
آش شله قلمکار آشی بسیار خوشمزه و محلی است که حتی پای آن در ضرب المثل های ایرانی هم باز شده است و باعث شده است تا مردم با گفتن آن ها از همدیگر عبرت بگیرند
ضرب المثل های شیرین ایرانی داستان های بسیار زیبایی دارند که هر کدام از این مثل ها داستان
و کنایه خاصی در درون خود دارند ضرب المثل آش شله قلمکار ضرب المثل بسیار شیرینی است
که داستانی بسیار عجیب دارد داستانی که برگرفته از دوران ناصر الدین شاه است این داستان که
آشی محلی را در دل خود جای داده است به معنی این است که تمامی هنرها و انرژی ها را در درون
خود جای داده است . داستان ضرب المثل آش شله قلمکار را در نیک صالحی بخوانید.
داستان ضرب المثل آش شله قلمکار
آش شله قلمکار است!
کاربرد: هر کاری که بدون نظم و ترتیب انجام شود و آغاز و پایان آن معلوم نباشد، تشبیه میشود به:
آش شله قلمکار. این مثل، نشان از هرج و مرج و ریخت و پاش آن کار دارد.
داستان:
این مثل داستانی دارد؛ میگویند ناصرالدین شاه قاجار، نذر داشت که سالی یک روز- آن هم در فصل
بهار- به شهرستانک یا سرخه حصار (از نواحی خوش آب و هوای اطراف تهران) برود؛ در این روز خاص،
به دستور او، دوازده دیگ آش بار میگذاشتند.
مواد این آش، شامل چهارده رأس گوسفند و مقدار زیادی حبوبات،سبزیها و ادویههای مختلف بود. هنگام
پختن این آش، نزدیکان شاه به اتفاق اهل خانواده خود، تلاش بسیاری میکردند که در تهیه مقدمات این
آش نذری، از دیگران جلو بزنند و نهایت خدمت و ارادت خود را به این وسیله به شاه نشان دهند. مخارج
و تدارکات تهیه آش و ریخت و پاشهای مالی و جشن و سرور پخت این آش، معروف بوده است. اما مراسم
پختن این آش، آنقدر شلوغ و بینظم بوده که بعدها برای بینظمی و شلختگی، ضربالمثل شده است.
تبیان