در جنایتی دردناک پدر شیشه ای پسر ۸ ساله خود را بعد از توهم مصرف شیشه به بهانه رفتن به پارک بیرون برده و بعد از قتل فجیع او خونش را بر روی موتور جدیدش پاشیده است.
اسماعیل قربانی امتحان الهی نشد اما این روزها هزاران اسماعیل بی هیچ گناهی قربانی توهم پدرانشان می شوند. و این بار در جنایتی فجیع پدر معتاد به شیشه فرزند ۸ ساله خود را قربانی موتورسیکلت خود کرده و خونش را به موتورش پاشیده است. در ادامه جزئیات این جنایت پدر شیشه ای را در Niksalehi بخوانید.
جنایت پدر شیشه ای
پدر با فرزند بیرون میرود و به دلیل اینکه موتورش را به تازگی خریده بود و بخاطر توهم ناشی از مصرف شیشه کودک ۸ ساله اش را برای موتورش قربانی کرده و خون او را به بدنه موتور مالیده است.
به گزارش میزان، مثل هر کودک ۸ سالهای سرشار از اشتیاق زیستن بود و عشق ورزیدن
و مانند هر پسر بچهای پدر قهرمان زندگی اش بود. اولین آغوشی که برای ترس ها
و دلهره هایش میدید و میخواست تا در پناه محبت پدرانه وحشت زیستن
در این دنیای پر از ترس و هراس و زشتی را از یاد ببرد.
بی خبر از اینکه پدر لذت استعمال شیشه را جایگزین مهر پدری ساخته و تنها دغدغه اش رسیدن از نئشهای به نئشه دیگر و بی خبری از دنیا و اطرافیانش است.
بی آنکه لحظهای به اثرات سوء استعمال شیشه بر قدرت قضاوت و تفکر خود بیاندیشد
و اینکه ممکن است در لحظات نئشه ولذت مصرف آن و در گیرو دار هجوم توهمات و خیالات
باطل چه صدماتی را به اطرافیان خود خصوصا کودک بی گناهی که با خود به پارک برده وارد سازد.
کودک به همراه پدر به پارک رفت بی آنکه بداند این آخرین باری است که صدای خندههای کودکانه اش در فضا میپیچد و ساعتی بعد پدر با دستها و لباس و موتور آغشته به خون به خانه بازگشت.
جنایت پدر شیشه ای با پسر ۸ ساله اش
گیج بود و خواب آلود و در برابر پرسشهای اطرافیان پاسخی نداشت تا بدهد و سریع به حمام
رفت و آثار خون را از روی لباس و بدن خود شست و همین امر موجب شد تا مادربزرگ
گریان و نگران راهی کلانتری شود و گزارش اتفاقی را که رخ داده بدهد.
بازجویی از پدر و جستجو برای یافتن کودک آغاز شد و پدر در بازجوییهای اولیه اظهار داشت: به همراه پسرم در خیابان با چند نفر درگیر شده ام و آنها را با چاقو زدم وآنها نیز فرزندم را دزدیدند که طی مراجعه پلیس به محل و پرس و جو از اهالی معلوم شد چنین اتفاقی اصلا در آن جا رخ نداده است و همچنین آثار خونریزی نیز در محل مشاهده نشد.
بعد از مشخص شدن قضیه، حامد اظهارداشت: دروغ گفتم هیچ اطلاعی از فرزندم ندارم
و در منزل خواب بودم و آن روز اصلا بیرون منزل نرفتم، خانواده ام فرزندم را کشتند
و لباسهایم را خونی کردند تا برایم پاپوش درست کنند.
خواهر حامد نیز اظهار داشت: برادرم از لحاظ روانی مشکل دارد. معتاد به شیشه میباشد و نزدیک به یکسال است که همسرش از وی بدلیل اعتیاد جدا شده است. در نهایت با گزارش شهروندان جسد کودکی ۸ ساله در حالیکه گلویش با چاقو بریده شده بود درپارک پیدا شد.
حقیقت تلخ ماجرا
پدر با فرزند بیرون میرود و به دلیل اینکه موتورش را به تازگی خریده بود و بخاطر توهم
ناشی از مصرف شیشه کودک ۸ ساله اش را برای موتورش قربانی کرده و خون او را
به بدنه موتور مالیده است.
ننگ پذیرش این جرم آنچنان سنگین است که حامد با وجود دلایل و شواهد محکم همچنان اظهار میدارد که دیگران لباسها و موتورش را به خون فرزندش آغشته کرده اند.
اما وجود دلایل روشن و شهادت شهود و آثار برجا مانده از جرم صورت گرفته جایی برای
ادامه دروغگوییهای وی باقی نگذاشته و با تکمیل پرونده حامد با دستور قاضی راهی
زندان میشود تا در دنیایی که بسیاری از والدین برای محافظت از فرزندان خویش
جان میدهند حامد جزء افرادی باشد که به خاطر کامجویی و ناتوانی در ترک
شیشه کودکان معصومشان را قربانی خواستههای شیطانی و اعتیاد دیوانه وار خود به شیشه میکنند.
میزان