داستان کوتاه و خواندنی

داستان کوتاه و خواندنی سلام با طعم نفت
سلام با طعم نفت , سی سال او را با اخلاق خوب تحويل گرفتم. خیال میکردم...

داستان بامزه:از فرصت ها استفاده کنید!
از فرصت ها استفاده کنید! مردی با اسلحه وارد یک بانک شد و تقاضای پول کرد...

داستان جالب:مردم چه می گویند؟؟
مردم چه می گویند؟ می خواستم به دنیا بیایم، در زایشگاه عمومی، پدر بزرگم به مادرم...

داستان طنز:مهلت خدا برای زندگی
مهلت خدا برای زندگی یک خانم ۴۵ ساله که یک حملهء قلبی داشت و در بیمارستان...

داستان جالب:یک زندگی در خطر بود
یک زندگی در خطر آبراهام لینکلن در وسط جلسه سنا بود که بچه خوکی در جوی...

داستان جالب: زن و مرد
روزی از دانشمندی ریاضیدان نظرش را درباره زن و مرد پرسیدند. جواب داد:…. اگر زن یا...

داستان آموزنده:بزرگترین افتخار
پسر کوچولو به مادر خود گفت:مادر داری به کجا می روی؟مادر گفت:عزیزم بازیگری معروف که از...

داستان کوتاه:مدیر
مردی به یک مغازه فروش حیوانات رفت و درخواست یک طوطی کرد.صاحب فروشگاه به سه طوطی...