
داستان زندگی ادیسون , گفته اند وقتی ادیسون به مدرسه رفت، بعد از چند روز معلم کلاسشان نامه ای را به ادیسون داد و گفت آن را به مادرت بده.
داستان زندگی ادیسون
داستان زندگی ادیسون , مادر ادیسون نامه را باز کرد و دید نوشته: فرزندتان کودن است، مدرسه ما
جای کودن ها نیست.ولی مادر، نامه را برای ادیسون این گونه خواند: فرزند شما نابغه است مدرسه ما
نمی تواند بیشتر از این آموزش دهد شما شخصا آموزش او را به عهده گیرید.و مادر ادیسون در منزل به
او آموزش می دهد و با او کار می کند.ادیسون در ۱۳ سالگی اولین اختراعش را به ثبت می رساند.
داستان زندگی ادیسون
مدتی پس از فوت مادر، یک روز ادیسون برای خود جشن تولد می گیرد و در آن جشن،
صندوق خاطرات مادرش را آورده، نامه را در جمع بازکرده تا به همه بگوید که من از بچگی نابغه بودم؛
با دیدن اصل نامه شروع به گریه می کند و در آنجا او پی می برد چطور مادرش از
ادیسون کودن، یک ادیسون نابغه ساخت.داستان امیرمحمد نادری قشقایی را با همین مضمون بخوانید : ( سرگذشت یک بچه تنبل:
خاطره امیر محمد نادری قشقایی )