نیک صالحی | پرتال اطلاع رسانی ، سرگرمی ، سینما و …
  • صفحه اصلی
  • تماس با ما
  • احکام
  • فیلم
  • فال
    • انواع فال و طالع بینی
    • فال روزانه
    • فال روز تولد
    • فال حافظ
    • فال کارت
  • خبر
    • اخبار ایران و جهان
    • اخبار اختصاصی
    • اخبار علمی
    • اخبار ورزشی
    • اخبار حوادث
    • موبایل و کامپیوتر
  • سینما
    • فرهنگ و هنر
    • استوری چهره ها
    • فرهنگ و سینما
  • سرگرمی
    • چه خبر از کجا ؟
    • اس ام اس مناسبتی
    • مطالب گوناگون
    • سوژه های خنده دار
    • معما ، ضرب المثل،چیستان
    • گزارش تصویری
    • داستان های کوتاه
    • خودرو
  • گردشگری
  • سلامت
    • شاخص توده بدنی
    • تغذیه و سلامت
    • پزشکی و درمان
    • زناشویی و همسرداری
    • آشپزی و دسر
    • روانشناسی
  • سبک زندگی
    • مد روز
    • کاردستی
    • زیبایی و آرایش
    • خانه داری
    • دکوراسیون
  • تبلیغات
    • درج آگهی در سایت
دوشنبه, ۱۰ مهر , ۱۴۰۲
درخواست تبلیغات
داستان > داستان کوتاه

داستان استجابت دعای یک زوج جوان,خواندنی وکوتاه

تاریخ بروزرسانی : 2016-12-01
گردآوری : نیک صالحی
اشتراک گذاری :

زن و شوهری بعد از سالیانی که از ازدواجشون می گذشت در حسرت داشتن فرزند به سر می بردند. با هرکسی که تونسته بودند مشورت کرده بودنداما..

استجابت دعای یک زوج جوان

داستان استجابت دعای یک زوج جوان ,زن و شوهری بعد از سالیانی که از ازدواجشون می گذشت در حسرت داشتن
فرزند به سر می بردند.با هرکسی که تونسته بودند مشورت کرده بودند اما نتیجه ای نداشت، تا این که به
نزد کشیش شهرشون رفتند.پس از این که مشکلشون رو به کشیش گفتند، او در جواب اون زوج گفت: ناراحت نباشید
من مطمئنم که خداوند دعاهای شما رو شنیده و به زودی به شما فرزندی عطا خواهد نمود.با این وجود من
قصد دارم به شهر رم برم و مدتی در اون جا اقامت داشته باشم، قول می دهم وقتی به واتیکان
رفتم حتما برای استجابت دعای شما شمعی روشن کنم.زوج جوان با خوشحالی فراوان از کشیش تشکر کردند.قبل از این که
کشیش اون جا رو ترک کنه، بازگشت و گفت: من مطمئنم که همه چیز با خوبی و خوشی حل می
شه و شما حتما صاحب فرزند خواهید شد.اقامت من در شهر رم حدود ۱۵ سال به طول خواهد انجامید، ولی
قول می دم وقتی برگشتم حتما به دیدن شما بیام.

داستان استجابت دعای یک زوج جوان

۱۵ سال گذشت و کشیش دوباره به شهرش بازگشت.یه نیمروز تابستان که توی اتاقش در کلیسا استراحت می کرد، یاد
قولی افتاد که ۱۵ سال پیش به اون زوج جوان داده بود و تصمیم گرفت یه سری به اونا بزنه
پس به طرف خونه اونا به راه افتاد.وقتی به محل اقامت اون زوجی که سال ها پیش با اون مشورت
کرده بودند رسید زنگ در را به صدا در آورد.صدای جیغ و فریاد و گریه چند تا بچه تمام فضا
رو پر کرده بود.خوشحال شد و فهمید که بالاخره دعاهای این زوج استجابت شده و اونا صاحب فرزند شده اند.وقتی
وارد خونه شد بیشتر از یه دوجین بچه رو دید که دارن از سر و کول همدیگه بالا میرن وهمه
جا رو گذاشتن رو سرشون و وسط اون شلوغی و هرج و مرج هم مامانشون ایستاده بود.کشیش گفت: فرزندم! می
بینم که دعاهاتون مستجاب شده…
حالا به من بگو شوهرت کجاست تا به اون هم به خاطر این معجزه تبریک بگم.زن مایوسانه جواب داد: اون
نیست…
همین الان خونه رو به مقصد رم ترک کرد.کشیش پرسید: شهر رم؟ برای چی رفته رم؟ زن پاسخ داد: رفته
تا اون شمعی رو که شما واسه استجابت دعای ما روشن کردین خاموش کنه!

بدن شما چند سالشه؟ این تست رو انجام بدین !
تست تصادف خودروهای برتر دنیا در سال 2022
برچسب ها: داستان
اخبار مرتبط:
درس زندگی داستان کوتاه و آموزنده درس زندگی
لباس نظامی داستان جالب و خواندنی لباس نظامی
حضرت داود و زن نیازمند حکایت خواندنی حضرت داود و زن نیازمند
آخرین اتوبوس داستان جالب آخرین اتوبوس
پیشنهادات ویژه
  • هم اکنون دیگران می خوانند
فال و طالع بینی
فال روزانه
فال حافظ
استخاره با قرآن
فال شیخ بهایی
فال چوب
فال روز تولد
فال کارت
فال قهوه
آرون گروپس
مروری بر گذشته
نویسنده معاصر ۴ نفر از بهترین نویسندگان کتاب رمان که با دنبال کردن آثار آنها درس زندگی خواهید گرفت
نویسنده برتر ایرانی ۶+۱ نویسنده برتر ایرانی که باید آثارشان را خواند
رمان طنز زندگی ، یک رمان طنز است!
کتاب ایرانی برتر معرفی ۵ کتاب ایرانی برتر از میان صدها اثر داستانی برگزیده جهان
logo-samandehi
  • خانه
  • تبلیغات در سایت
  • ویدئو و موزیک
  • تماس با ما
  • تعبیر خواب
  • آر اس اس

©باز نشر مطالب اختصاصی سایت فقط با ذکر منبع و لینک مطلب در سایت niksalehi.com مجاز میباشد . طراحی سایت با آنلاینر

Copyright (c) 2003-2023 Niksalehi.com All Rights Reserved
دامنهویدئو
آرون گروپس