نیک صالحی | پرتال اطلاع رسانی ، سرگرمی ، سینما و …
  • نیک صالحی
    • تماس با ما
  • فال
    • انواع فال و طالع بینی
    • فال روزانه
    • فال روز تولد
    • فال حافظ
    • فال کارت
  • خبر
    • اخبار ایران و جهان
    • اخبار اختصاصی
    • اخبار علمی
    • اخبار ورزشی
    • اخبار حوادث
    • موبایل و کامپیوتر
  • سینما
    • فرهنگ و هنر
    • استوری چهره ها
    • فرهنگ و سینما
  • سرگرمی
    • چه خبر از کجا ؟
    • اس ام اس مناسبتی
    • کاریکاتور
    • مطالب گوناگون
    • سوژه های خنده دار
    • معما ، ضرب المثل،چیستان
    • گزارش تصویری
    • داستان های کوتاه
    • خودرو
  • گردشگری
  • سلامت
    • شاخص توده بدنی
    • تغذیه و سلامت
    • پزشکی و درمان
    • زناشویی و همسرداری
    • آشپزی و دسر
    • روانشناسی
    • پیشگیری از ایدز
    • مبارزه با اعتیاد
  • سبک زندگی
    • مد روز
    • کاردستی
    • زیبایی و آرایش
    • خانه داری
    • دکوراسیون
  • فیلم
  • احکام
    • استخاره با قرآن
    • فال قرآن
  • تبلیغات
    • درج آگهی در سایت
یکشنبه ۰۱ / ۰۳ / ۰۱
داستان > داستان کوتاه > پاسخ جالب بهلول عاقل به خلیفه!

پاسخ جالب بهلول عاقل به خلیفه!

تاریخ بروزرسانی : 2014-08-15
گردآوری : نیک صالحی

روزی بهلول از مسجد «ابوحنیفه» می‌گذشت، دید خطیب مردم را موعظه می‌کند.ایستاد و به سخنانش گوش داد.او می‌گفت: جعفربن محمد عقیده دارد که کارها با اختیار از بندگان، در صورتی که آنچه از بندگان انجام می‌دهند خواست خداست و انسان از خود اختیاری ندارد.دیگر این که در روز قیامت شیطان در آتش می‌سوزد و حال […]

روزی بهلول از مسجد «ابوحنیفه» می‌گذشت، دید خطیب مردم را موعظه می‌کند.
ایستاد و به سخنانش گوش داد.
او می‌گفت: جعفربن محمد عقیده دارد که کارها با اختیار از بندگان، در صورتی که آنچه از بندگان انجام می‌دهند
خواست خداست و انسان از خود اختیاری ندارد.
دیگر این که در روز قیامت شیطان در آتش می‌سوزد و حال آن که شیطان از آتش آفریده شده است
و آتش هم جنس خود را عذاب نمی‌کند.

دیگر این که خداوند موجود است؛ ولی نمی‌شود او را دید، در صورتی که این دروغ است و هر موجودی
دیدنی است.

آنگاه بهلول کلوخی از زمین برداشت و سر خطیب را هدف گرفت و آن را شکست و خون جاری شد،
سپس فرار کرد.
خطیب نزد خلیفه آمد و از بهلول شکایت کرد.

خلیفه دستور داد بهلول را بیاورند و چون بهلول حاضر شد به او گفت: چرا چنین کردی؟

بهلول گفت: علت
را از خود وی سوال کنید.
او می‌گوید: بندگان اختیاری ندارند و همه کارها به دست خداست.
اگر اعتقاد او چنین است پس سر او را خداوند شکسته و من تقصیری ندارم.

او می‌گوید: جنس از هم جنس خود متاثر نمی‌شود و عذاب نمی‌بیند وقتی انسان از خاک است چرا باید از
همجنس خود متاثر و ناراحت شود؟

او معتقد است که هر موجودی باید دیده شود.
خلیفه از وی سوال کند که آیا این درد که او از این زخم احساس می‌کند دیده می‌شود؟! این را
گفت و از نزد خلیفه رفت.

داستانک

فیلم جالبی از زایمان گاو
رودرویی و افتضاح سجاد غریبی (هالک ایرانی ) در مقابل مارتین فورد انگلیسی
برچسب ها: داستان کوتاه
اخبار مرتبط:
داستان چوپان و مار
داستان آموزنده چوپان و مار
داستان فامیل خدا
داستان خواندنی فامیل خدا
داستان عابد و شیطان
داستان آموزنده عابد و شیطان
داستان میخانه
داستان مفهومی میخانه و مسیحیان
پیشنهادات ویژه
کلینیک لیزر شفا
کلینیک لیزر شفا
تبلیغات شما
تبلیغات شما
مبل و میز کلاسیک
مبل و میز کلاسیک
رپورتاژ آگهی
رپورتاژ آگهی
  • هم اکنون دیگران می خوانند
فال و طالع بینی
فال روزانه
فال حافظ
استخاره با قرآن
فال شیخ بهایی
فال چوب
فال روز تولد
فال کارت
فال قهوه
مروری بر گذشته
نویسنده معاصر
۴ نفر از بهترین نویسندگان کتاب رمان که با دنبال کردن آثار آنها درس زندگی خواهید گرفت
نویسنده برتر ایرانی
۶+۱ نویسنده برتر ایرانی که باید آثارشان را خواند
رمان طنز
زندگی ، یک رمان طنز است!
کتاب ایرانی برتر
معرفی ۵ کتاب ایرانی برتر از میان صدها اثر داستانی برگزیده جهان
logo-samandehi
  • خانه
  • تماس با ما
  • تبلیغات در سایت
  • آر اس اس
  • ویدئو و موزیک
  • امروز چندمه
  • تعبیر خواب

©باز نشر مطالب اختصاصی سایت فقط با ذکر منبع و لینک مطلب در سایت niksalehi.com مجاز میباشد . طراحی سایت با آنلاینر

Copyright (c) 2003-2021 Niksalehi.com All Rights Reserved
دکتر تاجبخشدامنهویدئورپورتاژ آگهی