بعد از مرگ مشکوک و تلخ پسر ۸ ساله بیمار پلیس رازی در جسد وی کشف کرد که نشان می داد این پسر بچه به قتل رسیده است و مشخص شد او را خفه کرده اند.
پسر ۸ساله که از بیماری اوتیسم رنج می برد توسط برادر بزرگترش به قتل رسیده است. این پسربچه بعد از اینکه جسدش در خانه پیدا شد پلیس نسبت به مرگ مرموز او مشکوک شده و سرانجام برادر وی به پلیس خود را معرفی و اعلام کرد که برای کمک به پدر و مادرش برادر بیمارش را به قتل رسانده است. در ادامه جزئیات این مرگ مرموز را در نیک صالحی بخوانید
قتل تلخ پسر ۸ساله اوتیسمی
ساعت ۲۰:۳۰ شامگاه سه شنبه ۲۶ آذر امسال تیمی از امدادگران اورژانس در تماس با ماموران کلانتری ۱۴۶ حکیمیه از مرگ مرموز پسر ۸ سالهای در خانه شان خبر داد که خیلی زود تیمی از ماموران برای تحقیقات فنی در صحنه جرم حاضر شدند.
مادر این پسر در ابتدا ادعا کرد که سرگرم کارهای خانه بودم و نمیدانم پسرم چه چیزی خورد که ناگهان حالش بد شد.
وقتی تیم پزشکی اورژانس به خانه آمدند از مرگ پسرم خبر دادند. با توجه به مرموز بودن ماجرا،
تیمی از ماموران اداره ۱۰ پلیس آگاهی تهران و تیم تشخیص هویت همراه بازپرس ویژه قتل
به صحنه جرم اعزام شدند.
تیم پزشکی قانونی در صحنه جرم پس از بررسیهای ابتدایی علت مرگ را با توجه به وجود شیاری دور گردن،
خفگی اعلام کردند و همین کافی بود تا در گام بعدی کارآگاهان به سراغ پدر خانواده بروند.
کشتن پسر ۸ساله توسط برادرش
پدر این پسر ۸ ساله در تحقیقات پلیسی ادعا کرد که من و همسرم بیرون از خانه بودیم و وقتی به خانه بازگشتیم مشاهده کردیم حال پسرمان بد شده و خبری هم از پسر بزرگم نیست که با اورژانس تماس گرفتیم.
کارآگاهان با توجه به ضد و نقیض حرف زدن پدر و مادر این پسر بچه پی بردند که آنها
رازی را پنهان کرده اند که در ادامه تحقیقات خانواده کودک ۸ ساله دست به افشاگری زدند
و مشخص شد عامل این جنایت پسر بزرگ خانواده است که در صحنه جرم حضور نداشت.
بدین ترتیب تجسسها برای دستگیری پسر بزرگ خانواده آغاز شد و هیچ سرنخی از متهم به دست نیامد تا این که ساعت ۲ بامداد چهارشنبه ۲۷ آذر پسر جوان پا در اداره پلیس گذاشت و خود را تسلیم ماموران کرد.
پسر جوان به ماموران گفت: برادرم بیماری اوتیسم داشت و همین بیماری باعث شده بود تا پدر و مادرم
اذیت بشوند به همین دلیل برای این که به پدر و مادرم کمک کنم، تصمیم به قتل گرفتم.
وی افزود: یک کیسه نایلونی برداشتم و دور گردن برادرم انداختم و او را خفه کردم. پس از قتل عذاب وجدان داشتم، به فرهنگسرا رفتم و درباره قتل برادرم با یکی از دوستانم صحبت کردم. او پیشنهاد داد خودم را به پلیس معرفی کنم.
خراسان