مزاحمت های الهام و خواسته های عجیب او از من قاتل ساخت

پسر جوان بخاطر مزاحمت های دختر سمج از آژانس اخراج شد و پیرزن پولداری را کشت. مطرح کرد.
مزاحمت های دختر سمج
مزاحمت های دختر سمج ,عصر بیست و دوم اردیبهشت ۸۴ به کلانتری ۱۲۶ تهرانپارس خبر رسید یک زن ۹۳ساله به
نام رباب در خانه اش کشته شده است.
پلیس به خانه مورد نظر رفت با جنازه خونین پیرزن روبه رو شد.
یکی از همسایه ها گفت: این زن که فرزندانش در خارج از کشور زندگی می کنند به تنهایی در خانه
اش زندگی می کرد.
ساعتی قبل از خانه زن همسایه سر و صدا شنیدم.
من که نگران شده بودم به طبقه بالا رفتم و با در باز روبه رو شدم.
وقتی وارد خانه شدم جنازه پیرزن را دیدم که روی زمین افتاده بود.
دسبرد زدن به خانه پبر زن
وقتی در بررسی مقدماتی روشن شد به خانه پیرزن تنها دستبرد زده شده پلیس به تحقیق محلی پرداخت.
مسئول آژانسی که در نزدیکی خانه پیرزن قرار داشت به ماموران گفت: زن تنها مشتری همیشگی اژانس بود و هفته
ای چند بار برای رفتم به خرید یا خانه دوستانش ماشین کرایه می کرد.
صبح هم با اژانس تماس گرفت و ماشین خواست.
مزاحمت های دختر سمج
رفت و آمدهای مشکوک
وی در ادامه تحقیقات گفت: ریسبشن آژانس که پسر ۲۳ساله ای به نام کامبیز
است ساعتی قبل به خاطر رفت و آمدهای مشکوکش از اژانس اخراج شد.
اما چند بار او را مقابل خانه پیرزن دیدم که هراسان بود.
به همین خاطر به او مشکوکم.
به دنبال اطلاعاتی که این مرد به پلیس داد کامبیز بازداشت شد و به قتل پیرزن تنها اعتراف کرد.
دختر جوان به نام الهام
وی در بازجویی ها گفت: مدتی بود با یک دختر جوان به نام الهام آشنا شده بودم .
او مدام با من تماس می گرفت تا به دیدنش بروم.
مدیر آژانس هم به خاطر رفت و امدهایم به من اعتراض کرده بود.
صبح وقتی الهام با من تماس گرفت و اصرار کرد تا به دیدنش بروم عصبانی شدم و گوشی تلفن را
قطع کردم اما دقایقی بعد مقابل در اژانس آمد.
مدیر اژانس که از این موضوع عصبانی شده بود مرا اخراج کرد و گفت دیگر حق ندارم به محل کارم
برگردم.
وی ادامه داد: من که شغلم را از دست داده بودم و بی هدف در خیابان پرسه می زدم به
خاطر اوردم که ساعتی قبل پیرزن همسایه،از اژانس ماشین کرایه کرده و حالا در خانه اش نیست.
به فکر سرقت افتادم
به همین خاطر به فکر سرقت افتادم.
من مقابل در خانه پیرزن رفتم و از بالکن وارد خانه شدم اما پیرزن یکباره از اتاق بیرون آمد و
شروع به داد و فریاد کرد.
چون پیرزن مرا می شناخت ابرویم در خطر بود.
دهانش را گرفتم و او را هل دادم که سرش با دیوار برخورد کرد.
من همان موقع چهار سکه طلا، ۱۵۰ هزار تومان پول نقد و ۳ ادکلن از خانه پیرزن دزدیم و فرار
کردم اما ساعتی بعد بازداشت شد.
به دنبال بازسازی صحنه جرم ، تلاش پلیس برای یافتن نشانی از بستگان این زن بی نتیجه ماند و اولیای
دم وی شناسایی نشدند.
به این ترتیب معاون اول قوه قضاییه برای کامبیز درخواست دیه را مطرح کرد.
اما کامبیز نتوانست دیه را بپردازد.
به این ترتیب ۱۲سال در زندان ماند.
پسر جوان که حالا ۳۵سال دارد نامه ای به دادگاه نوشت و درخواست اعسار از پرداخت دیه را مطرح کرد.
پولی برای پرداخت دیه ندارم
وی دیروز در شعبه چهارم دادگاه کیفری یک استان تهران به ریاست قاضی اصغرعبداللهی و با حضور یک مستشار پای
میز محاکمه ایستاد و گفت: باور کنید پولی برای پرداخت دیه ندارم.
پدرم هم وضع مالی خوبی ندارد و در مسجد کار می کند.
به همین خاطر از قضات می خواهم تا با تقسیط دیه موافقت کنند.
من اگر از زندان بیرون بیایم می توانم کار کنم و مبلغ دیه را بپردازم.
در پایان این جلسه هیات قضایی درخواست ناتوانی متهم از پرداخت یکجا دیه را پذیرفت و حکم به پرداخت نصف
دیه و تقسیط مابقی آن صادر کرد.
به این ترتیب کامبیز با پرداخت نصف دیه از زندان آزاد می شود تا باقی مبلغ را قسطی بپردازد.
رکنا