نیک صالحی | پرتال اطلاع رسانی ، سرگرمی ، سینما و …
  • نیک صالحی
    • تماس با ما
  • فال
    • انواع فال و طالع بینی
    • فال روزانه
    • فال روز تولد
    • فال حافظ
    • فال کارت
  • خبر
    • اخبار ایران و جهان
    • اخبار اختصاصی
    • اخبار علمی
    • اخبار ورزشی
    • اخبار حوادث
    • موبایل و کامپیوتر
  • سینما
    • فرهنگ و هنر
    • استوری چهره ها
    • فرهنگ و سینما
  • سرگرمی
    • چه خبر از کجا ؟
    • اس ام اس مناسبتی
    • کاریکاتور
    • مطالب گوناگون
    • سوژه های خنده دار
    • معما ، ضرب المثل،چیستان
    • گزارش تصویری
    • داستان های کوتاه
    • خودرو
  • گردشگری
  • سلامت
    • شاخص توده بدنی
    • تغذیه و سلامت
    • پزشکی و درمان
    • زناشویی و همسرداری
    • آشپزی و دسر
    • روانشناسی
    • پیشگیری از ایدز
    • مبارزه با اعتیاد
  • سبک زندگی
    • مد روز
    • کاردستی
    • زیبایی و آرایش
    • خانه داری
    • دکوراسیون
  • فیلم
  • احکام
  • تبلیغات
    • درج آگهی در سایت
دوشنبه ۰۷ / ۰۱ / ۰۲
یادگیری، همیشه، همه جا با فرادرس
داستان > داستان کوتاه > داستان پزشک و سه مریض

داستان پزشک و سه مریض

تاریخ بروزرسانی : 2017-05-27
گردآوری : نیک صالحی
اشتراک گذاری :

داستان پزشک و سه مریض , سه پزشکه نفر جواب آزمایش هایشان را در دست داشتند .

داستان پزشک و سه مریض

داستان پزشک و سه مریض , به هر سه ، دکتر گفته بود که بر اساس آزمایشات انجام شده به
بیماری های لاعلاجی مبتلا شده اند به صورتی که دیگر امیدی به ادامه زندگی برای آنها وجود ندارد.در آینده ای
نزدیک عمرشان به پایان می رسد.آنها داشتند در این باره صحبت می کردند که می خواهند باقیمانده عمرشان را چه
کار کنند.نفر اول گفت: من در زندگی ام همیشه مشغول کسب و تجارت بوده ام و حالا که
نگاه می کنم حتی یک روز از زندگی ام را به تفریح و استراحت نپرداخته ام.اما حالا که متوجه شده
ام بیش از چند روزی از عمرم باقی نمانده می خواهم تمام ثروتم را در این چند روز خرج کامجویی
و لذت از دنیا کنم.می خواهم جاهایی بروم که یک عمر خیال رفتنش را داشتم.
چیزهایی را بپوشم که دلم می خواسته اما نپوشیده ام.
کارهایی انجام دهم که به علت مشغله زیاد انجام نداده ام و چیزهایی بخورم که تا به حال نخورده ام.

داستان پزشک و سه مریض

داستان پزشک و سه مریض

نفر دوم می گوید: « من نیز یک عمر درگیر تجارت بوده ام و از اطرافیانم غافل بوده ام.
اولین کاری که می کنم اینست که می روم سراغ پدر و مادرم و آنها را به خانه ام می
آورم تا این چند روز را در کنار آنها و همراه با همسر و فرزندانم سپری کنم.در این
چند روز می خواهم به تمام دوستان و فامیلم سر بزنم و از بودن با آنها لذت ببرم.
در این چند روز باقی مانده می خواهم نصف ثروتم را صرف کارهای خیر خواهانه و عام المنفعه بکنم.
و نیمی دیگر را برای خانواده ام بگذارم تا پس از مرگ من دچار مشکلات مالی نشوند.» نفر
سوم با شنیدن سخنان دو نفر اول لحظه ای ساکت ماند و اندیشید و سپس گفت : « من مثل
شما هنوز نا امید نشده ام و امیدم را از زندگی از دست نداده ام.من می خواهم سالهای سال عمر
کنم و از زنده بودنم لذت ببرم اولین کاری که من می خواهم انجام بدهم اینست که دکترم را عوض
کنم می خواهم سراغ دکترهای با تجربه تر بروم من می خواهم زنده بمانم و زنده می مانم.

تست تصادف خودروهای برتر دنیا در سال 2022
این بازی خیلی خوبه حتما ببینید و انجام بدید
برچسب ها: داستان داستان کوتاه
اخبار مرتبط:
داستان چوپان و مار داستان آموزنده چوپان و مار
داستان فامیل خدا داستان خواندنی فامیل خدا
داستان عابد و شیطان داستان آموزنده عابد و شیطان
داستان میخانه داستان مفهومی میخانه و مسیحیان
پیشنهادات ویژه
  • هم اکنون دیگران می خوانند
فال و طالع بینی
فال روزانه
فال حافظ
استخاره با قرآن
فال شیخ بهایی
فال چوب
فال روز تولد
فال کارت
فال قهوه
یادگیری، همیشه، همه جا با فرادرس
مروری بر گذشته
نویسنده معاصر ۴ نفر از بهترین نویسندگان کتاب رمان که با دنبال کردن آثار آنها درس زندگی خواهید گرفت
نویسنده برتر ایرانی ۶+۱ نویسنده برتر ایرانی که باید آثارشان را خواند
رمان طنز زندگی ، یک رمان طنز است!
کتاب ایرانی برتر معرفی ۵ کتاب ایرانی برتر از میان صدها اثر داستانی برگزیده جهان
logo-samandehi
  • خانه
  • تبلیغات در سایت
  • ویدئو و موزیک
  • تماس با ما
  • تعبیر خواب
  • آر اس اس

©باز نشر مطالب اختصاصی سایت فقط با ذکر منبع و لینک مطلب در سایت niksalehi.com مجاز میباشد . طراحی سایت با آنلاینر

Copyright (c) 2003-2023 Niksalehi.com All Rights Reserved
آرون گروپدامنهاستخدامویدئو