مردی که در اقدامی هولناک همسر صیغه ای خود را با دختر ۸ ساله وی به طرز دلخراشی به قتل رسانده و سپس جسدشان را به آتش کشیده بود در زندان به سر می برد.
قاتل بی رحم تهرانی که هفت سال پیش مرتکب جنایتی دلخراش شده است دوباره از دادگاه تقاضای رسیدگی به پرونده اش را کرده و می خواهد به خاطر شرایط بد خانواده اش از زندان آزاد شود. در ادامه جزئیات قتل دلخراش مادر و دختر تهرانی را در نیک صالحی مشاهده کنید.
قتل مادر و دختر تهرانی
عصر بیست و ششم فروردین ۹۲ یک شهروند با مرکز فوریت های آتش نشانی پایتخت تماس گرفت و گفت طبقه همکف یک ساختمان مسکونی در شهر زیبا- بلوار تعاون ، خیابان آلاله شرقی- آتش گرفته است.
همان موقع آتش نشانان به ساختمان موردنظر رفتند و به مهار شعله های سرکش پرداختند.
آنان وقتی قدم به واحد ۴۵ متری گذاشتند با پیکرهای زن ۳۵ ساله به نام لیدا و دختر
هشت ساله اش وژین رو به رو شدند.
بررسی های مقدماتی آتش نشانان و افسران کلانتری ۱۳۳ شهر زیبا از عمدی بودن آتش سوزی حکایت داشت.
تحقیقات آغاز و پیکرهای زن جوان و دخترش به پزشکی قانونی فرستاده شد.
وقتی کارشناسان علت فوت را خفگی اعلام کردند فرضیه جنایت اثبات شد.
ماموران پلیس در بررسی ها ردپای یک مرد مو بلند را در صحنه جرم کشف کرده بودند.
بررسی ها نشان می داد این مرد قبلا بارها از لیدا خواستگاری کرده و جواب رد شنیده بود.
ردیابی مرد مشکوک نوازنده در تهران
یکی از همسایگان گفت: لیدا پس از مرگ شوهرش تمایلی به ازدواج نداشت و می خواست از دختر هشت ساله اش مراقبت کند.با این وجود ، خواستگار جوانش به نام سیامک به ازدواج با لیدا پا فشاری می کرد و به خانه آنها رفت و آمد داشت.
۲۴ساعت از جنایت گذشته بود که پلیس رد پسرجوان را در شهرک طلاییه قرچک رفتند و او را که نوزانده بود دستگیر کرد.
این مرد ۲۳ ساله که مجتبی نام داشت منکر اطلاع از مرگ مادر و دختر بود اما وقتی پلیس
در بازرسی لانه کبوترهای مجتبی کیف لیدا را پیدا کرد وی لب به اعتراف گشود.
وی گفت: پس از خفه کردن لیدا در خانه اش منتظر ماندم تا دخترش از مدرسه برگردد.
وقتی روژین به خانه آمد با دیدن جنازه مادرش تصور کرد او خوابیده است.
دختربچه سراغ مادرش رفت و وقتی فهمید مادرش مرده می خواست فریاد بزند که دهانش
را گرفتم و او را هم مثل مادرش خفه کردم. سپس خانه را آتش زدم تا ردی از خودم به جا نگذارم.
۷سال بلاتکلیفی قاتل بی رحم مادر و دختر تهرانی
وی نامه ای به قضات دادگاه نوشت و از انها کمک خواست. به این ترتیب طبق ماده ۴۲۹قانون مجازات اسلامی بار دیگر در شعبه دوم دادگاه کیفری یک استان تهران پای میز محاکمه ایستاد.
در جلسه دادگاه مجتبی که حالا ۳۰ سال دارد روبه روی قضات ایستاد و گفت: اولیای دم لیدا
خواهر و برادرهایش هستند که پیگیر پرونده نشده اند. آنها می خواهند تا آخر عمرم در زندان
بمانم ولی من از این وضعیت خسته شده ام و کمک می خواهم.
این متهم به قضات گفت: آن زمان در یک کارگاه تولیدی پلاستیک شریک بودم اما به زندان افتادم و کارم را از دست دادم. من نان آور خانواده بودم. در این سالها پدرم خانه اش را که تنها دارایی اش بود فروخت تا بتواند دیه را بپردازد.
حالا پدر ۹۰ ساله و خواهرهایم به سختی زندگی شان را می گذرانند. من از قضات دادگاه
تقاضا دارم به خاطر شرایط خانواده ام به من کمک کنند. حالا که اولیای دم پیگیر اجرای
حکم قصاص نیستند تقاضا دارم قضات دادگاه مرا با قرار وثیقه ازاد کنند. من اگر آزاد شوم
کار می کنم و با پرداخت دیه رضایت اولیای دم را می گیرم.
سرنوشت قاتل سنگدل مادر و دختر تهرانی
با پایان اظهارات این متهم ،محمدرضا زمانی علویجه، وکیل وی با اشاره به ماده ۴۲۹ قانون مجازات
اسلامی به دفاع پرداخت و گفت: با توجه به این ماده قانونی که در آن آمده است
«در مواردی که محکوم به قصاص، در زندان است و صاحب حق قصاص، بدون عذر موجه
یا به علت ناتوانی در پرداخت فاضل دیه مرتکب را در وضعیت نامعین رها کند ،
با شکایت محکوم علیه از این امر، دادگاه صادرکننده حکم، مدت مناسبی را مشخص و به صاحب
حق قصاص اعلام می کند تا ظرف مهلت مقرر نسبت به گذشت، مصالحه یا اجرای قصاص اقدام کند.
در صورت عدم اقدام او در این مدت، دادگاه می تواند پس از تعیین تعزیر و با گذشتن مدت زمان آن با اخذ وثیقه مناسب تا تعیین تکلیف از سوی صاحب حق قصاص، مرتکب را آزاد کند»،تقاضا دارم تا موکلم با وثیقه مناسب از زندان آزاد شود .
موکلم ۷سال است در زندان مانده و خانواده اش به خاطر مشکلات زیاد مالی نمی توانند
اقدامی جهت جلب رضایت اولیای دم انجام دهند. اما چنانچه موکلم آزاد شود
می تواند برای جلب رضایت اولیای دم اقداماتی انجام دهد.
رکنا