داستان کوتاه
حکایت جالب و آموزنده :خوش شانسی یا بدشانسی؟!
پیــــرمرد روستا زاده اے بود که یک پســـر و یک اسب داشت؛ روزی اسب پیرمرد فــــرار...
حکایت خواندنی: خدا چه می خورد؟!
حکایت است که پادشاهی از وزیرخود پرسید: بگو خداوندی که تو می پرستی چه می خورد،...
طنز: یک زن و شوهر را چگونه بشناسیم؟!
زن و مرد از راهی می رفتند، ماموران آنها را دیدند وآنها را خواستند! پرسیدند شما...
طنز: تفاوت مادر قدیم و مادر جدید!!
مادر قدیم! گویند مرا چو زاد مادر پستان به دهان گرفتن آموختشبها بر گاهواره ی من...
طنز:معانی کلمات رایج مورد استفاده خانم ها!
۱٫خبٌ : این کلمهای است که زنان برای پایان دادن به مکالمه هایی استفاده میکنند که...
داستان طنز:درد دل یه مرد متاهل!
آقا ما یه بار مغز پروانه خوردیم رفتیم زن گرفتیم، ینی شیرین ترین و فرحبخشترین لحظات...
داستان جالب: هیس های مادربزرگم!
مادر بزرگ در حالی که با دهان بی دندان، آب نبات قیچی را می مکید ادامه...
یک تلنگر با داستان کوتاه زن جماعت!
_ ﻣﺴﺎﻓﺮ ﮐﻨﺎﺭﯼ ﻣﺪﺍﻡ ﺧﻮﺩﺵ ﺭﺍ ﺭﻭﯾﻢ ﻣﯽ ﺍﻧﺪﺍﺯﺩ، ﺩﺳﺘﺶﺭﺍ ﺩﺭ ﺟﯿﺒﺶ ﻣﯽﮐﻨﺪ ﻭ ﺩﺭ ﻣﯽ...
داستان جالب: بهشت خاکستر (اصحاب الجنه)!
در بنی اسرائیل مردی نیکوکار زندگی می کرد و دارای باغی بود که در آن انواع...
داستان زیبا: شرط ازدواج!
مرد جوانی در آرزوی ازدواج با دختر کشاورزی بود.کشاورز به او گفت: «برو در آن قطعه...
داستان طنز آموزنده: کلاغ و فیل!
یه کلاغ و یه فیل سوار هواپیما بودن، کلاغه سفارش چایی میده.چایی رو که میارن یه...
حکایت آموزنده:بین همه پیامبرها جرجیس رو انتخاب کرده!
روزی روباه ، خروسی را گرفت و دوید تا او را در یک جای امن بخورد...
حکایت طنز:دعوا سر لحاف ملا بود!
در یک شب زمستانی سرد ، ملا در رختخواش خوابیده بود که یکباره صدای غوغا از...
داستان بسیار آموزنده:مراقب کامیونهای حمل زباله باشید!
روزی با یک تاکسی به فرودگاه می رفتم.ما داشتیم در خط عبوری صحیح رانندگی می کردیم...
حکایت آموزنده:رنج یا موهبت!
.آهنگری با وجود رنجهای متعدد و بیماری اش عمیقا به خدا عشق می ورزید.روزری یکی از...
حکایت طنز:روستایی فقیر و ملا!
روستایی فقیری که از تنگدستی و سختی معیشت جانش به لب رسیده بود، نزد ملا ده...
داستان جالب:شیطان بازنشست شد!
امروز ظهر شیطان را دیدم ! نشسته بر بساط صبحانه و آرام لقمه برمیداشت… گفتم: ظهر...
طنز: تفاهم جالب زن و شوهری!!
حاج آقا(قاضی): خودتونو کامل معرفی کنید… – شوهر : کاظم! برو بچ بهم میگن کاظم لب...
طنز:مـــوضــوع انـشــاء:خارجی ها!
پدرم همیشه میگوید “این خارجیها که الکی خارجی نشدهاند، خیلی کارشان درست بوده که توی خارج...
داستان پندآموز و زیبا:قانون بازگشت!
مردی از یکی از دره های پیرنه در فرانسه می گذشت ، که به چوپان پیری...
داستان زیبا و آموزنده گردنبند!
جینی دختر زیبا و باهوش پنج ساله ای بود. یک روز که همراه مادرش برای خرید...
داستان جالب یک زوج خوشبخت و موفق!
یک روز از یک زوج موفق سوال کردم: دلیل موفقیت شما در چیست؟ چرا هیچ وقت...
حکایت جالب: زنی که خرج نداره ، ارج نداره!
خدا رحمت کنه همه اموات رو ، مادربزرگ دانایی داشتم. تعریف میکرد که دو تا جاری...
حکایت جالب پادشاه و گروه۹۹!
پادشاهی که یک کشور بزرگ را حکومت می کرد، باز هم از زندگی خود راضی نبود؛اما...
واقعاکه خدا از روح خودش تو بدن انسان دمید!
چند وقت پیش با پدر و مادرم رفته بودیم رستوران که هم آشپزخانه بود هم چند...
جکایت جالب و آموزنده شتر دیدی ندیدی!
مردی در صحرا بدنبال شترش می گشت تا اینکه به پسر با هوشی برخورد.سراغ شتر را...
داستان تامل برانگیز ،بچه های ناسپاس رفتگر
مرد رفته گر آرزو داشت برای یکبار هم که شده موقع شام با تمامی خانواده اش...
داستان خنده دار سفر یک انگلیسی به هندوستان!
در آن دورانی که کسی نمیتوانست به وجود توالت عمومی اطمینان داشته باشد، خانمی انگلیسی سفری...