شروع به کار براى حضرت شعیب کرد و شعیب نیز مسکن و خوراک داماد و عروس را تأمین مى کرد؛ یعنى مهریه، دست مایه شروع زندگى شد. این، فلسفه مهریه است.
مقدار مهریه از منظر قرآن
مهریه اى که در زمان ما مرسوم است، اصلاً مهریه نیست؛ یک نوع ضمانت است که داماد دختر را طلاق ندهد؛ یعنى عاقبت اندیشى جهت بعد از طلاق یا جلوگیرى از طلاق است.
حال با توجه به فلسفه مهریه، مقدار آن در زمان هاى مختلف، متفاوت مى شود. در زمان رسول خداصلى الله علیه وآله که مهریه حضرت زهراعلیها السلام پانصد درهم بود، اگر تاریخ را کنکاش کنیم، خواهیم فهمید که قیمت یک گوسفند خوب، دو درهم بود؛ یعنى با آن مهریه، مى شد ۲۵۰ گوسفند خرید. البته قبول داریم که نمى شود ارزش پول این زمان و آن زمان را با مقایسه یک نوع کالا، مشخص کرد؛ ولى به طور تقریبى مى شود حدس زد.
در نتیجه قیمت ۲۵۰ گوسفند بیش از ۳۰ میلیون تومان مى شود؛ در حالى که اگر به درهم بخواهیم حساب کنیم، هر درهم نقره در زمان ما، اگر هزار تومان باشد، مهرالسنه پانصدهزار تومان مى شود که مبلغ معقولى براى این زمان نیست، اجرت یک چوپان نیز در زمان ما اگر سیصد هزار تومان در ماه باشد هشت سال، یعنى ۹۶ ماه، مبلغى معادل ۲۸ میلیون و هشتصدهزار تومان مى شود.بنابراین، مهریه متعادل در زمان ما بین بیست تا چهل میلیون تومان مى تواند متغیر باشد. حال دامادى که این مقدار پول نقد ندارد، پدر زن مى تواند با او شرط کند که هر زمان که مالک خانه اى شد، مقدارى از خانه اش را به نام دختر و عروس نماید یا داماد بگوید که توقع جهاز سنگین را ندارد.
اسلام کوئست و شیعه نیوز