ضرب المثل چراغی که ایزد بر فروزد برای مقام غلبه حق بر باطل

تاریخ بارها و بارها تکرار شده است و بسیاری از افراد با در نظر گرفتن منافع شخصیشان فکر کردند که در این دنیا می توانند جاودانه و پیروز باشند و این در حالیست که سرپیچی از خداوند عواقب جبران ناپذیری دارد.
بسیاری از افراد هستند که به خاطر منافع دنیوی خود از آنچه خدا فرموده سرپیچی می کنند و باعث می شوند از درگاه خداوند دور بمانند. داستان ضرب المثل چراغی که ایزد بر فروزد را در این باره در نیک صالحی بخوانید.
ضرب المثل چراغی که ایزد بر فروزد
این مثل در مقام غلبه حق بر باطل و در تعبیر از کسانیکه بر خلاف تاییدات خداوندی عمل کنند و خسران ببینند ، استعمال می شود .
آورده اند که …
ابوسعید فضل الله بن ابی الخیر که اختصاراً ابوسعید ابی الخیر نامیده می شد از اعاظم مشایخ صوفیه
و محدثان معروف قرن پنجم هجری است . به گفته علامهٔ دهخدا در لغت نامه اش :در عیوب نفس دید
و مخالف هوی کردن با قصی الغایه بود و در فقر و غنا و تحمل ، شانی عظیم داشت و در لطف و سازگاری
آیتی بود خاصه در فقر هر جا که سخن ابوسعید رود همه دلها را وقت خوش شود زیرا که از ابوسعید هیچ
نمانده است و او هرگز من و ما نگفت همیشه ایشان می گفت … ”
داستان مثل چراغی که ایزد بر فروزد
ایامی که شیخ در نیشابور بود شهر نیشابور محتسبی داشت مقتدر و سختگیر و در
عین حال منکر شیخ ابوسعید .
روزی بازرگانی مبلغ یک هزار دینار و مقداری عود برای شیخ ابوسعید می فرستد .
شیخ بنا بر رسم و عادت عارفان که از این گونه تقدیمی ها نباید دیناری پس انداز شود به پیشکارش
حسن مودب دستور می دهد که انواع اغذیه برای صوفیان و دراویش آماده کنند . شمع های بلند کافوری
بخرند و در حیاط خانقاه روشن کنند . عودها را هم یکسره در تنور بریزند دود خوشبویش مشام همسایگان را نیز معطر سازد .
محتسب موصوف که مترصد بود دوان دوان به خانه شیخ آمد و به حالت تشدید و اعتراض فریاد زد که :
این چه کاری است تو می کنی ؟ مگر نمی دانی که روشن کردن شمع در روز روشن و سوزاندن عود
در تنور اسراف و خلاف شرع است . شیخ ابوسعید ظاهراً حالت حجب و حیا به خود گرفت و گفت :
من نمی دانستم حالا که تو می گویی حرام است . خودت شعله های شمع را خاموش کن .
محتسب جلو رفت اولین شمع را فوت کرد ، آتش در ریش و لباس او گرفت .
ریش او سوخت و لباسش هم سوخت و به هزار زحمت او را از آتش رهانیدند ، شیخ روی به او کرد و گفت :
هر آن شمعی که ایزد بر فروزد کسی که پف کند ریشش بسوزد
شمیم