داستان زیر درباره حاکمی است که حاضر نشد به خاطر یک جواهر گران قیمت دچار حرص و طمع شود
از قدیم می گویند آدم حریص فقط خاک است که چشم و دلش را سیر می کند. حرص و طمع از بدترین خصیصه های بشر است که اگر کسی به دام این خصیصه بیوفتد بیرون آمدن از آن و دل کندن از مال دنیا برایش بسیار دشوار خواهد بود. داستان جواهر که در ادامه می خوانید درباره همین صفت حرص و طمع است. با ما همراه باشید و داستان جواهر را بخوانید
داستان جواهر
مردی یک جواهر زیبا و باارزش پیدا کرد. میخواست آن را به حاکم شهر خود هدیه کند چون فکر میکرد عنایت و توجه حاکم به او برایش سود بیشتری نسبت به ارزش خود جواهر به همراه خواهد داشت. نزد حاکم رفت اما حاکم از پذیرفتن او خودداری کرد. خیلی تعجب کرد.
چند وقت بعد دوباره اجازه خواست نزد حاکم برود. حاکم او را به حضور پذیرفت. جواهر را تقدیم حاکم کرد و با هیجان زیاد گفت: «یک جواهرفروش ارزش این جواهر را تخمین زد و به من اطمینان داد که جواهری بسیار گرانبهاست.»
حاکم گفت: «ای مرد، من ارزش جواهر را تکذیب نمیکنم، اما غلبه بر حرص و طمع، برای من ارزشمندتر است. به عقیده تو این جواهر پرارزش است. اگر آن را به من هدیه کنی، پس هر دوی ما آن چیزی را از دست خواهیم داد که برایمان ارزش دارد. بنابراین نمیتوانم این جواهر را از شما بپذیرم.»
بد نیست دیدگاه اسلام درباره حرص و طمع را بدانید
اگر تمام جهان و هرچه در آن است را به طماعان بدهند، هرگز عطششان فرو نمینشیند و هیچگاه سیر و قانع نمیشوند و باز هم در جستجو و تکاپوی بدست آوردن چیزهای دیگر و بیشتر و بزرگتر هستند.
در ابتدا باید نگاهی به معنی و مفهوم لغوی واژه “حرص و طمع” داشت.”حرص و طمع” عبارت است از توقع بیجا و اشتیاق بی حد و حصر داشتن، آزمندی، زیادهخواهی و افزون طلبی، بسیار خواستن، در پی آرزوهای طویل و دست نیافتنی و نامناسب بودن، انتظار ناپسند و بی مورد و خواستههای ناحق و روحیه سیری ناپذیر داشتن، از روی هوا و هوس و شهوت و طغیان دنبال چیزی رفتن و دل بستن بیهوده به آن، تمایل ناصحیح و رغبت شدید و علاقه نابجا و مفرط نشان دادن خصوصاً به اموال، مادیات، متاعهای دنیوی و سرمایههای عمومی و بیت المال و تجاوز به حقوق و اموال دیگران، مال و ثروت اندوزی و نیز به معنای مقام پرستی، ریاست طلبی و میل و هواپرستی و شهوت گرایی و مادیگری آمده است.
حرص و طمع ورزی با تعریف و توصیف فوق از دیدگاه دین اسلام، دو خصیصه زشت و حالت نفسانیه قبیح و فساد آور و ضد ارزشهای قرآنی و اسلامی هستند، چنانکه ضد ارزشهای اخلاقی و انسانی نیز است که در روایات اسلامی و تعالیم دینی و اصول اخلاقی اسلام، این دو صفت ناپسند، به سختی محکوم و مذمت و نکوهش شده و عواقب ناخوشایند و خطرناک و نتایج تلخ و زیانبار آن گوشزد و بیان گردیده است.
حرص و طمع یا توقعات بیجا
دامنه توقعات، طمعکاریها، افزون طلبیها، چشم داشتها و خواستهای گوناگون و ناپسند بشر،
بسیار وسیع و فوق العاده فراوان است و روحیه پرنیاز، سیری ناپذیر و اشباع نشدنی
در انسانها همیشه وجود داشته و دائماً احساس میشود، با وجود اینکه خداوند کریم،
نعمتهای گوناگون و بسیار فراوانی به همه آدمیان داده و مواهب و سرمایه های زیادی
در اختیار آنان گذاشته و به جای اینکه او را تعظیم و ستایش کنند و شکر و سپاس
گویند و تسلیم و مطیع و قانع باشند
بازهم افزون طلبی میکنند و توقع و طمع و حرص اضافی دارند که تا به هر وسیله ای
شده بر دارائیها و اموال و نعمتهای شان بیفزایند و این ( توقعات بی جا و طمع ورزی)
روحیه سیری ناپذیری همه انسانها به ویژه دنیا پرستان، مسرفین و شهوت پرستان است،
مگر انسانهایی که ایمان و صبر قوی دارند و راضی و قناعت کار و پرهیزکارند و
راه عزت آفرین زهد و قناعت را در زندگی پیشه کنند.
بر این اساس، میتوان گفت، که اکثر انسانها موجودی”طماع” و حریص و متوقع هستند
و به حق و سهم خود قناعت نمیکنند، ضمن اینکه این افراد از نظر الهی و دینی
و اجتماعی و وجدانی، منفور و محقر و پست و خوار هستند هیچگاه با دارا بودن
این صفت ناپسند طمعکاری و حرص ورزی، راضی و بی نیاز و سیر نمیشوند. چنانکه
سعدی شیرازی در گلستان گفته:”حریص با جهانی گرسنه است و قانع با نانی سیر”.
حرص و طمع به مال مردم
بنابراین چه بسا افرادی هستند که حتی به نان شب خود محتاج هستند ولی چشم طمع به مال مردم یا اموال دنیا ندارند، چون قانع و راضی و پرهیزکار هستند و بسا اشخاص ثروتمند و توانگر و غنی و متمکن، که دائماً حرص و طمع و توقع زیادی دارند و چشم طمع به مال دنیا و اموال دیگران دوختند.
بنابراین، باید به این نکته مهم توجه کرد که اگر انسانها با داشتن این روحیه ناشایست و ناسالم و هلاک کننده، خودشان را کنترل و اصلاح و قانع نکنند، آنقدر حرص و طمع میورزند و دامنه توقعات بی جا و افزون طلبیها سیری ناپذیرشان بی حساب و کتاب و بی حد و حصر و بدون معیار و اندازه، بالا میرود و رشد و فزونی پیدا میکند، که اگر تمام جهان و هرچه در آن است را به آنان بدهند، هرگز عطششان فرو نمینشیند و هیچگاه سیر و قانع نمیشوند و باز هم در جستجو و تکاپوی بدست آوردن چیزهای دیگر و بیشتر و بزرگتر هستند و با تلاش های بیهوده دنبال خواستنها و تمناها و توقعات هستند و به قولی: “اگر هفت اقلیم را زیر نگین آنها قرار دهند باز هم در بند اقلیمی دیگر هستند”.
یکی بود و مهر نیوز