نیک صالحی | پرتال اطلاع رسانی ، سرگرمی ، سینما و …
  • نیک صالحی
    • تماس با ما
  • فال
    • انواع فال و طالع بینی
    • فال روزانه
    • فال روز تولد
    • فال حافظ
    • فال کارت
  • خبر
    • اخبار ایران و جهان
    • اخبار اختصاصی
    • اخبار علمی
    • اخبار ورزشی
    • اخبار حوادث
    • موبایل و کامپیوتر
  • سینما
    • فرهنگ و هنر
    • استوری چهره ها
    • فرهنگ و سینما
  • سرگرمی
    • چه خبر از کجا ؟
    • اس ام اس مناسبتی
    • کاریکاتور
    • مطالب گوناگون
    • سوژه های خنده دار
    • معما ، ضرب المثل،چیستان
    • گزارش تصویری
    • داستان های کوتاه
    • خودرو
  • گردشگری
  • سلامت
    • شاخص توده بدنی
    • تغذیه و سلامت
    • پزشکی و درمان
    • زناشویی و همسرداری
    • آشپزی و دسر
    • روانشناسی
    • پیشگیری از ایدز
    • مبارزه با اعتیاد
  • سبک زندگی
    • مد روز
    • کاردستی
    • زیبایی و آرایش
    • خانه داری
    • دکوراسیون
  • فیلم
  • احکام
    • استخاره با قرآن
    • فال قرآن
  • تبلیغات
    • درج آگهی در سایت
پنج شنبه ۲۹ / ۰۲ / ۰۱
داستان > داستان کوتاه > حکایت جالب قضاوت بهلول

حکایت جالب قضاوت بهلول

تاریخ بروزرسانی : 2014-05-28
گردآوری : نیک صالحی

هارون الرشید درخواست نمود کسی را برای قضاوت در بغداد انتخاب نمایید اطرافیان او همه با هم گفتند عادل تر از بهلول سراغ نداریم او را انتخاب نمایید خلیفه دستور داد بهلول را نزد او بیاورند بعد از دیدار با بهلول به او پیشنهاد قاضی شدن در بغداد را داد بهلول گفت : من شایسته […]

هارون الرشید درخواست نمود کسی را برای قضاوت در بغداد انتخاب نمایید

اطرافیان او همه با هم گفتند عادل تر
از بهلول سراغ نداریم او را انتخاب نمایید

خلیفه دستور داد بهلول را نزد او بیاورند

بعد از دیدار با
بهلول به او پیشنهاد قاضی شدن در بغداد را داد

بهلول گفت : من شایسته این مقام نیستم و صلاحیت
انجام چنین کاری را ندارم

هارون الرشید گفت : تمام بزرگان بغداد تو را انتخاب کرده اند چگونه است که
تو قبول نمی کنی !

بهلول جواب داد : من از اوضاع و احوال خودم بیشتر اطلاع دارم و این
سخن یا راست است یا دروغ

اگر راست است که من به دلیلی که گفتم شایسته این مقام نیستم و
اگر هم دروغ باشد که شخص دروغگو صلاحیت قضاوت کردن ندارد !

هارون الرشید اصرار فراوان کرد و بهلول در
خواست کرد یک روز به او مهلت دهند تا فکر کند

فردا صبح اول طلوع بهلول بر چوبی نشست و
در خیابان ها فریاد می زد اسبم رم کرده بروید کنار تا زیر سمش گرفتار نشده اید

مردم گفتند :
بهلول دیوانه شده است !

خبر دیوانگی بهلول به خلیفه عباسی رسید !

هارون الرشید لبخند تلخی زد و گفت
: او دیوانه نشده است او بخاطر حفظ دینش از دست ما فرار کرده تا در حقوق مردم دخالتی نداشته
باشد !

حتی زمانی که از غذای خلیفه برای او می آورند می گفت : این غذا را به سگ
ها بدهید بخورند حتی اگر آنها هم بفهمند مال خلیفه است نخواهند خورد !

نمکستان

لحظات نفس گیر از گاز گرفته شدن توسط تمساح
در ایام قرنطینه در منزل بی نهایت کارتون ببینین
برچسب ها: داستان کوتاه
اخبار مرتبط:
داستان چوپان و مار
داستان آموزنده چوپان و مار
داستان فامیل خدا
داستان خواندنی فامیل خدا
داستان عابد و شیطان
داستان آموزنده عابد و شیطان
داستان میخانه
داستان مفهومی میخانه و مسیحیان
پیشنهادات ویژه
تبلیغات شما
تبلیغات شما
مبل و میز کلاسیک
مبل و میز کلاسیک
کلینیک لیزر شفا
کلینیک لیزر شفا
رپورتاژ آگهی
رپورتاژ آگهی
  • هم اکنون دیگران می خوانند
فال و طالع بینی
فال روزانه
فال حافظ
استخاره با قرآن
فال شیخ بهایی
فال چوب
فال روز تولد
فال کارت
فال قهوه
مروری بر گذشته
نویسنده معاصر
۴ نفر از بهترین نویسندگان کتاب رمان که با دنبال کردن آثار آنها درس زندگی خواهید گرفت
نویسنده برتر ایرانی
۶+۱ نویسنده برتر ایرانی که باید آثارشان را خواند
رمان طنز
زندگی ، یک رمان طنز است!
کتاب ایرانی برتر
معرفی ۵ کتاب ایرانی برتر از میان صدها اثر داستانی برگزیده جهان
logo-samandehi
  • خانه
  • تماس با ما
  • تبلیغات در سایت
  • آر اس اس
  • ویدئو و موزیک
  • امروز چندمه
  • تعبیر خواب

©باز نشر مطالب اختصاصی سایت فقط با ذکر منبع و لینک مطلب در سایت niksalehi.com مجاز میباشد . طراحی سایت با آنلاینر

Copyright (c) 2003-2021 Niksalehi.com All Rights Reserved
دکتر تاجبخشدامنهویدئورپورتاژ آگهی