نیک صالحی | پرتال اطلاع رسانی ، سرگرمی ، سینما و …
  • صفحه اصلی
  • تماس با ما
  • احکام
  • فیلم
  • فال
    • انواع فال و طالع بینی
    • فال روزانه
    • فال روز تولد
    • فال حافظ
    • فال کارت
  • خبر
    • اخبار ایران و جهان
    • اخبار اختصاصی
    • اخبار علمی
    • اخبار ورزشی
    • اخبار حوادث
    • موبایل و کامپیوتر
  • سینما
    • فرهنگ و هنر
    • استوری چهره ها
    • فرهنگ و سینما
  • سرگرمی
    • چه خبر از کجا ؟
    • اس ام اس مناسبتی
    • مطالب گوناگون
    • سوژه های خنده دار
    • معما ، ضرب المثل،چیستان
    • گزارش تصویری
    • داستان های کوتاه
    • خودرو
  • گردشگری
  • سلامت
    • شاخص توده بدنی
    • تغذیه و سلامت
    • پزشکی و درمان
    • زناشویی و همسرداری
    • آشپزی و دسر
    • روانشناسی
  • سبک زندگی
    • مد روز
    • کاردستی
    • زیبایی و آرایش
    • خانه داری
    • دکوراسیون
  • تبلیغات
    • درج آگهی در سایت
جمعه, ۷ مهر , ۱۴۰۲
درخواست تبلیغات
داستان > داستان کوتاه

داستان زیبای بیسکوئیت های سوخته مادرم

تاریخ بروزرسانی : 2016-09-03
گردآوری : نیک صالحی
اشتراک گذاری :

بیسکوئیت های سوخته مادرم یک شب را خوب یادم مانده که مادرم پس از گذراندن یک روز سخت و طولانی در سر کار، شام ساده ای مانند صبحانه تهیه کرده بود.آن شب پس از زمان زیادی، مادرم بشقاب شام را با تخم مرغ، سوسیس و بیسکویت های بسیار سوخته، جلوی پدرم گذاشت.یادم می آید منتظر […]

بیسکوئیت های سوخته مادرم

یک شب را خوب یادم مانده که مادرم پس از گذراندن یک روز سخت و طولانی در سر کار، شام
ساده ای مانند صبحانه تهیه کرده بود.آن شب پس از زمان زیادی، مادرم بشقاب شام را با تخم مرغ، سوسیس
و بیسکویت های بسیار سوخته، جلوی پدرم گذاشت.یادم می آید منتظر شدم ببینم آیا او هم متوجه سوختگی بیسکویت
ها شده است!

در آن وقت، همه کاری که پدرم انجام داد این بود که دستش را به طرف بیسکویت
دراز کرد، لبخندی به مادرم زد و از من پرسید که روزم در مدرسه چطور بود.خاطرم نیست که آن شب
چه جوابی به پدرم دادم، اما کاملاً یادم هست که او را تماشا می کردم که داشت کره و ژله
روی آن بیسکویت های سوخته می مالید و لقمه لقمه آنها را می خورد.یادم هست آن شب وقتی از سر
میز غذا بلند شدم، شنیدم مادرم بابت سوختگی بیسکویت ها از پدرم عذر خواهی می کرد و هرگز جواب پدرم
را فراموش نخواهم کرد که گفت: «اوه عزیزم، من عاشق بیسکویتهای خیلی برشته هستم.»

همان شب، کمی بعد که
رفتم بابام را برای شب بخیر ببوسم، از او پرسیدم که آیا واقعاً دوست داشت که بیسکویتهاش سوخته باشد.او مرا
در آغوش کشید و گفت: «مامان تو امروز روز سختی را در سرکار گذرانده و خیلی خسته است.بعلاوه، بیسکویت
کمی سوخته هرگز کسی را نمی کشد!»

زندگی مملو از چیزهای ناقص و انسان هایی است که پر از کم
و کاستی هستند.خود من در بعضی موارد، بهترین نیستم، مثلاً مانند خیلی از مردم، روزهای تولد و سالگردها را فراموش
می کنم.اما در طول این سالها فهمیده ام که یکی از مهمترین راه حل ها برای ایجاد روابط سالم، مداوم
و پایدار، درک و پذیرش عیب های همدیگر و شاد بودن از داشتن تفاوت با دیگران است.این موضوع را می
توان به هر رابطه ای تعمیم داد.در واقع، تفاهم، اساس هر روابطی است، هر رابطه ای با همسر یا والدین،
فرزند یا برادر، خواهر یا دوستی!

یکی بود

فرصت بی نظیر برای سرمایه گذاری بلندمدت
تست تصادف خودروهای برتر دنیا در سال 2022
برچسب ها: داستان
اخبار مرتبط:
درس زندگی داستان کوتاه و آموزنده درس زندگی
لباس نظامی داستان جالب و خواندنی لباس نظامی
حضرت داود و زن نیازمند حکایت خواندنی حضرت داود و زن نیازمند
آخرین اتوبوس داستان جالب آخرین اتوبوس
پیشنهادات ویژه
  • هم اکنون دیگران می خوانند
فال و طالع بینی
فال روزانه
فال حافظ
استخاره با قرآن
فال شیخ بهایی
فال چوب
فال روز تولد
فال کارت
فال قهوه
آرون گروپس
مروری بر گذشته
نویسنده معاصر ۴ نفر از بهترین نویسندگان کتاب رمان که با دنبال کردن آثار آنها درس زندگی خواهید گرفت
نویسنده برتر ایرانی ۶+۱ نویسنده برتر ایرانی که باید آثارشان را خواند
رمان طنز زندگی ، یک رمان طنز است!
کتاب ایرانی برتر معرفی ۵ کتاب ایرانی برتر از میان صدها اثر داستانی برگزیده جهان
logo-samandehi
  • خانه
  • تبلیغات در سایت
  • ویدئو و موزیک
  • تماس با ما
  • تعبیر خواب
  • آر اس اس

©باز نشر مطالب اختصاصی سایت فقط با ذکر منبع و لینک مطلب در سایت niksalehi.com مجاز میباشد . طراحی سایت با آنلاینر

Copyright (c) 2003-2023 Niksalehi.com All Rights Reserved
دامنهویدئو
آرون گروپس