نیک صالحی | پرتال اطلاع رسانی ، سرگرمی ، سینما و …
  • نیک صالحی
    • تماس با ما
  • فال
    • انواع فال و طالع بینی
    • فال روزانه
    • فال روز تولد
    • فال حافظ
    • فال کارت
  • خبر
    • اخبار ایران و جهان
    • اخبار اختصاصی
    • اخبار علمی
    • اخبار ورزشی
    • اخبار حوادث
    • موبایل و کامپیوتر
  • سینما
    • فرهنگ و هنر
    • استوری چهره ها
    • فرهنگ و سینما
  • سرگرمی
    • چه خبر از کجا ؟
    • اس ام اس مناسبتی
    • کاریکاتور
    • مطالب گوناگون
    • سوژه های خنده دار
    • معما ، ضرب المثل،چیستان
    • گزارش تصویری
    • داستان های کوتاه
    • خودرو
  • گردشگری
  • سلامت
    • شاخص توده بدنی
    • تغذیه و سلامت
    • پزشکی و درمان
    • زناشویی و همسرداری
    • آشپزی و دسر
    • روانشناسی
    • پیشگیری از ایدز
    • مبارزه با اعتیاد
  • سبک زندگی
    • مد روز
    • کاردستی
    • زیبایی و آرایش
    • خانه داری
    • دکوراسیون
  • فیلم
  • احکام
    • استخاره با قرآن
    • فال قرآن
  • تبلیغات
    • درج آگهی در سایت
سه شنبه ۲۷ / ۰۲ / ۰۱
داستان > داستان کوتاه > داستان موسی و بد ترین بنده خدا,داستان خواندنی و کوتاه

داستان موسی و بد ترین بنده خدا,داستان خواندنی و کوتاه

تاریخ بروزرسانی : 2016-12-12
گردآوری : نیک صالحی

روزی حضرت موسی (ع)رو به بارگاه ملکوتی خداوند کرد و از درگاهش درخواست نمود:بار الها، می خواهم بدترین بنده ات را ببینم.

موسی و بد ترین بنده خدا

داستان موسی و بد ترین بنده خدا,روزی حضرت موسی (ع)رو به بارگاه ملکوتی خداوند کرد و از درگاهش درخواست نمود:بار
الها، می خواهم بدترین بنده ات را ببینم.ندا آمد: صبح زود به در ورودی شهر برو.اولین کسی که از شهر
خارج شد، او بدترین بنده ی من است.حضرت موسی صبح روز بعد به در ورودی شهر رفت.پدری با فرزندش، اولین
کسانی بودند که از شهر خارج شدند.پس از بازگشت، رو به درگا خداوند کرد و ضمن تقدیم سپاس از اجابت
خواسته اش، عرضه داشت: بار الها ، حل می خواهم بهترین بنده ات را ببینم.ندا آمد: آخر شب به در
ورودی شهر برو.آخرین نفری که وارد شهر شود، او بهترین بنده ی من است.هنگامی که شب شد، حضرت موسی به
در ورودی شهر رفت…
دید آخرین نفری که از در شهر وارد شد، همان پدر و فرزندش است! رو به درگاه خداوند، با تعجب
و درماندگی عرضه داشت: خداوندا! چگونه ممکن است که بد ترین و بهترین بنده ات یک نفر باشد!؟ ندا آمد:
ای موسی، این بنده که صبح هنگام میخواست با فرزندش از در خارج شود، بدترین بنده ی من بود.اما…
هنگامی که نگاه فرزندش به کوه های عظیم افتاد، از پدرش پرسید:بابا! بزرگ تر از این کوه ها چیست؟

داستان موسی و بد ترین بنده خدا

پدر
گفت:زمین.فرزند پرسید: بزرگ تر از زمین چیست؟ پدر پاسخ داد: آسمان ها.فرزند پرسید: بزرگ تر از آسمان ها چیست؟ پدر
در حالی که به فرزندش نگاه می کرد، اشک از دیدگانش جاری شد و گفت:فرزندم.گناهان پدرت از آسمان ها نیز
بزرگ تر است.فرزند پرسید: پدر بزرگتر از گناهان تو چیست؟ پدر که دیگر طاقتش تمام شده بود، به ناگاه بغضش
ترکید و گفت:عزیزم ، مهربانی و بخشندگی خدای بزرگ از تمام هرچه هست، بزرگتر و عظیم تر است.

رودرویی و افتضاح سجاد غریبی (هالک ایرانی ) در مقابل مارتین فورد انگلیسی
لحظات نفس گیر از گاز گرفته شدن توسط تمساح
برچسب ها: داستان
اخبار مرتبط:
درس زندگی
داستان کوتاه و آموزنده درس زندگی
لباس نظامی
داستان جالب و خواندنی لباس نظامی
حضرت داود و زن نیازمند
حکایت خواندنی حضرت داود و زن نیازمند
آخرین اتوبوس
داستان جالب آخرین اتوبوس
پیشنهادات ویژه
رپورتاژ آگهی
رپورتاژ آگهی
مبل و میز کلاسیک
مبل و میز کلاسیک
کلینیک لیزر شفا
کلینیک لیزر شفا
تبلیغات شما
تبلیغات شما
  • هم اکنون دیگران می خوانند
فال و طالع بینی
فال روزانه
فال حافظ
استخاره با قرآن
فال شیخ بهایی
فال چوب
فال روز تولد
فال کارت
فال قهوه
مروری بر گذشته
نویسنده معاصر
۴ نفر از بهترین نویسندگان کتاب رمان که با دنبال کردن آثار آنها درس زندگی خواهید گرفت
نویسنده برتر ایرانی
۶+۱ نویسنده برتر ایرانی که باید آثارشان را خواند
رمان طنز
زندگی ، یک رمان طنز است!
کتاب ایرانی برتر
معرفی ۵ کتاب ایرانی برتر از میان صدها اثر داستانی برگزیده جهان
logo-samandehi
  • خانه
  • تماس با ما
  • تبلیغات در سایت
  • آر اس اس
  • ویدئو و موزیک
  • امروز چندمه
  • تعبیر خواب

©باز نشر مطالب اختصاصی سایت فقط با ذکر منبع و لینک مطلب در سایت niksalehi.com مجاز میباشد . طراحی سایت با آنلاینر

Copyright (c) 2003-2021 Niksalehi.com All Rights Reserved
دکتر تاجبخشرپورتاژ آگهیویدئو