نیک صالحی | پرتال اطلاع رسانی ، سرگرمی ، سینما و …
  • نیک صالحی
    • تماس با ما
  • فال
    • انواع فال و طالع بینی
    • فال روزانه
    • فال روز تولد
    • فال حافظ
    • فال کارت
  • خبر
    • اخبار ایران و جهان
    • اخبار اختصاصی
    • اخبار علمی
    • اخبار ورزشی
    • اخبار حوادث
    • موبایل و کامپیوتر
  • سینما
    • فرهنگ و هنر
    • استوری چهره ها
    • فرهنگ و سینما
  • سرگرمی
    • چه خبر از کجا ؟
    • اس ام اس مناسبتی
    • کاریکاتور
    • مطالب گوناگون
    • سوژه های خنده دار
    • معما ، ضرب المثل،چیستان
    • گزارش تصویری
    • داستان های کوتاه
    • خودرو
  • گردشگری
  • سلامت
    • شاخص توده بدنی
    • تغذیه و سلامت
    • پزشکی و درمان
    • زناشویی و همسرداری
    • آشپزی و دسر
    • روانشناسی
    • پیشگیری از ایدز
    • مبارزه با اعتیاد
  • سبک زندگی
    • مد روز
    • کاردستی
    • زیبایی و آرایش
    • خانه داری
    • دکوراسیون
  • فیلم
  • احکام
  • تبلیغات
    • درج آگهی در سایت
پنج شنبه ۱۶ / ۰۴ / ۰۱
حوادث > حوادث > صحبت های مادر غزاله در جواب همکلاسی های آرمان پسر اعدامی

صحبت های مادر غزاله در جواب همکلاسی های آرمان پسر اعدامی

تاریخ بروزرسانی : 2020-01-25
گردآوری : نیک صالحی
اشتراک گذاری :
آرمان پسر اعدامی

خانواده آرمان پسر اعدامی در تلاش هستند تا پسرشان را از قصاص نجات دهند زیرا او ۱۱ بهمن ماه به جرم قتل دختر جوان مورد علاقه اش اعدام خواهد شد.

آخرین تلاش های خانواده آرمان پسر اعدامی نیز بی نتیجه بود و پدر و مادر غراله در پاسخ به تجمع در مقابل خانه شان اعلام کردند که قصاص می خواهند و رازی به گذشت از این پسر ۲۴ ساله نیستند. خانواده آرمان برای جلب رضایت خانواده غزاله دوستان و اقوام خود را در مقابل خانه پدر و مادر غزاله آورده بودند که بی نتیجه بوده است. در ادامه جزئیات این تجمع برای رهایی پسر جوان از اعدام را در نیک صالحی بخوانید

تلاش ها برای نجات آرمان پسر اعدامی

شمارش معکوس برای اجرای حکم قصاص. چند روز به پایان ‏مهلت یک ماهه‌ای که از سوی پدر و مادر غزاله داده شده، باقی نمانده و این پرونده جنایی هر روز ‏به نقطه پایانش نزدیک و نزدیک‌تر می‌شود، خانواده آرمان به هر نحوی سعی دارند، رضایت اولیای ‏دم را جلب کنند. آنها روز پنجشنبه همراه عده‌ای از اقوام، آشنایان و دوستان آرمان به محل ‏زندگی پدر و مادر غزاله رفتند تا شاید بتوانند، آنها را از تصمیم‌شان منصرف کنند.

اما خانم ‏شکوهی مادر غزاله و آقای شکور پدر غزاله از رودررو شدن با آنها خودداری کردند
تا حضور ‏چند ساعته حدود ۴٠ نفراز کسانی که خواهان گذشت این خانواده بودند،
بی‌نتیجه به پایان برسد. ‏خانواده مقتول قصاص می‌خواهند، این را مادر غزاله می‌گوید.

در مقابل اما پدر و ‏مادر آرمان هنوز امیدوارند که این پرونده به نحو دیگری مختومه شود. براساس آنچه پیش از ‏این اعلام شده، مهلت قانونی آرمان یازدهم بهمن ماه به پایان می‌رسد. اما هنوز هیچ چیز به‌طور قطعی ‏معلوم نیست. ‏

پدر آرمان وسط کوچه ایستاده بود تا مردم راه را گم نکنند. عده‌ای هم در قسمت جنوبی
ساختمان بودند ‏تا آنهایی را که از خیابان ظفر می‌آمدند، راهنمایی کنند. با اینکه سوز
سردی می‌وزید، اما ‏خیلی‌ها خودشان را به آنجا رسانده بودند.

قرار ساعت ٣بعدازظهر بود. پدر آرمان تلفنش مدام زنگ می‌خورد، معلوم بود از پشت ‏خط آدرس می‌خواهند، آدرس محل سکونت پدر و مادر غزاله را، همان‌هایی که حدود یک ماه پیش ‏در حیاط زندان رجایی شهر درحالی‌که آرمان فقط چند قدم با طناب دار فاصله داشت؛ به او مهلت ‏دادند. همین مهلت هم امیدی شد برای نجات این جوان بیست‌وچهار ساله. امیدواری برای جلب رضایت هم ‏باعث شد تا در یکی از سردترین روزهای زمستانی عده‌ای به خیابان ظفر بیایند.

تجمع همکلاسی های آرمان پسر اعدامی مقابل خانه پدر و مادر غزاله

چند پله سنگی ‏طوسی رنگ که فرش قرمز باریکی تا نزدیکی در اصلی پهن شده بود
و زن جوانی که دو دسته ‏گل سفید داشت، به هر تازه واردی یک شاخه گل سفید می‌داد
و او را به طرف در ورودی ‏اصلی ساختمان راهنمایی می‌کرد. عقربه‌های ساعت ۴بعدازظهر
را نشان می‌داد، تقریبا ۴٠ نفری ‏آمده بودند. درواقع امید به نجات آرمان آنها را به آنجا کشانده بود.‏

نگهبان برجی که خانه پدر و مادر غزاله در آن است، به همه اعلام کرد که آنها خانه نیستند. کسی این حرف را باور نداشت. زن جوانی که خودش را یکی از اقوام آرمان معرفی می‌کرد، می‌‏گفت معلوم است که پدر و مادر غزاله نمی‌خواهند با ما رودررو شوند. باد سردی که در دالان ‏باریک ورودی برج می‌پیچید، ایستادن را برای خیلی‌ها غیرممکن کرده بود.

پدربزرگ و ‏مادر بزرگ آرمان که از همه مسن‌تر بودند داخل لابی برج رفتند؛ اما بقیه با شاخه‌های گل
در ‏دست مقابل ساختمان ایستادند. معلم کلاس دوم دبستان آرمان هم آمده بود،
زنی حدود شصت ساله ‏که خودش می‌گفت تازه دوهفته است از ماجرای آرمان و غزاله باخبر شده:
«من از طریق ‏رسانه‌ها خبر این حادثه را شنیدم. اما باورم نمی‌شد که آرمان همان شاگرد من است.

وقتی با مطب ‏خانم دکتر تماس گرفتم، تلفنی ماجرا را به من گفت. هنوز هم باورم نمی‌شود.» او درباره علت ‏حضورش در این جمع به «شهروند» گفت: «من تازه چشمم را عمل کرده‌ام، باد سرد برای ‏چشمانم ضرر دارد، با وجوداین، وقتی فهمیدم که قرار است اینجا جمع شوند، خودم آمدم. ‏حاضرم روی دست و پای این خانواده بیفتم و التماس کنم.

آرمان پسر اعدامیتجمع برای رهایی آرمان پسر اعدامی از قصاص

می‌دانم آنها خیلی عذاب کشیده‌اند، ‏همه زندگی‌شان را از دست داده‌اند، اما حرف من این است که با مرگ آرمان فقط یک خانواده دیگر ‏عزادار می‌شود.»‏

با اینکه بیش از یک ساعت از شروع تجمع گذشته بود، اما تلفن پدر آرمان هنوز هم زنگ
می‌‏خورد و او برای راهنمایی آنهایی که تازه به آنجا می‌رسیدند، فاصله ورودی برج تا
خیابان اصلی را ‏به سرعت طی می‌کرد و بعد از دقایقی همراه چند نفری که گل‌های
سفیدی در دست داشتند، به ‏طرف در ورودی بازمی‌گشت.

او با اینکه تمایل زیادی برای صحبت کردن نداشت اما در چند جمله کوتاه گفت:«آرمان اصلا حال خوبی ندارد، انگار ١۵ سال پیر شده، بعد از آن روزی که تا پای چوبه دار و رفت و برگشت، دیگر آن آرمان سابق نیست. بعد آن اتفاق وقتی او را دیدم چند ثانیه طول کشید تا مرا شناخت. با این همه اما امیدواریم که که خانواده شکور به جوانی آرمان رحم کنند و او را ببخشند.»

در همه این مدت مادر آرمان گوشه‌ای ایستاده بود. او با چشمانی سرخ و نگران،
به آنهایی که آمده بودند، خوش‌آمد می‌گفت و از حضورشان تشکر می‌کرد.

آرمان پسر اعدامیقصاص آرمان پسر اعدامی

او با چشمانی گریان و در حالی که تاب ایستادن نداشت چند کلامی هم به «شهروند» گفت: «ما چند‌سال ‏است که زندگی‌مان زیرورو شده، نمی‌دانم آخر این همه سیاهی چه می‌شود. فقط به خدا امید دارم ‏تا دل این خانواده را نرم کند و از قصاص پسر من گذشت کنند.» کمی دورتر از جمع طرف درِ ‏جنوبی برج چند جوان گل به دست ایستاده بودند. آنها دوستان دبیرستان آرمان بودند.

یکی از آنها که نامش محمد بود به «شهروند» می‌گوید: «من و آرمان سه‌سال دبیرستان را باهم بودیم.
از ‏همه چیز او خبر داشتم، حتی ماجرای آشنایی‌اش با غزاله را هم برای ما گفته بود،
می‌دانم او را ‏خیلی دوست داشت. وقتی شنیدم که بازداشتش کردند، شوکه شدم.
هنوزهم باورم نمی‌شود که ‏چنین کاری کرده باشد.»

احمدرضا هم با گفتن این جمله که آرمان پسر خیلی آرامی بود به ‏‏«شهروند» گفت: «آرمان بسکتبالیست خوبی بود. در مدرسه همیشه اول می‌شد، اما همان موقع هم ‏خیلی خوب بلد بود خشمش را کنترل کند.

بیشتر آنهایی که بسکتبال بازی می‌کنند، با هم درگیر ‏می‌شوند، زمین خوردن و دفاع کردن،
تنه به تنه شدن، هرکدام از اینها برای شروع یک درگیری ‏کافی است، اما آرمان
هیچ وقت به علت بازی با هیچ‌کس دعوا نکرد.

صحبت های دوستان آرمان پسر اعدامی درباره او

تازه اگر هم دعوایی می‌شد او ‏سعی می‌کرد آن را تمام کند و بین بچه‌ها را آشتی دهد.» بابک همکلاسی دیگر آرمان هم در ‏تأیید صحبت‌های دوستانش گفت: «با اینکه چند سالی است خبرهای آرمان را از روزنامه‌ها و ‏شبکه‌های اجتماعی دنبال می‌کنم، اما هنوز هم باورم نمی‌شود که او تا چند روز دیگر باید اعدام ‏شود.

خورشید بی‌رمق پنجشنبه سوم بهمن داشت غروب می‌کرد و سوز سرما بی‌رحم‌تر از قبل می‌وزید.
‏آنها که به امید گذشت و بخشش پدر و مادر غزاله مقابل خانه آنها تجمع کرده بودند،
یکی پس ‏از دیگری آنجا را ترک کردند. ظاهرا این تجمع هم نتوانست رضایت اولیای دم را جلب کند.

مادر غزاله ‏یک روز پس از این تجمع در گفت‌وگوی تلفنی به «شهروند» می‌گوید ما قصد مواجه شدن با ‏هیچکس را نداریم: «می‌دانستیم که جلوی درخانه تجمع کرده بودند، قبل از این هم چندبار ‏مراجعه کرده بودند، اما ما قصدی برای بخشش نداریم.

ما فقط قصاص می‌خواهیم. ما این فرصت را به او دادیم تا حقیقت ماجرا را بگوید و ما
را از بلاتکلیفی خارج کند و جای جسد ‏دخترم را نشان بدهد، اما او هیچ‌کدام از این کارها را نکرد. »

شهروند

گزارش شاهین صمد پور با خانمی که متاسفانه مورد آزار جنسی قرار گرفته (14+)
در ایام قرنطینه در منزل بی نهایت کارتون ببینین
برچسب ها: قصاص و اعدام
اخبار مرتبط:
آخرین دست نوشته آرمان آخرین دست نوشته آرمان و آرزوهای دست نیافتنی اش قبل از اعدام
اعدام آرمان عبدالعالی اعدام آرمان عبدالعالی در زندان بعد از عدم گذشت خانواده غزاله +عکس
حکم قصاص پزشک تبریزی تائید حکم قصاص پزشک تبریزی و خانواده المیرا چه می خواهند؟!
پدر و مادر آرمان نامه آخر پدر و مادر آرمان به خانواده غزاله و آخرین خواسته آرمان
پیشنهادات ویژه
جراحی بواسیر ، سرپایی
جراحی بواسیر ، سرپایی
استخاره برای عقد و ازدواج
استخاره برای عقد و ازدواج
روف گاردن های رویایی
روف گاردن های رویایی
پشت بام های زیبا و شیک
پشت بام های زیبا و شیک
  • هم اکنون دیگران می خوانند
کشتن زن و مادرزن داماد عصبانی در مشهد زن و مادرزنش را بی رحمانه جلوی چشم همه کشت + عکس صحنه جرم و قاتل
خودکشی جوان ایلامی جزئیات هولناک خودکشی جوان ایلامی بعد از قتل عام هولناک خانوادگی +عکس
قتل آریانا لشگری ردپای یک عشق در قتل آریانا لشگری دختر ۱۶ ساله نورآبادی
عروس و داماد در دریا عکسی تلخ از مرگ عروس و داماد جوانی که در دریا غرق شدند
مادر افسرده در کرمان اعتراف مادر افسرده به قتل فاطمه و آنیسا کوچولو و گفتگو با پدر کودکان
قتل دختر شهید جزئیات جدید از قتل دختر شهید تنکابنی و کشف جسد نیمه دفن شده وی در کلاردشت
مراسم جن گیری قتل هولناک دختر بچه ۳ ساله در مراسم جن گیری + عکس بدون پوشش جنایتکاران
قتل پسربچه تهرانی جزئیات قتل پسر بچه ۶ ساله به دست نامادری سنگدل تهرانی
مادر بابک خرمدین اعلام حکم مادر بابک خرمدین و واکنش او به رأی نهایی دادگاه
پدرکشی در تهران پدرکشی هولناک با همدستی مادر در تهران و کشف جسد در بیابان
جنایت در برج نگین ستارخان ایرانگردی قاتل آتش افروز و بی رحم پس از جنایت در برج نگین ستارخان
جشن تولد مرگبار جزئیات جشن تولد مرگبار در شهریار با انفجار بادکنک‌ های هلیومی
مرگ دختر دو ساله ماجرای پاره کردن چرخ‌ های آمبولانس و مرگ دختر ۲ ساله در تهران
کودک ربایی در تهران جزئیات عجیب ترین کودک ربایی در تهران که زن جوان چاقو زیر گلوی دختربچه گذاشت
قتل دختر نوجوان جزئیات قتل دختر نوجوان با شلیک مرگبار پدر عصبانی در ممسنی نورآباد فارس
مرگ پزشک آبادانی ماجرای مرگ مشکوک دکتر پیوند علامه پزشک آبادانی چیست؟ +عکس
مرگ کودک 4 ساله ماجرای تلخ مرگ دردناک سایدا دختر ۴ ساله در پی خودکشی یکی از اقوامش
درگیری مسلحانه آبادان انگیزه قاتل بی رحم از قتل سه مرد در درگیری مسلحانه آبادان +عکس
قتل ناموسی در تهران قتل ناموسی یاشار به دست مرد قصاب به خاطر زن خیانتکار در تهران
همسرکشی مرد مشهدی این مرد مشهدی گلوی همسر خود را کنار سفره وحشیانه از هم درید! +عکس
گم‌ شدن نوجوانان ماجرای گم شدن سه پسر نوجوان تهرانی از ۴ خرداد ماه +عکس
سرقت گردنبند طلا ماجرای گردنبند قاپی کارگردان تئاتر از پیشکسوت پرسپولیس در تهران
فال و طالع بینی
فال روزانه
فال حافظ
استخاره با قرآن
فال شیخ بهایی
فال چوب
فال روز تولد
فال کارت
فال قهوه
مروری بر گذشته
کشتن زن و مادرزن داماد عصبانی در مشهد زن و مادرزنش را بی رحمانه جلوی چشم همه کشت + عکس صحنه جرم و قاتل
خودکشی جوان ایلامی جزئیات هولناک خودکشی جوان ایلامی بعد از قتل عام هولناک خانوادگی +عکس
عروس و داماد در دریا عکسی تلخ از مرگ عروس و داماد جوانی که در دریا غرق شدند
قتل آریانا لشگری ردپای یک عشق در قتل آریانا لشگری دختر ۱۶ ساله نورآبادی
logo-samandehi
  • خانه
  • تبلیغات در سایت
  • ویدئو و موزیک
  • تماس با ما
  • تعبیر خواب
  • آر اس اس

©باز نشر مطالب اختصاصی سایت فقط با ذکر منبع و لینک مطلب در سایت niksalehi.com مجاز میباشد . طراحی سایت با آنلاینر

Copyright (c) 2003-2022 Niksalehi.com All Rights Reserved
دکتر طاهریاستخدامویدئودامنه