لوکاس و تئو هرناندز برادران فوتبالیست در بازی مرحله نیمه نهایی لیگ ملت های اروپا بین فرانسه و بلژیک خوش درخشیدند.
در دنیای فوتبال حرفه ای هیچ چیز غیرممکن نیست و هستند برادران مشهوری که با هم در یک تیم توپ می زنند. در ادامه عکس های از کودکی و جوانی لوکاس و تئو هرناندز را در Niksalehi مشاهده کنید.
لوکاس و تئو هرناندز
در لیگ ملت های اروپا و دیدار مقابل بلژیک، دو برادر هردو به میدان رفتند. لوکاس بعد از این بازی گفت: «لحظهای افتخار آمیز است و از این که کنار برادرم بازی می کنم، لذت می برم.
وقتی جوان هستید میت وانید تصور کنید که با هم به صورت حرفهای فوتبال بازی کنید،
اما بازی کردن برای تیم ملی در کنار هم رؤیاست.» تئو که سابقه ملی خیلی کمتری نسبت،
به برادر یک سال بزرگتر از خودش لوکاس دارد تازه ملی پوش شده و اولین گل ملی اش را هم مقابل بلژیک زد.
او در فینال لیگ ملتهای اروپا هم زمینه ساز گل قهرمانی فرانسه شد. این دو زمانی در رده باشگاهی هم هر دو در اتلتیکو بازی می کردند، اما مسیرهای متفاوتی را در پیش گرفتند و حالا تئو بازیکن میلان است، در حالی که لوکاس در بایرن مونیخ توپ می زند.
برادر مدافع فرانسوی بایرن مونیخ
مدافع فرانسوی بایرن مونیخ که امسال تابستان از اتلتیکو مادرید به این تیم پیوست میگوید.
او و برادر فوتبالیستش تئو، کودکی دشواری را پشت سر گذاشتهاند.
هرناندز از زمانی میگوید که این دو برادر در دوران کودکی با شرایطی روبرو میشوند که پدرشان خانه را ترک کرده و دیگر هرگز خبری از او بهدستشان نرسیده. لوکاس میگوید او و برادرش تا همین امروز حتی نمیدانند پدرشان زنده است یا نه.
برادران هرناندز با اینحال راه پدرشان را دنبال کرده و فوتبالیست حرفهایی می شوند.
لوکاس میگوید بزرگ شدن دو پسربچه که پدری ندارند برای آنها بسیار دشوار بوده.
لوکا در گفتگو با گل در این باره گفت: “هرگز سعی نکردم با پدرم تماس برقرار کنم. البته آن موقع که جوانتر بودم به این فکر میکردم که یعنی او الان کجا است و دوست داشتم بدانم کجا است و چه کار میکند.
آشنایی با لوکاس و تئو هرناندز
ولی با گذشت زمان، پدرم برایم اهمیت کمتری پیدا کرد و دیگر کمتر فکرم را مشغول میکرد.
وقتی بزرگتر شدم بیشتر به خودم و زندگیام فکر میکردم”.
او در عین حال از مادرش ستایش کرده و میگوید او جای خالی پدر را برای او و برادرش پر کرده است. هرناندز در این باره گفت: “بعد از ترک خانه توسط پدرم من و مادر و برادرم خیلی زود به یک گروه سه نفره قسمخورده تبدیل شدیم.
من و برادرم همیشه یک توپ فوتبال همراهمان بود، صبح و شب فرقی نداشت.
ما تمام مدت با هم بازی میکردیم و بهترین دوستهای هم بودیم. مادرم برای ما زندگی کرد،
کار کرد و همه چیزش را به پای ما ریخت تا ما هیچ کمبودی احساس نکنیم”.
خبر ورزشی , ورزش سه