نیک صالحی | پرتال اطلاع رسانی ، سرگرمی ، سینما و …
  • نیک صالحی
    • تماس با ما
  • فال
    • انواع فال و طالع بینی
    • فال روزانه
    • فال روز تولد
    • فال حافظ
    • فال کارت
  • خبر
    • اخبار ایران و جهان
    • اخبار اختصاصی
    • اخبار علمی
    • اخبار ورزشی
    • اخبار حوادث
    • موبایل و کامپیوتر
  • سینما
    • فرهنگ و هنر
    • استوری چهره ها
    • فرهنگ و سینما
  • سرگرمی
    • چه خبر از کجا ؟
    • اس ام اس مناسبتی
    • کاریکاتور
    • مطالب گوناگون
    • سوژه های خنده دار
    • معما ، ضرب المثل،چیستان
    • گزارش تصویری
    • داستان های کوتاه
    • خودرو
  • گردشگری
  • سلامت
    • شاخص توده بدنی
    • تغذیه و سلامت
    • پزشکی و درمان
    • زناشویی و همسرداری
    • آشپزی و دسر
    • روانشناسی
    • پیشگیری از ایدز
    • مبارزه با اعتیاد
  • سبک زندگی
    • مد روز
    • کاردستی
    • زیبایی و آرایش
    • خانه داری
    • دکوراسیون
  • فیلم
  • احکام
    • استخاره با قرآن
    • فال قرآن
  • تبلیغات
    • درج آگهی در سایت
سه شنبه ۲۷ / ۰۲ / ۰۱
ضرب المثل و معما > ضرب و المثل و معما > عزرائیل در خانه‌اش قدم می‌زند

عزرائیل در خانه‌اش قدم می‌زند

تاریخ بروزرسانی : 2017-05-10
گردآوری : نیک صالحی

عزرائیل در خانه‌اش قدم می‌زند , در زمان نبوت حضرت سلیمان (علیه السلام) پیرمردی زندگی می‌کرد که با اینکه سال‌های زیادی عمر کرده بود نمی‌خواست بمیرد.

عزرائیل در خانه‌اش قدم می‌زند

عزرائیل در خانه‌اش قدم می‌زند , داستان ضرب المثل عزرائیل در خانه‌اش قدم می‌زند.

مورد استفاده:

در مورد افرادی که به مرگ نزدیک هستند به کار می‌رود. در زمان نبوت حضرت سلیمان (علیه السلام) پیرمردی زندگی می‌کرد که با اینکه سال‌های زیادی عمر کرده بود نمی‌خواست بمیرد. یک روز صبح که پیرمرد می‌خواست سرکار برود. همین که از خانه خارج شد یک دفعه چشمش به یک آدم افتاد که پیش از آن روز او را در آن محلّ ندیده بود. نگاهی از سر تعجب به او انداخت و گفت: نزدیک‌تر بیا تا ببینمت تو کیستی؟ ناشناس که ایستاده بود و او را نگاه می‌کرد نزدیک‌تر آمد و گفت: من کیستم؟ من عزرائیل هستم. پیرمرد همین که نام ناشناس را شنید ترسید و تمام بدنش شروع به لرزیدن کرد و با همان حال به طرف خانه‌ی حضرت سلیمان (علیه السلام) دوید. پیرمرد وقتی به خانه‌ی حضرت سلیمان رسید در زد و وارد خانه ایشان شد، سپس اجازه خواست و با همان حالت ترس روبه روی حضرت نشست. حضرت جواب سلامش را داد و گفت: چی شده پیرمرد؟ چرا همه‌ی بدنت می‌لرزد؟ چرا رنگت پریده؟ از چیزی ترسیدی؟ پیرمرد در حالی که از شدت ترس زبانش بند آمده بود به سختی توانست بگوید، عزراییل. حضرت لبخندی زد و گفت: کجا؟ چه جوری؟ پیرمرد گفت: امروز صبح که از خانه‌ام خارج شدم تا به سرکار بروم. عزرائیل را در کوچه دیدم خیلی بد به من نگاه می‌کرد، ای پیامبر خدا به فریادم برس من نمی‌خواهم بمیرم.

عزرائیل در خانه‌اش قدم می‌زند

حضرت سلیمان (علیه السلام) پاسخ داد، مرگ حق است از حقیقت که نمی‌توان فرار کرد. ولی اگر با من کاری داری بگو اگر در توانم باشد برایت انجام می‌دهم. پیرمرد گفت: ای فرستاده‌ی خدا من می‌دانم که هر کاری در قدرت تو هست از تو می‌خواهم تا من را نجات دهی. حضرت فرمودند: خوب چه جوری؟ پیرمرد گفت: به فرشتگان نگهبانت که هر کاری از دستشان برمی‌آید بگو من را در یک لحظه به هندوستان ببرند. حضرت گفت: مرد حسابی تو از کجا می‌دانی که عزراییل برای گرفتن جان تو به کوچه‌ی شما آمده بود؟ ولی پیرمرد دست از التماس و ناله و زاری برنمی‌داشت. درنهایت حضرت سلیمان به یکی از فرشتگان نگهبانش سپرد که هرچه زودتر خواسته‌ی این پیرمرد را برآورده کند. فرشته هم در کمتر از یک لحظه مرد را به هندوستان برد و به قصر حضرت سلیمان برگشت. آن روز هم مثل همیشه حضرت سلیمان به امور مردم رسیدگی می‌کردند که عزراییل از راه رسید و بر پیامبر خدا تعظیم کرد.

عزرائیل در خانه‌اش قدم می‌زند

عزرائیل در خانه‌اش قدم می‌زند

حضرت سلیمان به گرمی از ایشان استقبال کردند و گفتند: چه عجب حضرت عزراییل به دیدن ما آمده‌ای؟ عزراییل گفت: این نزدیکی‌ها کاری داشتم. گفتم حالا که تا اینجا آمده‌ام برای عرض ادب خدمت شما هم برسم. حضرت سلیمان (علیه السلام) به یاد پیرمردی افتاد که چند ساعت پیش به حضور ایشان آمده بود و گفته بود به شدت از نگاه عزراییل ترسیده از عزراییل پرسید راستی می‌خواستم بپرسم صبح چرا پیرمرد همسایه‌ی ما را در کوچه با نگاهت ترساندی؟ عزراییل لبخندی زد و گفت: من کسی را نترساندم، فقط از دیدن آن پیرمرد آنجا خیلی تعجب کردم. حضرت سلیمان (علیه السلام) پرسیدند: چرا؟ عزراییل گفت: تعجب من از این بود که قرار بود من ساعتی دیگر جان آن پیرمرد را در هندوستان بگیرم. اما وقتی دیدم آن موقع او در کوچه هست خیلی تعجب کردم. حضرت سلیمان (علیه السلام) لحظاتی را در فکر فرو رفتند سپس گفتند: به درستی که هیچ کس نمی‌تواند جلوی خواست و اراده‌ی الهی را بگیرد. راسخون

در ایام قرنطینه در منزل بی نهایت کارتون ببینین
فیلم جالبی از زایمان گاو
برچسب ها: ضرب و المثل
اخبار مرتبط:
داستان ضرب المثل
داستان ضرب المثل از خودش دیوانه تر ندیده بود
ضرب المثل کن فیکون
ضرب المثل قرآنی کن فیکون
ضرب المثل درویش
داستان ضرب المثل اگر می دانستی درویش چقدر بی نانی و بی پارزی کشیده
با دوستان بساز و بر دشمنان بتاز
ضرب المثل های زیبا در مورد دوست و دوستی
پیشنهادات ویژه
کلینیک لیزر شفا
کلینیک لیزر شفا
مبل و میز کلاسیک
مبل و میز کلاسیک
تبلیغات شما
تبلیغات شما
رپورتاژ آگهی
رپورتاژ آگهی
  • هم اکنون دیگران می خوانند
فلفل نبين چه ريزه ضرب المثل فلفل نبین چه ریزه ، بشکن ببین چه تیزه
بازی آمیرزا جواب بازی آمیرزا و مراحل بازی آمیرزا
کبوتر با کبوتر باز با باز داستان ضرب المثل کبوتر با کبوتر باز با باز
معمای نسبت مرد با زن
معمای احتمال در پرتاب تاس ۲۰ وجهی
ضرب المثل کار نشد ندارد ضرب المثل کار نشد ندارد
معمای مسابقه عجیب اسب دوانی
معمای مرد میلیونر
معما های جالب فیلی چیستان و معما های فیلی بسیار جالب ، از بهترین مجموعه های معما
دنبال نخود سیاه فرستادن ریشه ضرب المثل دنبال نخود سیاه فرستادن
میمون پیر دستش را داخل نارگیل نمیکند ضرب المثل میمون پیر دستش را داخل نارگیل نمی کند
تست هوش جالب تست هوش: عبور از مسیرهای مربعی!
معمای المپیادی معمای آبرسانی
نکته عکس با پیدا کردن نکته عکس، هوش خود را محک بزنید!
ریشه ضرب المثل دم روباه از زرنگی در تله است
می‌خواست راه رفتن کبک را یاد بگیرد
تست هوش وزن سگ و گربه و خرگوش
هماهنگی چشم و مغز هماهنگی چشم و مغز شما با حل این تست مشخص می شود
تست هوش مرغ ها تست هوش جالب غذای مرغ های خانگی!!
معمای جالب جشن تولد معمای جالب جشن تولد ، نام مادر هر فرزند را پیدا کنید
آنچه تو از رو میخوانی من از برم ضرب المثل آنچه تو از رو می خوانی ، من از برم
چیستان و معما های فیلی چیستان و معما های فیلی بسیار جالب (ادامه)، از بهترین مجموعه های معما
داستان ضرب المثل بار کج به منزل نمی‌رسد
ضرب المثل بلکه را کاشتند سبز نشد
داستان ضرب المثل جوینده یابنده بود
معمای 9 تا بچه تو خونه هستن معمای ۹ بچه در یک خانه
معمای ۲۵ لنگه جوراب معمای ساده ۲۵ لنگه جوراب!
عزرائیل در خانه‌اش قدم می‌زند
معمای مرد و جزیره و آتش و مرگ معمای مرد و جزیره و آتش و مرگ ، مرد چگونه از آتش می گریزد؟!
معمای مسابقات تنیس تست هوش جدید مسابقات تنیس
فال و طالع بینی
فال روزانه
فال حافظ
استخاره با قرآن
فال شیخ بهایی
فال چوب
فال روز تولد
فال کارت
فال قهوه
مروری بر گذشته
تفاوت ها را بیابید
تست هوش تصویری: تفاوت ها را بیابید
تست هوش جالب
تست هوش: عبور از مسیرهای مربعی!
معمای ملوانان
معمای بسیار ساده ملوانان
معمای کرم دایره المعارف
معمای کرم دایره‌المعارف ، پاسخ هزاران نفر به این معما اشتباه بوده!!!
logo-samandehi
  • خانه
  • تماس با ما
  • تبلیغات در سایت
  • آر اس اس
  • ویدئو و موزیک
  • امروز چندمه
  • تعبیر خواب

©باز نشر مطالب اختصاصی سایت فقط با ذکر منبع و لینک مطلب در سایت niksalehi.com مجاز میباشد . طراحی سایت با آنلاینر

Copyright (c) 2003-2021 Niksalehi.com All Rights Reserved
دکتر تاجبخشرپورتاژ آگهیویدئو