نیک صالحی | پرتال اطلاع رسانی ، سرگرمی ، سینما و …
  • نیک صالحی
    • تماس با ما
  • فال
    • انواع فال و طالع بینی
    • فال روزانه
    • فال روز تولد
    • فال حافظ
    • فال کارت
  • خبر
    • اخبار ایران و جهان
    • اخبار اختصاصی
    • اخبار علمی
    • اخبار ورزشی
    • اخبار حوادث
    • موبایل و کامپیوتر
  • سینما
    • فرهنگ و هنر
    • استوری چهره ها
    • فرهنگ و سینما
  • سرگرمی
    • چه خبر از کجا ؟
    • اس ام اس مناسبتی
    • کاریکاتور
    • مطالب گوناگون
    • سوژه های خنده دار
    • معما ، ضرب المثل،چیستان
    • گزارش تصویری
    • داستان های کوتاه
    • خودرو
  • گردشگری
  • سلامت
    • شاخص توده بدنی
    • تغذیه و سلامت
    • پزشکی و درمان
    • زناشویی و همسرداری
    • آشپزی و دسر
    • روانشناسی
    • پیشگیری از ایدز
    • مبارزه با اعتیاد
  • سبک زندگی
    • مد روز
    • کاردستی
    • زیبایی و آرایش
    • خانه داری
    • دکوراسیون
  • فیلم
  • احکام
  • تبلیغات
    • درج آگهی در سایت
پنج شنبه ۲۰ / ۰۵ / ۰۱
داستان > داستان کوتاه > داستان مثل مگس زندگی نکنیم

داستان مثل مگس زندگی نکنیم

تاریخ بروزرسانی : 2017-02-23
گردآوری : نیک صالحی
اشتراک گذاری :

دیروز پس از یک هفته که مگسی در خانه ام میگشت، جنازه اش را روی میز کارم پیدا کردم…

داستان مثل مگس زندگی نکنیم

داستان مثل مگس زندگی نکنیم ,دیروز پس از یک هفته که مگسی در خانه ام میگشت، جنازه اش را روی
میز کارم پیدا کردم…
دیروز پس از یک هفته که مگسی در خانه ام میگشت، جنازه اش را روی میز کارم پیدا کردم.یک هفته
بود که با هم زندگی میکردیم.شبها که دیر میخوابیدم، تا آخرین دقیقه ها دور سرم میچرخید.صبح ها اگر دیر از
خواب بیدار می شدم، خبری از او هم نبود.شاید او هم مانند من، سر بر کتابی گذاشته و خوابیده بود.در
گشت و گذار اینترنتی، متوجه شدم که عمر بسیاری از مگس های خانگی در دمای معمولی حدود ۷ تا ۲۱
روز است.با خودم…
شمردم.حدود ۷ روز بود که این مگس را میدیدم.این مگس قسمت اصلی یا شاید تمام عمرش را در خانه ی
من زندگی کرده بود.احساسم نسبت به او تغییر کرد.به جسدش که بیجان روی میز افتاده بود، خیره شده بودم.

داستان مثل مگس زندگی نکنیم

غصه خوردم.این مگس چه دنیای بزرگی را از دست داده است.لابد فکر میکرده «دنیا» یک خانه ی ۵۰ متری است
که روزها نور از «ماوراء» به درون آن می تابد و شبها، تاریکی تمام آن را فرا میگیرد.شاید هم مرا
بلایی آسمانی میدیده که به مکافات خطاهایش، بر او نازل گشته ام! شاید نسبت آن مگس به خانه ی من،
چندان با نسبت من به عالم، متفاوت نباشد.من مگس های دیگر خانه ام را با این دقت نگاه نکرده ام.شاید
در میان آنها هم رقابت برای اینکه بر کدام طبقه کتابخانه بنشینند وجود داشته.شاید در میان آنها هم مگس دانشمندی
بوده است که به دیگران «تکامل» می آموخته و میگفته که ما قبل از اینکه «بال» در بیاوریم، شبیه این
انسانهای بدبخت بوده ایم.شاید به تناسخ هم اعتقاد داشته باشند و فکر کنند در زندگی قبلی انسانهایی بوده
اند که در اثر کار نیک ، به مقام «مگسی» نائل آمده اند.شاید برخی از آنها فیلسوف بوده باشند.شاید در
باره فلسفه ی زندگی مگسی، حرف ها گفته و شنیده باشند.

داستان مثل مگس زندگی نکنیم

شاید برخی از آنها تمام عمر را با حسرت مهاجرت به خانه ی همسایه سر کرده باشند.مگسی را یادم میآید
که تمام یک هفته ی عمرش را پشت شیشه نشسته بود به امید اینکه روزی درها باز شود و به
خانه ی همسایه مهاجرت کند… مگس دیگری را یادم آمد که تمام هفت روز عمرش را بی حرکت
بر سقف دستشویی نشسته بود.تو گویی که فکر میکرد با برخواستن از سقف، سقوط خواهد کرد.یا شاید از ترس اینکه
بیرون این اتاق بسته ی محبوس، جهنمی برپاست… بالای سر مگس مرده نشستم و با او حرف زدم: کاش میدانستی
که دنیا بسیار بزرگ تر از این خانه ی کوچک است.

داستان مثل مگس زندگی نکنیم

داستان مثل مگس زندگی نکنیم

کاش جرأت امتحان کردن دنیاهای جدید را داشتی.کاش تمام عمر هفت روزه ی خود را بر نخستین دانه ی شیرینی
که روی میز من دیدی، صرف نمیکردی.کاش لحظه ای از بال زدن خسته نمیشدی، وقتی که قرار بود برای همیشه
اینجا روی این میز، متوقف شوی.آن مگس را روی میزم نگاه خواهم داشت تا با هر بار دیدنش به خاطر
بیاورم که: عمر من در مقایسه با عمر جهان از عمر این مگس نیز کوتاه تر است.شاید در
خاطرم بماند که دنیا، بزرگتر و پیچیده تر از چیزی است که می بینم و می فهمم.شاید در خاطرم بماند
که بر روی نخستین شیرینی زندگی، ماندگار نشوم.نمیخواهم مگس گونه زندگی کنم.بر می خیزم.دنیا را میگردم و به خاطر خواهم
سپرد که عمر کوتاه است و دنیا، بزرگ.بزرگتر و متنوع تر از چیزی که چشمانم، به من نشان میدهد… نگاه
کردن به جلو راحت‌تر از تجزیه و تحلیل کردن گذشته است، برای اینکه شما بیشتر تمایل دارید چیزهای جدید را
تجربه کنید.اما هم اکنون شما به خاطر اینکه از زمان حال فرارکنید روی آینده تمرکز کرده‌اید.زمان کافی برای کار و
فعالیت‌های جدید خود اختصاص بدهید و قبل از اینکه دیر بشود کارهایی که لازم است را انجام دهید.داستانک

گزارش شاهین صمد پور با خانمی که متاسفانه مورد آزار جنسی قرار گرفته (14+)
این بازی خیلی خوبه حتما ببینید و انجام بدید
برچسب ها: داستان داستان آموزنده
اخبار مرتبط:
داستان عابد داستان آموزنده عابد بی حیا
داستان روزه داستان آموزنده آیا شما هم روزه هستید؟
داستان بهلول و شیخ داستان جالب و اموزنده بهلول و شیخ جنید بغدادی
داستان حاتم طایی داستان آموزنده کریم تر از حاتم طایی
پیشنهادات ویژه
جراحی بواسیر ، سرپایی
جراحی بواسیر ، سرپایی
روف گاردن های رویایی
روف گاردن های رویایی
استخاره برای عقد و ازدواج
استخاره برای عقد و ازدواج
پشت بام های زیبا و شیک
پشت بام های زیبا و شیک
  • هم اکنون دیگران می خوانند
فال و طالع بینی
فال روزانه
فال حافظ
استخاره با قرآن
فال شیخ بهایی
فال چوب
فال روز تولد
فال کارت
فال قهوه
مروری بر گذشته
نویسنده معاصر ۴ نفر از بهترین نویسندگان کتاب رمان که با دنبال کردن آثار آنها درس زندگی خواهید گرفت
نویسنده برتر ایرانی ۶+۱ نویسنده برتر ایرانی که باید آثارشان را خواند
رمان طنز زندگی ، یک رمان طنز است!
کتاب ایرانی برتر معرفی ۵ کتاب ایرانی برتر از میان صدها اثر داستانی برگزیده جهان
logo-samandehi
  • خانه
  • تبلیغات در سایت
  • ویدئو و موزیک
  • تماس با ما
  • تعبیر خواب
  • آر اس اس

©باز نشر مطالب اختصاصی سایت فقط با ذکر منبع و لینک مطلب در سایت niksalehi.com مجاز میباشد . طراحی سایت با آنلاینر

Copyright (c) 2003-2022 Niksalehi.com All Rights Reserved
دکتر طاهریاستخدامویدئودامنه