داستان ضرب المثل نه ناخویشش به ناخوشی آدم می بره و نه

ضرب المثل ها و حکایت های گذشتگان برای همه ی افراد حتی کودکان جالب است که در قسمت زیر داستان حکیم باشی با مرد بیمار را حکایت کرده ایم که به دلیل درد معده و درد موهای سرش به حکیم باشی مراجعه کرده است.
گذشتگان ما ضرب المثل ها و داستانهای جالبی را از خود به یادگار گذاشته اند که هر یک از این ضرب المثل ها روایت زندگی امروزه افراد مختلف است.شما نیز می توانید برای خواندن حکایت نه ناخوشیت به ناخوشی آدم می بره را در سایت نیک صالحی دنبال کنید.
ضرب المثل نه ناخوشیت به ناخوشی آدم می بره
یکی بود یکی نبود . یک حکیم باشی بود که به معاینه ی بیماران می پرداخت .
روزی که صدای آه و ناله ی بیماری توجهش را جلب کرد وقتی از مطب خارج شد .
دید که بیماری هست که از درد گلایه می کند و می خواهد که خارج از نوبت معاینه
بشود . بیماران دیگر هم قبول کردند که نوبت او جلو بیافتد وقتی دکتر از او علت
ناله اش را پرسید ، بیمار گفت : من هم موی سرم درد می کند و هم معده درد دارم .
ضرب المثل مرد حکیم برای بیمار
حکیم باشی تعجب کرد و گفت : تا به حال ندیده بودم که کسی مو درد داشته باشد
اما برای معده ات می توانم کاری کنم . بیمار نگذاشت حکیم حرفش را تمام کند
و گفت : «معده ام که مهم نیست فکری به حال موی سرم بکنید » حکیم باشی
گفت : قبلاً هم این دردها را داشتی ؟ بیمار گفت: نه ! حکیم گفت : شاید
غذای ناجوری خورده ای . بیمار گفت : چیز چندانی که نخوردم . اما صبح ،
زنم نان پخته بود و در تنور گذاشته بود که ناگهان همه ی نان ها سوخت .
من که دلم نمی آمد نان ها را دور بریزیم همه ی آنها را که دومَن می شد
خوردم و معده ام به سوزش افتاد . انگار در معده ام آتش ریخته بودند
من هم رفتم و دومن یخ خوردم !
حکیم باشی خندید و به فکر فرو رفت و گفت : من که نمی دانم چه دارویی
به تو بدهم «نه ناخوشیت به ناخوشی آدم می بره ، نه غذایت به غذای آدمیزاد .»
از آن به بعد درباره ی کسی که رفتار و اخلاقش با دیگران تفاوت داشته باشد ،
گفته می شود که نه ناخویشش به ناخوشی آدم می بره و نه غذایش به غذای آدمیزاد .
ویستا و باشگاه خبرنگاران جوان