
داستان مدیرارشد مردی به یک مغازه فروش حیوانات رفت و درخواست یک طوطی کرد.صاحب فروشگاه به سه طوطی خوش چهره اشاره کرد و گفت: طوطی سمت چپ ۵۰۰ دلار است.مشتری: چرا این طوطی اینقدر گران است؟صاحب فروشگاه: این طوطی توانایی انجام تحقیقات علمی و فنی دارد.مشتری: قیمت طوطی وسطی چقدر است؟صاحب فروشگاه: … طوطی وسطی […]
داستان مدیرارشد
مردی به یک مغازه فروش حیوانات رفت و درخواست یک طوطی کرد.صاحب فروشگاه به
سه طوطی خوش چهره اشاره کرد و گفت: طوطی سمت چپ ۵۰۰ دلار است.مشتری: چرا این طوطی اینقدر گران است؟صاحب
فروشگاه: این طوطی توانایی انجام تحقیقات علمی و فنی دارد.مشتری: قیمت طوطی وسطی چقدر است؟صاحب فروشگاه: …
طوطی وسطی ۱۰۰۰ دلار است.برای اینکه این طوطی هر کاری را که سایر طوطی ها انجام می دهند، انجام داده
و علاوه بر این توانایی نوشتن مقاله ای که در هر مسابقه ای پیروز شود را نیز دارد.و سرانجام مشتری
از طوطی سوم پرسیده و صاحب فروشگاه گفت: ۴۰۰۰ دلار !مشتری: این طوطی چه کاری می تواند انجام دهد؟صاحب
فروشگاه جواب داد: صادقانه بگویم من چیز خاصی از این طوطی ندیدم ولی دو طوطی دیگر او را
مدیر ارشد صدا می زنند!داستانک