عروسی دخترعمو نرفتم، حرف درآوردن که لابد من عاشقش بودم. چندی بعد عروسی پسرعمه بود پیامک زد: میدونم عروسی بیا نیستی. فقط بیا برامون حرف درنیارن.
عکس های خنده دار ۴۷۸ , تصاویر های خنده دار فضای مجازی را ببینید و لذت ببرید.
عکس های خنده دار ۴۷۸
♦◊♦◊♦◊♦◊♦◊♦ طنز نوشته های جالب ♦◊♦◊♦◊♦◊♦◊♦
یارو میره تماشای رقص باله،
خوابش میبره…
ازش میـپرسن:
چطور بود؟
میگه:
خیلی انسان بودن
دیدن من خوابم
همش رو نوک پا راه میرفتن
طنز نوشته های جالب و خنده دار
عروسی دخترعمو نرفتم، حرف درآوردن که لابد من عاشقش بودم.
چندی بعد عروسی پسرعمه بود
پیامک زد: میدونم عروسی بیا نیستی. فقط بیا برامون حرف درنیارن.
طنز نوشته های کوتاه
دوس دارم یه روز آنقد پولدار بشم که . .
.
.
وقتی رانی می خورم ؛ اون تیکه آخر آناناس که ته قوطی گیر می کنه واسم مهم نباشه
طنز نوشته های کوتاه جدید
یکی اسمش جهانگیر بود میخواست ازدواج کنه به مادرش گفت میخوام بری برام خواستگاری
مادرش گفت کیو میخوای؟
جهانگیرم گفت قشنگ باشه قدش بلند باشه
مادرش گفت امروز عروسی داریم دخترا فامیلم همه میان یه چادر بکن سرت بامون بیا داخل انتخاب کن هرکیو میخوای!
جهانگیرم چادر پوشید و رفت یه دختر قشنگ و قد بلند دید با حجاب که چیزی ازش پیدا نبود.
رفت و گفت من جهانگیرم با من ازدواج میکنی؟
دختره جواب داد حرف نزن احمق
منم صادقم پسر عموت