نیک صالحی | پرتال اطلاع رسانی ، سرگرمی ، سینما و …
  • نیک صالحی
    • تماس با ما
  • فال
    • انواع فال و طالع بینی
    • فال روزانه
    • فال روز تولد
    • فال حافظ
    • فال کارت
  • خبر
    • اخبار ایران و جهان
    • اخبار اختصاصی
    • اخبار علمی
    • اخبار ورزشی
    • اخبار حوادث
    • موبایل و کامپیوتر
  • سینما
    • فرهنگ و هنر
    • استوری چهره ها
    • فرهنگ و سینما
  • سرگرمی
    • چه خبر از کجا ؟
    • اس ام اس مناسبتی
    • کاریکاتور
    • مطالب گوناگون
    • سوژه های خنده دار
    • معما ، ضرب المثل،چیستان
    • گزارش تصویری
    • داستان های کوتاه
    • خودرو
  • گردشگری
  • سلامت
    • شاخص توده بدنی
    • تغذیه و سلامت
    • پزشکی و درمان
    • زناشویی و همسرداری
    • آشپزی و دسر
    • روانشناسی
    • پیشگیری از ایدز
    • مبارزه با اعتیاد
  • سبک زندگی
    • مد روز
    • کاردستی
    • زیبایی و آرایش
    • خانه داری
    • دکوراسیون
  • فیلم
  • احکام
    • استخاره با قرآن
    • فال قرآن
  • تبلیغات
    • درج آگهی در سایت
دوشنبه ۰۲ / ۰۳ / ۰۱
داستان > داستان کوتاه > حکایت جالب ملا و شراب فروش!

حکایت جالب ملا و شراب فروش!

تاریخ بروزرسانی : 2014-06-28
گردآوری : نیک صالحی

سرمایه داری در نزدیکی مسجد قلعه فتح الله کابل رستورانی ساخت که در آن موسیقی و رقص بود و برای مشتریان مشروب هم سرو می شد. ملای مسجد هر روز در پایان موعظه دعا می کرد تا خدا صاحب رستوران را به قهر و غضب خود گرفتار کند و بلای آسمانی بر این رستوران نازل!. […]

سرمایه داری در نزدیکی مسجد قلعه فتح الله کابل رستورانی ساخت که در آن موسیقی و رقص بود و برای
مشتریان مشروب هم سرو می شد.

ملای مسجد هر روز در پایان موعظه دعا می کرد تا خدا صاحب رستوران را به قهر و غضب خود
گرفتار کند و بلای آسمانی بر این رستوران نازل!.

یک ماه از فعالیت رستوران نگذشته بود که رعد و برق و توفان شدید شد و رستوران به خاکستر تبدیل
گردید.

ملا روز بعد با غرور و افتخار نخست حمد خدا را بجا آورد و بعد خراب شدن آن خانه فساد
را به مردم تبریک گفت و اضافه کرد: اگر مومن از ته دل از خداوند چیزی بخواهد، از درگاه خدا
ناامید نمی شود.

اما خوشحالی مومنان و ملای مسجد دیری نپایید

صاحب رستوران به محکمه شکایت برد و از ملای مسجد خسارت خواست
!

ملا و مومنان چنین ادعایی را نپذیرفتند !

قاضی دو طرف را به محکمه خواست و بعد از این
که سخنان دو جانب دعوا را شنید، گلویی صاف کرد و گفت : نمی دانم چه بگویم ؟! سخن هر
دو را شنیدم :

یک سو ملا و مومنانی هستند که به تاثیر دعا و ثنا ایمان ندارند !

وسوی
دیگر مرد شراب فروشی که به تاثیر دعا ایمان دارد…
!

این بازی خیلی خوبه حتما ببینید و انجام بدید
حضور زهرا امیر ابراهیمی در فرش قرمز جشنواره کن
برچسب ها: حکایت ملانصرالدین داستان کوتاه
اخبار مرتبط:
داستان چوپان و مار
داستان آموزنده چوپان و مار
داستان فامیل خدا
داستان خواندنی فامیل خدا
داستان عابد و شیطان
داستان آموزنده عابد و شیطان
داستان میخانه
داستان مفهومی میخانه و مسیحیان
پیشنهادات ویژه
تبلیغات شما
تبلیغات شما
کلینیک لیزر شفا
کلینیک لیزر شفا
رپورتاژ آگهی
رپورتاژ آگهی
مبل و میز کلاسیک
مبل و میز کلاسیک
  • هم اکنون دیگران می خوانند
فال و طالع بینی
فال روزانه
فال حافظ
استخاره با قرآن
فال شیخ بهایی
فال چوب
فال روز تولد
فال کارت
فال قهوه
مروری بر گذشته
نویسنده معاصر
۴ نفر از بهترین نویسندگان کتاب رمان که با دنبال کردن آثار آنها درس زندگی خواهید گرفت
نویسنده برتر ایرانی
۶+۱ نویسنده برتر ایرانی که باید آثارشان را خواند
رمان طنز
زندگی ، یک رمان طنز است!
کتاب ایرانی برتر
معرفی ۵ کتاب ایرانی برتر از میان صدها اثر داستانی برگزیده جهان
logo-samandehi
  • خانه
  • تماس با ما
  • تبلیغات در سایت
  • آر اس اس
  • ویدئو و موزیک
  • امروز چندمه
  • تعبیر خواب

©باز نشر مطالب اختصاصی سایت فقط با ذکر منبع و لینک مطلب در سایت niksalehi.com مجاز میباشد . طراحی سایت با آنلاینر

Copyright (c) 2003-2021 Niksalehi.com All Rights Reserved
دکتر تاجبخشدامنهویدئورپورتاژ آگهی