نیک صالحی | پرتال اطلاع رسانی ، سرگرمی ، سینما و …
  • نیک صالحی
    • تماس با ما
  • فال
    • انواع فال و طالع بینی
    • فال روزانه
    • فال روز تولد
    • فال حافظ
    • فال کارت
  • خبر
    • اخبار ایران و جهان
    • اخبار اختصاصی
    • اخبار علمی
    • اخبار ورزشی
    • اخبار حوادث
    • موبایل و کامپیوتر
  • سینما
    • فرهنگ و هنر
    • استوری چهره ها
    • فرهنگ و سینما
  • سرگرمی
    • چه خبر از کجا ؟
    • اس ام اس مناسبتی
    • کاریکاتور
    • مطالب گوناگون
    • سوژه های خنده دار
    • معما ، ضرب المثل،چیستان
    • گزارش تصویری
    • داستان های کوتاه
    • خودرو
  • گردشگری
  • سلامت
    • شاخص توده بدنی
    • تغذیه و سلامت
    • پزشکی و درمان
    • زناشویی و همسرداری
    • آشپزی و دسر
    • روانشناسی
    • پیشگیری از ایدز
    • مبارزه با اعتیاد
  • سبک زندگی
    • مد روز
    • کاردستی
    • زیبایی و آرایش
    • خانه داری
    • دکوراسیون
  • فیلم
  • احکام
  • تبلیغات
    • درج آگهی در سایت
دوشنبه ۲۴ / ۰۵ / ۰۱
داستان > داستان کوتاه > داستان مردی خوشبخت برای درمان پادشاه

داستان مردی خوشبخت برای درمان پادشاه

تاریخ بروزرسانی : 2017-07-01
گردآوری : نیک صالحی
اشتراک گذاری :

داستان مردی خوشبخت , سلطان بزرگی پس از اینکه گرفتار بیماری سختی شد گفت : نصف قلمرو پادشاهی‌ام را به کسی می‌دهم که بتواند مرا معالجه کند.

داستان مردی خوشبخت

داستان مردی خوشبخت , تمام طبیبان دور هم جمع شدند تا ببیند چطور می شود شاه را معالجه کرد
اما نوانستند.
تنها یکی از طبیبان گفت : من می‌توانم شاه را معالجه کنم اگر یک آدم خوشبخت را پیدا کنید
پیراهنش را بردارید و تن شاه کنید پادشاه معالجه می شود.شاه سربازانش را برای پیدا کردن یک آدم
خوشبخت فرستاد.آنها به تمام شهرها سفر کردند ولی نتوانستند آدم خوشبختی پیدا کنند حتی یک نفر پیدا نشد که کاملا
راضی باشد آن که ثروت داشت بیمار بود.

داستان مردی خوشبخت

داستان مردی خوشبخت

آن که سالم بود در فقر دست و پا می زد یا اگر سالم و ثروتمند بود زن
و زندگی بدی داشت یا اگر فرزندی داشت فرزندانش بد بودن خلاصه هر آدمی چیزی داشت که از آن گله
و شکایت کند یک شب پسر شاه از کنار کلبه‌ای فقیرانه رد می شد که شنید یک نفر دارد چیزهایی
می‌گوید شکر خدا که کارم را تمام کرده‌ام سیر و پر غذا خورده‌ام و می‌توانم بخوابم چه چیز دیگری می‌توانم
بخواهم؟ پسر شاه خوشحال شد و دستور داد که پیراهن مرد را بگیرند و پیش شاه بیاورند و به مرد
هم هر چقدر بخواهد بدهند سربازان برای بیرون آوردن پیراهن مرد توی کلبه رفتند اما مرد خوشبخت آن قدر فقیر
بود که پیراهن نداشت.عصرایران

این بازی خیلی خوبه حتما ببینید و انجام بدید
تست تصادف خودروهای برتر دنیا در سال 2022
برچسب ها: داستان داستانک
اخبار مرتبط:
درس زندگی داستان کوتاه و آموزنده درس زندگی
لباس نظامی داستان جالب و خواندنی لباس نظامی
حضرت داود و زن نیازمند حکایت خواندنی حضرت داود و زن نیازمند
آخرین اتوبوس داستان جالب آخرین اتوبوس
پیشنهادات ویژه
استخاره برای عقد و ازدواج
استخاره برای عقد و ازدواج
جراحی بواسیر ، سرپایی
جراحی بواسیر ، سرپایی
روف گاردن های رویایی
روف گاردن های رویایی
پشت بام های زیبا و شیک
پشت بام های زیبا و شیک
  • هم اکنون دیگران می خوانند
فال و طالع بینی
فال روزانه
فال حافظ
استخاره با قرآن
فال شیخ بهایی
فال چوب
فال روز تولد
فال کارت
فال قهوه
مروری بر گذشته
نویسنده معاصر ۴ نفر از بهترین نویسندگان کتاب رمان که با دنبال کردن آثار آنها درس زندگی خواهید گرفت
نویسنده برتر ایرانی ۶+۱ نویسنده برتر ایرانی که باید آثارشان را خواند
رمان طنز زندگی ، یک رمان طنز است!
کتاب ایرانی برتر معرفی ۵ کتاب ایرانی برتر از میان صدها اثر داستانی برگزیده جهان
logo-samandehi
  • خانه
  • تبلیغات در سایت
  • ویدئو و موزیک
  • تماس با ما
  • تعبیر خواب
  • آر اس اس

©باز نشر مطالب اختصاصی سایت فقط با ذکر منبع و لینک مطلب در سایت niksalehi.com مجاز میباشد . طراحی سایت با آنلاینر

Copyright (c) 2003-2022 Niksalehi.com All Rights Reserved
دکتر طاهریاستخدامویدئودامنه