توطئه شوم برای همسر سوم و فرار زن خیانتکار با مرد غریبه

یک زن ۳۴ساله نیز که با همدستی یک مرد غریبه همسرسومش را کشته به زودی در دادگاه محاکمه می شود تا از خودش دفاع کند.
توطئه شوم برای همسر سوم
توطئه شوم برای همسر سوم ,اواخر پاییز ۹۴ مردی میانسال به اداره پلیس بومهن رفت و از ناپدید شدن پسر ۴۰ ساله اش به نام عباس خبر داد.
وی گفت: پسرم پنج سال قبل با یک زن جوان که قبلا ازدواج کرده و دو فرزند داشت ازدواج
کرد.
چند ماه از آغاز زندگی آنها نگذشته بود که متوجه اختلاف های پسرم و عروسم شدم.
تولد نوه ام هم اختلاف های آنها را کمتر نکرد تا اینکه از چند روز پیش متوجه شدم پسرم ناپدید
شده است.
عروسم می گفت پسرم به سفر رفته است.
اما من به حرف های او مشکوک هستم.حالا چند روز است که از عروسم بی خبر هستم.
او همراه نوه چهارساله ام و دو پسر ۸ و ۱۱ساله خودش خانه شان را ترک کرده است.
پلیس در نخستین گام از تحقیقات به خانه عباس رفت اما ردی از همسر وی به نام سهیلا به دست
نیاورد.
ماموران پلیس در بررسی خانه به گودالی که شواهد نشان می داد به تازگی در وسط حیاط خانه کنده و
پر شده است مشکوک شدند و به بررسی آن پرداختند.
به این ترتیب جنازه عباس که زیر خاک دفن شده بود کشف شد.
توطئه شوم برای همسر سوم
به این ترتیب فرضیه جنایت خانوادگی قوت گرفت و تلاش پلیس برای ردیابی سهیلا آغاز
شد.
پلیس در تعقیب این زن بود که از کردستان خبررسید یک زن جوان با مشخصات سهیلا در تلاش است تا
پسر ۸ساله اش را در مدرسه دورافتاده ای در یکی از روستاهای کردستان ثبت نام کند.
پلیس با نیابت قضایی به کردستان رفت و زن مشکوک را دستگیر کرد.
با تکمیل تحقیقات روشن شد سهیلا پس از قتل همسرش همراه فرزندانش و با یک مرد غریبه به
کردستان رفته تا در آنجا زندگی زیرزمینی داشته باشند.
زن جوان به قتل همسرش با همدستی مرد غریبه اعتراف کرد.
وی در تشریح جزییات زندگی اش گفت: همسرم اولم ۸سال قبل در تنکابن ناپدید شد.
به همین خاطر چند سال بعد و با داشتن یک پسر با همسر دومم در همدان ازدواج کردم.
چون از همان ابتدای زندگی خانواده همسرم مخالف این ازدواج بودند درگیری های من و شورهمر شروع شد .
صاحب یک پسر شده بودم که همسرم برای ادامه تحصیل به ترکیه رفت و دیگر بازنگشت.
من هم غیابی طلاق گرفتم وبا عباس ازدواج کردم.
وی ادامه داد: عباس مرد سختگیری بود.با اینکه صاحب یک پسر شده بودم اجازه نمی داد به تنهایی از خانه
خارج شوم.
به فکر طلاق افتاده بودم اما عباس مخالف جدایی بود.
به همین خاطر با همدستی یک مرد غریبه شبانه شوهرم را با چاقو کشتم.از دو کارگر افغان خواستم تا
به خانه ام بیایند .
به دروغ به آنها گفتم گودالی وسط حیاط بکنند تا در آن حوض نصب کنند.
بعد از کندن گودال جنازه را دفن کردم و همراه فرزندانم به کردستان رفتم.
رکنا