داستان آموزنده
داستان جالب:خدا پشت پنجره ایستاده
خدا پشت پنجره ایستاده جانی کوچولو با پدر و مادر و خواهرش سالی برای دیدن پدربزرگ...
داستان جالب:خودکشی
خودکشی کالین ویلسون که امروز نویسنده ی مشهوری است،وسوسه ی خودکشی راکه در شانزده سالگی به...
داستان بامزه:جواب دندان شکن
جواب دندان شکن روزی لئون تولستوی در خیابانی راه می رفت که ناآگاهانه به زنی تنه...
داستان جالب:پول دود کباب
دود کباب فقیری از کنار دکان کباب فروشی میگذشت.مرد کباب فروش گوشت ها را در سیخها...
حکایت آموزنده:دل عزراییل برای چه کسانی سوخته است؟
حکایت آموزنده دل عزراییل روزی رسول خدا (صل الله علیه و آله) نشسته بود، عزراییل به...
داستان جالب:پشت هر مرد یه زن باهوش وجود داره!
زن باهوش خانم باربارا والترز که از مجریان بسیار سرشناس تلویزیون های معتبر آمریکاست سالها پیش...
داستان جالب:خودکار یا مداد
خودکار یا مداد هنگامی که ناسا برنامه فرستادن فضا نوردان به فضا را آغاز کرد ،...
داستان جالب:مرد خوشبخت
مرد خوشبخت پادشاهی پس از اینکه بیمار شد گفت: “نصف قلمرو پادشاهیام را به کسی میدهم...
داستان آموزنده:عصر یخبندان
عصر یخبندان در عصر یخبندان بسیاری از حیوانات یخ زدند و مردند. خارپشتها وخامت اوضاع را...
داستان آموزنده:درسی که فیل سیرک به کودک داد!
فیل سیرک چرا فیل به این بزرگی را با طنابی به این کوچکی و ضعیفی بسته...
داستان آموزنده:کامیون حمل زباله
کامیون حمل زباله روزی من سوار یک تاکسی شدیم، و به فرودگاه رفتیم.ما داشتیم در خط...
داستان کوتاه:لعنت بر شیطان
لعنت بر شیطان گفتم: « لعنت بر شیطان »!لبخند زد.پرسیدم: «چرا می خندی؟»پاسخ داد:«از حماقت تو...
داستان کوتاه:امید
امید تنها بازمانده یک کشتی شکسته توسط جریان آب به یک جزیره دورافتاده برده شد، او...
داستان جالب:مادر
مادر مادر من فقط یک چشم داشت.من از اون متنفر بودم…اون همیشه مایه خجالت من بوداون...
داستان جالب:حضرت سلیمان (ع )
حضرت سلیمان (ع ) روزی حضرت سلیمان (ع ) در کنار دریا نشسته بود ، نگاهش...
داستان آموزنده:ظرفیت انسان ها
ظرفیت انسان ها مردی از دست روزگار سخت می نالید.پیش استادی رفت و برای رفع غم...
داستان آموزنده:پاره آجر
پاره آجر روزی مردی ثروتمند در اتومبیل جدید و گران قیمت خود با سرعت فراوان از...
داستان جالب:زندگی خروسی
داستان زندگی خروسی کوه بلندی بود که لانه عقابی با چهار تخم، بر بلندای آن قرار...
حکایت آموزنده:ارزش ملک و سلطنت
حکایت ملک و سلطنت روزی بهلول بر هارونالرشید وارد شد. خلیفه گفت: مرا پندی بده! بهلول...
داستان جالب:قیمت تجربه
داستان قیمت تجربه مهندسی بود که در تعمیر دستگاه های مکانیکی استعداد و تبحر داشت او...
داستان جالب:بوسه و سیلی
داستان بوسه و سیلی ژنرال و ستوان جوان زیردستش سوار قطار شدند.تنها صندلی های خالی در...