لویی شانزدهم، آخرین پادشاه فرانسه یک سال قبل از انقلاب گفته بود: شاه در اعمال خود مسوول هیچکس نیست جز خدای تعالی.
روزی لویی شانزدهم در محوطه کاخ خود مشغول قدم زدن بود که سربازی را کنار یک نیمکت در حال نگهبانی دید. از او پرسید: «تو برای چی اینجا قدم میزنی و از چی نگهبانی میدی؟» باقی داستان نگهبان را در ادامه بخوانید
داستان نگهبان
سرباز دستپاچه جواب داد: «قربان من را افسر گارد اینجا گذاشته و به من گفته خوب مراقب باشم!»
لویی، افسر گارد را صدا زد و پرسید: «این سرباز چرا این جاست؟»
افسر گفت: «قربان افسر قبلی نقشه قرار گرفتن سربازها سر پستها را به من داده من هم به همان روال کار را ادامه دادم!»
مادر لویی او را صدا زد و گفت: «من علت را میدانم، زمانی که تو ۳ سالت بود این نیمکت را رنگ زده بودند و پدرت به افسر گارد گفت نگهبانی را اینجا بگذارند تا تو روی نیمکت ننشینی و لباست رنگی نشود! و از آن روز ۴۱ سال می گذرد و هنوز روزانه سربازی اینجا قدم میزند!»
فلسفه عمل تمام شده، ولی عمل فاقد منطق، هنوز ادامه دارد!
بد نیست بدانید که لویی شانزدهم که بود؟؟؟
۲۵۹ سال پیش درچنین روزی، ده ژوئن سال ۱۷۹۴ میلادی، دوره ترور یا وحشت در فرانسه آغاز شد و ۴۷ هفت روز به طول کشید؛ در این مدت دو هزار نفر با گیوتین اعدام شدند؛ یعنی هر روز بیش از ۴۲ نفر! پس از انقلاب فرانسه به دستور روبسپیر این دوره با ترور شخصیت های معروف انقلاب شروع شد. روبسپیر از رهبران انقلاب فرانسه قصد داشت کلیه مخالفان خود را از میان بردارد. به همین انگیزه عده زیادی از وکلا، وزرا ، افسران، قضاوت و سیاستمداران کشور را به زیر تیغ گیوتین برد.
لویی شانزدهم، آخرین پادشاه فرانسه یک سال قبل از انقلاب گفته بود: شاه در اعمال خود مسوول هیچکس نیست جز خدای تعالی.
لوئی چهاردهم پادشاه دیکتاتور فرانسه بود. او میگفت که “مملکت یعنی من”. ولخرجیهای او باعث شکوه و عظمت ظاهری دربار شد و کاخ «ورسای» را بنا کرد و به خود لقب پادشاه آفتاب داد. بعد از او لویی پانزدهم به سلطنت رسید که در زمان او خزانه خالی شد، چون زمام امور را به دست معشوقههایش میسپرد. وقتی که لویی پانزدهم درگذشت، نوه او لویی شانزدهم به سلطنت رسید
همسر لویی شانزدهم
ماری آنتوانت، همسر لویی شانزدهم، نادان و بوالهوس و در مقابل موانع و حواث ناشکیبا بود و از شدت هوسرانی و لذتجویی فریب مصاحبان را خورده، با کمال بیانضباطی خود را در کارهای بدنامکننده و مکانهای نامناسب داخل میکرد. گرسنگی و فقر به حدی رسید که وقتی مردم اطراف قصر سلطنتی فریاد میکشیدند که ما نان میخواهیم، ماری آنتوانت بیخبر از وضع جامعه گفت که بیسکویت بخورند. در زمان دیگری که مردم از فرط گرسنگی در ژوئن ۱۷۸۹ در اطراف کاخ سلطنتی اجتماع کرده بودند، مسوولان دربار به آنها با پرخاش گفتند که علفها سبز شدهاند بروید و علف بخورید. مخارج ملکه به حدی رسید که مردم به او «مادام افلاس» لقب دادند
در اثر شورش نمایندگان لوئی شانزدهم دستور داد مجلس را ببندند. این حادثه بزرگترین جرقهای بود برای انفجار بشکه باروت انقلاب فرانسه تا جایی که در ۱۴ ژوئیه ۱۷۸۹ زندان باستیل گشوده شد. پیروزی انقلاب منجر به اعدام لوئی شانزدهم و همسرش ماری آنتوانت با گیوتین شد
در ۱۷۹۳ انقلابیون افراطی، مجلس را از اعتدالیون پاک کردند و به رهبری روبسپیر دوره “ترور” یا “وحشت” را آغاز کردند. کار به جایی رسید که روبسپیر در کنوانسیون هر نوع حکمی میداد. او ابتدا آهنگر و قفلسازی بود که قبل از انقلاب یک قفسه آهنی به دستور لوئی شانزدهم در قصر توپلری ساخته بود
انقلاب فرانسه
روبسپیر در حالی که خود را شهید زنده جمهوری و غلام آزادی میدانست، با اعتدالیون مخالف بود.
پس از چندی با یکی دیگر از رهبران افراطی انقلاب،دانتون، اختلاف پیدا کرد و او را نیز تسلیم
گیوتین کرد. از ۱۰ ژوئن ۱۷۹۴ تا ۲۷ ژوئیه که خود روبسپیر تسلیم تیغ گیوتین شد یعنی در ۴۷ روز
نزدیک به دو هزار نفر به وسیله وی با گیوتین کشته شدند.
از محکومان، یکی «لاوازیه» شیمیدان معروف بود که برای انجام تحقیقات علمی خود،
مهلت خواست ولی فردی که به اصطلاح قاضی بودجواب داد که «جمهوری فرانسه
به شیمیدان احتیاج ندارد.» قتلعام و محیط رعبانگیز در پاریس
کار را به جایی رسانید که زنان به تظاهرات دست زده و گفتند که ما نان و قانون میخواهیم،
این همه کشتار بس است. حکمران پاریس که پیشرو مردمان انقلابی، در گشایش زندان باستیل
شرکت داشت به جرم آن که برای بعضی از مظنونان طلب ترحم و بخشایش کرده بود طعمه گیوتین شد،
چهار روز بعد همسر او نیز اعدام شد. روبسپیر از اعدام «هبرت» کسی که جشن آزادی
و خرد را برپا کرد، خودداری نکرد
نتیجه انقلاب فرانسه
ناپلئون بناپارت بیست و شش ساله در نوامبر ۱۷۹۹ با کودتایی خود را به سبک سزار سردار رومی،
کنسول اول فرانسه نامید. پنج سال بعد سیستم حکومت جمهوری را لغو کرد و یک تاجگذاری افسانهای
برای خود به راه انداخت. پاپ را برای تاجگذاری خود از روم احضار کرد و تاج را از او گرفت
و خود بر سر گذاشت. پادشاهی دوباره متولد شده بود …
یکی بود و جام جم