
مرد عابد نتوانست شدت گرسنگی را تحمل کند و برای تهیه غذا به بیرون از خانه رفت و در منزلی را زد.
نعمت هایی که خدای بزرگ در اختیار ما قرار داده بی شمار است و ما انسان ها از عهده شکرگزاری آن عاجزیم. خداوند گاهی بندگانش را با نعمت هایی که به آنها داده می آزماید تا میزان اطاعت و بندگی آنها را بسنجد. داستان عابد که در ادامه می خوانید در ارتباط با همین موضوع است.
داستان عابد
روزی روزگاری، مرد عابد خداپرستی بود که در عبادتکده ای در دل کوه راز و نیاز خدا می کرد.
آنقدر مقام و منزلتش پیش خدا زیاد شده بود که خدا هر شب به فرشتگانش
امر می کرد تا از طعام بهشتی، برای او ببرند و او را بدینگونه سیر نمایند.
بعد از ۷۰ سال عبادت، روزی خدا به فرشتگانش گفت: «امشب برای او طعام نبرید،
بگذارید امتحانش کنیم.»
آن شب عابد هر چه منتظر غذا شد، خبری نشد، تا جایی که گرسنگی بر او غالب شد.
طاقتش تمام شد و از کوه پایین آمد و به خانه آتش پرستی که در دامنه کوه
منزل داشت رفت و از او طلب نان کرد. آتش پرست ۳ قرص نان به او داد
و او بسمت عبادتگاه خود حرکت کرد. سگ نگهبان خانه آتش پرست به دنبال او راه افتاد
و جلوی راه او را گرفت. مرد عابد یک قرص نان را جلوی او انداخت تا برگردد
و بگذارد او براهش ادامه دهد.
داستان عابد خداپرست
سگ نان را خورد و دوباره راه او را گرفت. مرد قرص دوم نان را نیز جلوی او انداخت
و خواست برود اما سگ دست بردار نبود و نمی گذاشت مرد به راهش ادامه دهد.
مرد عابد با عصبانیت قرص سوم را نیز جلوی او انداخت و گفت:
«ای حیوان تو چه بی حیایی! صاحبت قرص نانی به من داد اما تو نگذاشتی آنرا ببرم؟»
به اذن خدای عز و جلٌ، سگ به سخن آمد و گفت: «من بی حیا نیستم،
من سالهای سال سگ خانه این مرد هستم. شبهابی که به من غذا داد پیشش ماندم.
شبهایی هم که غذا نداد باز هم پیشش ماندم. شبهایی که مرا از خانه اش راند،
پشت در خانه اش تا صبح نشستم. تو بی حیایی، تو که عمری خدایت هر شب
غذای شبت را برایت فرستاد و هر چه خواستی عطایت کرد. یک شب که غذایی نرسید،
فراموشش کردی و از او بریدی و برای رفع گرسنگی ات به در خانه یک آتش پرست
آمدی و طلب نان کردی. مرد با شنیدن این سخنان منقلب شد و به عبادتگاه خویش بازگشت و توبه کرد.
بد نیست بدانید زرتشت دین آتش پرستی است یا خدا پرستی ؟
مدتی است یکی از رفقا بین دو راهی زرتشت و اسلام مخیر شده . چه پیشنهاد می کنید ؟ کتاب یا مقاله ی مختصری معرفی کنید تا بخوانم و بدانم و پاسخگو باشم
در این رابطه به گفتاز زیر توجه نمائید :
از تاریخ ادیان الهی و برخی روایات اسلامی به دست میآید: زرتشت از ادیان الهی و این دین منسوب به زرتشت می باشد. زرتشت پیامبری از پیامبران الهی است، اگر چه محل و تاریخ تولد وی روشن نمی باشد. این ابهام تا حدی است که عدهای ظهور او را در قرن یازدهم قبل از میلاد و برخی در قرن ششم یا هفتم ذکر کردهاند . در مورد محل تولد او نیز، برخی محققان او را آذربایجانی و عدهای او را اهل خوارزم و بلخ میدانند.
(مولون)زادگان او را سیستان و (تاین بى)ظهور زرتشت را در حوزه بین النهرین و بالأخره بعضی او را اهل شهر ری میدانند.
اما با همه اختلاف عجیبی که در تاریخ و محل ظهور و تولد او وجود دارد، چند نکته را از لحاظ تاریخی، میتوان قطعی تلقی نمود:
۱- زرتشت پیامبری از انبیای الهی و از سرزمین ایران باستان بوده است.
۲- او دارای کتاب آسمانی بوده و کتابش از بین رفت، با تکیه بر خاطرات و اذهان و به اصطلاح آن چه که در سینه اشخاص بود، مطالبی جمع آوری شد و به نام کتاب مقدس تکثیر گشت.
۳- زرتشت به دست قوم خویش کشته شد.
چند روایت درمورد زرتشت
جهت شفاف تر شدن مطلب در چند روایت زیر دقت نمایید.
مشرکان مکه از پیامبر(ص)تقاضا کردند از آنها جزیه بگیرد و اجازه بت پرستی به آنها بدهد. پیامبر فرمود: من جز از اهل کتاب جزیه نمی گیرم. آنها در پاسخ گفتند: چگونه چنین میگویی در حالی که از مجوس منطقه هجر، جزیه گرفتهای ؟ پیامبر فرمود: مجوس پیامبر و کتاب آسمانی داشتند، پیامبرشان را به قتل رساندند و کتاب او را آتش زدند.
اصبغ بن نباته میگوید: وقتی علی(ع) بر فراز منبر فرمود: از من سؤال کنید، پیش از آن که مرا نیابید. اشعث بن قیس (منافق معروف ) برخاست و گفت: ای امیرمؤمنان ! چگونه از مجوس جزیه گرفته میشود، در حالی که کتاب آسمانی بر آنها نازل نشده و پیامبری نداشتهاند؟ فرمود: خداوند کتابی بر آنها نازل کرد و پیامبری مبعوث نمود.
بر اساس روایتی از امام زین العابدین (ع)پیامبر فرمود: با مجوسیها طبق سنت اهل کتاب رفتار نمایید.
دین و کتاب دین زرتشت
مرحوم علامه طباطبایی میفرماید: «مراد از مجوس قوم معروفى هستند که به زرتشت گرویدهاند. این لفظ درقرآن یک بار به کار رفته است، در قرآن مجوس در صف و در ردیف اهل کتاب، یعنى یهود و نصارا و در برابر مشرکان قرار گرفتهاند. بنابراین از این آیه استفاده میشود. زرتشتی ها، پیروان پیامبر الهی بودند، امّا همانند سایر ادیان، دین آنها منسوخ و کتاب آسمانی آنها تحریف شد
آنچه امروز به نام «اوستا» و از زرتشت در دست پیروان او وجود دارد، تنها بخشی از آن کتاب است که مورد تحریف قرار گرفته، از جاهای پراکنده به دست آمده است و اعتبار آن قطعی نیست.
زرتشت برخلاف نظریه بعضی از زرتشتیان متاخر، آفرینش تمام موجودات را برحسب مشیت و اراده متعال اهورامزدا میدانست. در آیه آخر گاتها صراحتاً اهورامزدا را موجب و موجد نور و ظلمت – هر دو – میداند.(در مطالعه اوستا هر چه از گاتها – که مربوط به زمان زرتشت است – دور میشویم، از توحید و لحن اهورامزدای واحد و یگانه و زرتشتی که اهورامزدا را خالق همه چیز میداند فاصله میگیریم. بدین ترتیب در اواخر کتاب عهد ساسانی و مقارن با اسلام، به طور روشنی جهان به دو نیم میشود و خدای واحد به دو بخش خیر و شر تقسیم میگردد.)
یکی بود و پاسخگو