
کاش علی دایی یه جلسه با نوید محمدزاده بذاره بهش بفهمونه که اینجا “زنمه بوسیدمش” نداریم، فقط دست پدر و مادر.
تصویری از بوسه نوید محمدزاده و فرشته حسینی در فرش قرمز فیلم برادران لیلا در جشنواره کن منتشر شد. عکس های خنده دار از حاشیه نوید و فرشته را در نیک صالحی ببینید.
حاشیه نوید و فرشته
سخت ترین قسمتِ اسباب کشی اونجاشه که خونه خالی شده،و برای اخرین بار به همه جای خونه نگاه میکنی صدای خنده ها و گریه ها میپیچه تو گوشِت،و همه روزایی که داشتی مثل فیلم از جلو چشمت میگذره،بعد با بغض خونه رو ترک میکنی…
یکی از تلخترین واقعیتهای زندگی اینه که برای بعضی از «نداشته»ها نباید تلاش کرد، باید فقط کنار آمد.
تصورم از ۲۱سالگیم رفتن به مهمونی ها، داشتن رفیقهای پایه، رفتن به مسافرت ها، داشتن یه رابطه عمیق، مستقل شدن و شور و هیجان در لحظه به لحظه جوونیم بود؛
ولی الان کل زندگیم تو کار، دانشگاه و گوشی خلاصه شده.
گفت: گاهی اوقات احساس میکنم دارم برای زندگیای مبارزه میکنم که فرصت زندگی کردنش رو ندارم.
گفتم: حق داری! خیلی وقتها جنگیدنِ ما، چیزی که باهاش میجنگیم رو تقویت میکنه. و وقتی به خودمون میایم که دیگه هیچ فرصتی نداریم و حریفمون هم قوی تر شده.
مطالب خواندنی و جالب
انگار برای امتحان نخونده بودم و الان کنسل شده،
انگار یه چیزی که گم کرده بودم و کلی دنبالش بودم یهویی پیدا شده،
بابام عروسکی که خیلی دوسش داشتم شب تولدم برام خریده،
مشقامو یادم رفته بوده بنویسم و صبح که پاشدم با کلی برف مواجه شدم،
تو تاکسی نشستم و همون موقع آهنگ خواننده مورد علاقه ام پلی شده،
دلم نمیخواسته برم سر یه قراری و خود به خود کنسل شده،
تو بیحوصلگیم پستچی غیرمنتظره یه نامه از یه عزیزی آورده،
کاپشنمو از چمدون درآوردم و تو جیبش پول پیدا کردم،
انگار آخرین مدل آیفونو تو یک قرعه کشی برنده شدم،
انگار لاتاری بهم افتاده و قراره زندگیم عوض شه،
می دونی؟!
حسی که تو بهم میدی پره از این “انگار” ها.
مطالب خواندنی
یه دیالوگ فوق العاده تو انیمیشن شیرشاه بود که میگفت:
«The past can be painful, but as I see it, you can either escape it or learn from it.»
«گذشته میتونه درد آور باشه، اما جوری که من میبینمش، یا میتونی ازش فرار کنی، یا ازش درس بگیری.»
به نظرم یه جا باید خودمونو از گذشته نجات بدیم و برای روزای بهتر ادامه بدیم!