بدهکاری میلیونی زنی جوان که تازه از زندان آزاده شده بود او را وادار کرد که در قالب نظافتچی وارد خانه های مردم شود و سپس اقدام به سرقت طلاهای صاحبخانه کند
زنی مرموز که بعد از زندانی شدن که به خاطر بدهی بوده است زمانی که آزاد شده دست به اقدامی شوم زده است. این زن به عنوان نظافتچی در خانه های مردم کار می کرده و سپس در وقت مناسب سراغ طلاهای صاحبخانه رفته و آن ها را سرقت و سپس متواری شده است و سپس این سرقت های سریالی را تکرار کرده است. ظاهرا این زن سارق برای پرداخت بدهی خود دست به سرقت می زده است. در ادامه جزئیات این سرقت را در نیک صالحی بخوانید
سرقت زنی مرموز خانه های مردم در تهران
زن جوان که به خاطر یک بار زندان رفتن و بدهکاری میلیونی دست به سرقتهای سازمان یافته میزد سرنوشت تکان دهندهای دارد.
چندی قبل مرد جوانی در تماس با ماموران پلیس تهران از ماجرای سرقت طلاهای همسرش از سوی یک زن جوان که به عنوان نظافتچی وارد ساختمان شده بود، خبر داد.
بدین ترتیب تیمی از ماموران ۱۲۵ یوسف آباد برای تحقیقات پلیسی وارد عمل شدند که در گام نخست مشخص شد زن جوان از سوی یک شرکت خدماتی به خانه زوج جوان مراجعه کرده با استفاده از غفلت اعضای خانواده دست به سرقت طلاهای داخل خانه زده است.
ماموران به سراغ شرکت خدماتی رفتند که مشخص شد زن جوان از طریق تبلیغات اینترنتی
با این شرکت خدماتی آشنا و با ارائه کپی مدارک مشغول به کارشده است
و در نخستین محل برای نظافت دست به سرقت زده است.
تجسسهای پلیسی ادامه داشت تا این که ماموران در جریان چند سرقت مشابه دیگر قرار گرفتند و تیم پلیسی برای تحقیقات فنی به سراغ طعمههای این زن جوان رفتند.
سناریوهای سرقت زنی مرموز در تهران
مرد میان سال که از خانه اش سرقت شده است گفت: وقتی به خانه رفتم دیدم یک زن جوان در خانه است و همسرم گفت این زن از یک شرکت خدماتی که از طریق اینترنت با آن آشنا شده برای کار نظافت آمده است.
من به این موضوع شک داشتم، اما همسرم گفت که در این کارها دخالت نکنم. پس از آن من از خانه خارج شدم و وقتی به خانه بازگشتم همسرم اظهار کرد که زن جوان بعد از چند ساعت کار نظافت به بهانه این که فرزندش مریض است، از خانه خارج شده و بعد متوجه سرقت طلاها شدیم.
ماموران در ادامه تحقیقات پی بردند اتاقی که سرقت طلاها در آن جا صورت گرفته است
مجهز به دوربین مداربسته است و همین کافی بود تا نخستین تصویر از زن جوان
در اختیار ماموران قرار گیرد.
مال باخته دیگری نیز در اظهاراتش گفت: وقتی زن جوان برای کار نظافت آمد، من قصد رفتن به محل کارم را داشتم و پسرم در خانه بود، آن زن گفت که تا ساعت ۶ در خانه میماند، اما ساعت ۲ ظهر بود که تماس گرفت و گفت حال فرزندش بد شده است و باید به خانه برود و کارها نیز تمام شده است.
وی افزود: تعجب کردم و از او خواستم شماره کارتش را بگوید تا پول را به حسابش بزنم که
زن جوان ادعا کرد خودم به خانه بروم و در صورت رضایت و تمیز شدن خانه پول را به
حسابش واریز کنم، اما وقتی به خانه رفتم متوجه سرقت طلاهایم شدم و هرچه با او تماس گرفتم بی نتیجه ماند.
بازداشت زنی مرموز به خاطر سرقت های سریالی
ماموران با توجه به گسترده بودن این سرقتها و با در اختیار داشتن تصویر دوربین مداربسته،
تحقیقات را برای دستگیری زن جوان آغاز کردند که در این مرحله مشخص شد زن جوان سابقه
سرقت به همین شیوه و شگرد را داشته است.
تیم تجسس کلانتری با توجه به نشانیهایی که این زن به شرکتهای خدماتی داده بود پی بردند که او ۱۷ نشانی متفاوت در پروندهها ارائه کرده است.
ردیابیها ادامه داشت تا این که ماموران با اقدامات فنی و اطلاعاتی موفق شدند مخفیگاه زن جوان
را در جنوب تهران شناسایی کنند و در این مرحله با اطلاع از حضور زن جوان در خانه اش
در عملیاتی غافلگیرانه موفق به دستگیری ثریا شدند.
گفتگو با ثریا زنی مرموز که به خاطر بدهی سرقت می کرد
ثریا ۳۰ ساله که یک سابقه زندان در پروندهاش دارد ادعا میکند به خاطر بدهکاری در پرونده قبلیاش مجبور به سرقت شده است. این زن در حالی از سرقت ۳۰ میلیون طلا صحبت میکند که در یکی از سرقتهایش تنها ۱۵۰ میلیون تومان طلا دزدیده است.
سابقه داری؟
بله، سال گذشته به خاطر سرقت طلا به همین شیوه نظافتچی دستگیر شدم.
چه مدت زندان بودی؟
یک ماه زندان بودم.
چرا دوباره دزدی کردی؟
از روی ناچاری و اجبار.
اجبار؟
بله، چون باید پول طلای سرقتی را پرداخت میکردم، یک نفر ۳۰ میلیون تومان قرض داد تا توانستم
رضایت شاکی پرونده را بگیرم و بعد از آن هرچه تلاش کردم که بدهکاریام را پرداخت کنم
نتوانستم و راهی جز سرقت پیدا نکردم.
ازدواج کردی؟
بله، دو فرزند دارم و شوهرم بیمار است و نمیتواند کاری انجام دهد.
چطور این شیوه و شگرد را یاد گرفتی؟
من خانهها را نظافت میکردم که وسوسه شدم دزدی کنم.
خانوادهات کمک نکردند؟
نه، کسی را ندارم که کمک مان کند.
چرا از راه نظافت در خانه ها، هزینهها و بدهکاری ات را تامین نکردی؟
روزی ۶ تا ۸ ساعت در خانهها کار میکردم و ۱۰۰ هزار تومان پول پرداخت میکردند که ۳۵ هزار تومان آن برای شرکت و ۲۰ هزار تومان هزینه رفت و آمدم بود.
تنها ۴۰ هزار تومان برای من باقی میماند که با آن نمیتوانستم بدهکاریام را پرداخت کنم. حتی بعضی روزها بیشتر از ۸ ساعت کار میکردم، اما صاحبخانهها با این که خانههایشان قصر بود هیچ پول اضافی نمیدادند و حتی تخفیف هم میگرفتند.
از سرقت طلاها چقدر پول به دست آوردی؟
۱۸ میلیون تومان که آن را پرداخت کردم و یک ماه دیگر فرصت گرفتم تا بقیه پول را بپردازم.
ارزش داشت دزدی کنی؟
۱۰ روز بود که سالم کار میکردم و دست به دزدی نمیزدم.
به دستگیری فکر میکردی؟
فکر میکردم که دیگر دست به دزدی نزدم.
آزاد شوی دوباره دزدی میکنی؟
نه، میخواهم سالم و درست زندگی کنم. پرستار خانه میشوم که کسی را نبینم.
برای کسانی که شرایط زندگیشان مثل خودت سخت است حرفی داری؟
بله، این که هر چقدر هم بدهکار هستند دزدی نکنند و قلک خودشان را جمع کنند.
هیچ چیزی ارزش لحظه دستگیری و بی آبرو شدن را ندارد.
همسرت از سرقتها اطلاع داشت؟
نه، اما دیگر متوجه این سرقتها شده است.
چطور دستگیر شدی؟
در خانه بودم که ناگهان دیدم پلیس سر رسید، باور نمیکردم پلیس مخفیگاهم را شناسایی کرده باشد.
خراسان