باران دختربچه زیبای تبریزی با انفجار مواد محترقه دست ساز خانه مادربزرگش در دم جان باخت و پسر خاله اش نیز دستش قطع شد و اولین حادثه تلخ چهارشنبه سوری در تبریز رخ داد.
باران علیزاده دختربچه تبریزی که برای خانه تکانی به همراه مادرش به خانه مادربزرگ خود رفته بود با انفجار ترقه دست ساز پسر خاله اش جانش را از دست داد. در ادامه جزئیات تلخ مرگ این کودکی بی گناه را در نیک صالحی بخوانید.
مرگ تلخ دختربچه تبریزی
چهارشنبه سوری یک رسم باستانی و زیباست اما هر سال با آمیختن به آتش و وحشت قربانی می گیرد و تلخ کامی به بار می آورد.هیجان شادی جایش را به وحشت و سوگ می دهد با اینکه می تواند یک جشن شادی آفرین در آستانه نوروز باشد.
انفجار جان باران تبریزی را گرفت
باز شدن پنجره ها و شستن پرده ها خبر از رسیدن شور و شوق بهار در خانه مادربزرگ
باران علیزاده می داد. مادر باران و خاله او برای کمک به مادربزرگش در کارهای خانه تکانی
به خانه او در محله مارالان تبریز رفته بودند.
نزدیک ظهر بود که صدای انفجار در محله پیچید.بعد هم دود غلیظ و آتش راه افتاد. هنوز چند دقیقه ای بیشتر نگذشته بود که صدای آژیر آمبولانس و ماشین آتش نشانی در خیابان پیچید.باران و سنا و پسرخاله ۲۹ ساله شان به شدت سوخته بودند و به بیمارستان منتقل شدند.
مرگ دختربچه تبریزی در بیمارستان
پدر باران که این روزها در مراسم سوگ دخترکش در شوک و ناباوری به سر می برد،بیش از هر چیز از شایعات فضای مجازی دلخور است.
او در گفتگو با خبرنگار رکنا ماجرای این حادثه هولناک را اینطور شرح داد: «پسر باجناقم در خانه
مادر خانمم در حال درست کردن ترقه دست ساز بوده که یکدفعه انفجار رخ داد و او و بچه های
من دچار سوختگی شدند.
باران را به همراه دختر دیگرم سنا و پسرخاله شان به بیمارستان منتقل کردیم اما باران که دختر بزرگ من بود و شش سال داشت در این حادثه جان خود را از دست داد.حال سنا رو به بهبود است و به زودی از بیمارستان مرخص می شود.»
پدر باران در ادامه گفت: «حال مادر باران خوب نیست. این روزها درگیر مراسم عزاداری دخترم
هستیم. اما از پسرباجناقم شاکی نیستم.ما ارتباط خیلی نزدیکی با اقوام داریم
و می دانم که این ماجرا یک اتفاق بوده است.»
قطع شدن دست پسرخاله باران
پسرخاله بزرگ باران در مورد وضعیت برادر خود که در بیمارستان است می گوید: «برادرم
حال خوبی ندارد و دست چپش از مچ قطع شده است.او پسر خیلی خوب و سر به راهی است.
همین یک اشتباه را در زندگی اش کرد که بابت آن چنین تاوان سنگینی دادیم.
برادرم تا به حال لب به سیگار و قلیان و مشروب نزده است. او استاد کار پی وی سی است
و همیشه اهل کار بود.»
رکنا