نیک صالحی | پرتال اطلاع رسانی ، سرگرمی ، سینما و …
  • نیک صالحی
    • تماس با ما
  • فال
    • انواع فال و طالع بینی
    • فال روزانه
    • فال روز تولد
    • فال حافظ
    • فال کارت
  • خبر
    • اخبار ایران و جهان
    • اخبار اختصاصی
    • اخبار علمی
    • اخبار ورزشی
    • اخبار حوادث
    • موبایل و کامپیوتر
  • سینما
    • فرهنگ و هنر
    • استوری چهره ها
    • فرهنگ و سینما
  • سرگرمی
    • چه خبر از کجا ؟
    • اس ام اس مناسبتی
    • کاریکاتور
    • مطالب گوناگون
    • سوژه های خنده دار
    • معما ، ضرب المثل،چیستان
    • گزارش تصویری
    • داستان های کوتاه
    • خودرو
  • گردشگری
  • سلامت
    • شاخص توده بدنی
    • تغذیه و سلامت
    • پزشکی و درمان
    • زناشویی و همسرداری
    • آشپزی و دسر
    • روانشناسی
    • پیشگیری از ایدز
    • مبارزه با اعتیاد
  • سبک زندگی
    • مد روز
    • کاردستی
    • زیبایی و آرایش
    • خانه داری
    • دکوراسیون
  • فیلم
  • احکام
  • تبلیغات
    • درج آگهی در سایت
چهارشنبه ۰۲ / ۰۱ / ۰۲
یادگیری، همیشه، همه جا با فرادرس
داستان > داستان کوتاه > داستان اسکناس مچاله

داستان اسکناس مچاله

تاریخ بروزرسانی : 2017-10-18
گردآوری : نیک صالحی
اشتراک گذاری :

داستان اسکناس مچاله , یک سخنران معروف در مجلسی که دویست نفر در آن حضور داشتند، یک صد دلاری را از جیبش بیرون آورد و پرسید: چه کسی مایل است این اسکناس را داشته باشد؟ دست همه حاضرین بالا رفت.

داستان اسکناس مچاله

داستان اسکناس مچاله , سخنران گفت: بسیار خوب، من این اسکناس را به یکی از شما خواهم داد ولی قبل
از آن می خواهم کاری بکنم.
و سپس در برابر نگاه های متعجب، اسکناس را مچاله کرد و پرسید: چه کسی هنوز مایل است این اسکناس
را داشته باشد؟ و باز هم دست های حاضرین بالا رفت.
این بار مرد، اسکناس مچاله شده را به زمین انداخت و چند بار آن را لگد مال کرد و با
کفش خود آن را روی زمین کشید.
بعد اسکناس را برداشت و پرسید: خوب، حالا چه کسی حاضر است صاحب این اسکناس شود؟ و باز دست همه
بالا رفت.
سخنران گفت: دوستان، با این بلاهایی که من سر اسکناس در آوردم، از ارزش اسکناس چیزی کم نشد
و همه شما خواهان آن هستید.

داستان اسکناس مچالهداستان آمورنده اسکناس مچاله
و ادامه داد: در زندگی واقعی هم همین طور است، ما
در بسیاری موارد با تصمیمــاتی که می گیریم یا با مشکلاتی که روبرو می شویم، خم می شویم، مچالــه می
شویم، خاک آلود می شویم و احساس می کنیم که دیگر پشیزی ارزش نداریم، ولی این گونه نیست و صرف
نظر از این که چه بلایی سرمان آمده است هرگز ارزش خود را از دست نمی دهیم و هنوز هم
برای افرادی که دوستمان دارند، آدم با ارزشی هستیم.
عصرایران
در ایام قرنطینه در منزل بی نهایت کارتون ببینین
گزارش شاهین صمد پور با خانمی که متاسفانه مورد آزار جنسی قرار گرفته (14+)
برچسب ها: داستان داستان کوتاه
اخبار مرتبط:
داستان چوپان و مار داستان آموزنده چوپان و مار
داستان فامیل خدا داستان خواندنی فامیل خدا
داستان عابد و شیطان داستان آموزنده عابد و شیطان
داستان میخانه داستان مفهومی میخانه و مسیحیان
پیشنهادات ویژه
  • هم اکنون دیگران می خوانند
فال و طالع بینی
فال روزانه
فال حافظ
استخاره با قرآن
فال شیخ بهایی
فال چوب
فال روز تولد
فال کارت
فال قهوه
یادگیری، همیشه، همه جا با فرادرس
مروری بر گذشته
نویسنده معاصر ۴ نفر از بهترین نویسندگان کتاب رمان که با دنبال کردن آثار آنها درس زندگی خواهید گرفت
نویسنده برتر ایرانی ۶+۱ نویسنده برتر ایرانی که باید آثارشان را خواند
رمان طنز زندگی ، یک رمان طنز است!
کتاب ایرانی برتر معرفی ۵ کتاب ایرانی برتر از میان صدها اثر داستانی برگزیده جهان
logo-samandehi
  • خانه
  • تبلیغات در سایت
  • ویدئو و موزیک
  • تماس با ما
  • تعبیر خواب
  • آر اس اس

©باز نشر مطالب اختصاصی سایت فقط با ذکر منبع و لینک مطلب در سایت niksalehi.com مجاز میباشد . طراحی سایت با آنلاینر

Copyright (c) 2003-2023 Niksalehi.com All Rights Reserved
آرون گروپدامنهاستخدامویدئو