به من بگویید با دخالت های خانواده شوهرم چه کنم

برای جلوگیری از دخالت های خانواده شوهر در ابتدا باید میزان وابستگی همسر خود را با خانواده اش به صورت متعادل کنید.
یکی از مشکلاتی که برخی از زوجین با شروع زندگی مشترک با آن رو به رو می شوند دخالت های خانواده ها می باشد.گاهی زن و شوهر این گونه دخالت ها را به گونه ای مدیریت می کنند که پس از مدتی خانواده ها دست از دخالت بیجا برمیدارند.اما در برخی موارد به خصوص مرد با دخالتهای خانواده خود موافق است و یا در صورت عدم موافقت نمی تواند آن ها را از این کار باز دارد.در این گونه مواقع چه باید کرد؟با ما همراه شوید در این مطلب در نیک صالحی به موضوع دخالت های خانواده شوهر پرداخته ایم.
دخالت های خانواده شوهر
یکی از کاربران سایت برایمان نوشته است: لطفا” داستان منو هم به نظرسنجی بگذارید.
شاید راه حل مشکلم پیدا شد.
خیلی ممنونم از کمکتون.
وقتی اومدن خونمون خواستگاری بهم گفتن تو فقط بگو آره ما تضمینت میکنیم نمی ذاریم آب تو دلت تکون بخوره….
ولی آنقدر از دست تک تک خانواده شوهرم (که تازه مادر و پدر و خواهر ، ۳ نفر بیشتر نبودن)حرص
خوردم و گریه کردم.
شوهر خواهرم پولدار بود و گفتن یه وقت چشم هم چشمی نکنی .
ولی دخترشون همش در حال چشم و هم چشمی با دوستاش فامیل و من بود.
بهم توهین می کردن و همه چیز واسه خودشون خوب بود.به من میگفتن موهاتو بکن تو ولی دخترشون هر کاری
که می کرد مهم نبود .
قبل از ازدواج بهم قول دادن برام کار پیدا میکنن، تازه میگفتن نکنه بشی رئیس پسرمون! تا این حد!….
فکر میکردم راست میگن.
بهم قول داده بودن که میتونم درسمو ادامه بدم.تازه بعد از ۲ سال که مادرم واسم یه
کار کوچیک پیدا کرد و تصمیم گرفته بودم درسم رو هم ادامه بدم ، برام یه کار دو روزه پیدا
کردن.(من صادقانه گفته بودم که پول برام مهم هست ) جلوی شاهچراغ بودم و گفتم امیدوارم یه خانواده مثل خودتون
گیر دخترتون بیاد، شاید باور نکنید که بهم گفتن : ” حرف دهنتو بفهم” !!!!!(خودشون هم می دونن که چقدر
غیر نرمال هستند)
میخواستم برم لیزر کنم مادر شوهرم گفت سرطان زا هست ، ولی خودش میره لیزر میکنه !!!!!!!!!!!!!!از دخالت های خانواده شوهر اینکه پدرشوهرم
که میاد خونمون تو کشو میزهارو میگرده.
نداشتن حریم خصوصی در زندگی مشترک
اگه یه عکس روی یخچالم اضافه بشه همه خبردار میشن.تازه این یه ذره اش هست…
شوهرم آدم خوبیه ولی پشتم نیست.همیشه از اونها دفاع میکنه و اینقدر به فکرشون هست و واسشون شور میزنه که
نگو.بهم میگه از حرفاشون ناراحت نشم ولی خودش از کوچکترین حرف مادر من که تا حالا ۲ بار هم بیشتر
نظر نداده ناراحت میشه.
۲ سال هر جمعه صبح راس ساعت ۷ پدرومادرشوهرم یا میامدن خونمون وپدر شوهرم می اومد تو اتاق خواب منو
بیدار میکرد …
یا زنگ می زدن و بیدارمون میکردن…
کلا” توی جمع هم هر نوع جکی می گن هر نوع حرفی میزنن….
شوهرم راز خونمون رو نگه نمی داره و باید مثل دخترا همه چیزو واسه مامان باباش گزارش روزانه کنه.کجاییم ناهار
چی خوردیم….
همش میگن نداریم…
مثلا” یه بار مریض بودم و میخواستم برم دکتر پول کم داشتیم شوهرم گفت اونا هم ندارن…
با وجودی که فرداش واسه دخترشون یه گوشیه ۶۰۰ تا ۸۰۰ هزار تومانی خریده بودن !شوهرم همش به فکر اونهاست.
البته این روزا به این نتیجه رسیده بودیم که ازدواجمون اشتباه بوده.
تفاوت فرهنگی زوجین
آخه ما از دو قشر و فرهنگ و آداب رسوم مختلف هستیم.
من توی خونه ی هزار متری بزرگ شدم و همیشه همه چیز داشتم ولی اونا از زمان ازدواج ما خونه
دار شدن .
من فقط حرفم اینه شما که نمی تونستید چرا به قول پدر بزرگ شوهرم لقمه بزرگتر از دهن گرفتید.
چرا واسه براورده کردن خواسته های دخترتون دارا هستید ولی واسه من ندار! چرا اینقدر ریا می کنید و جلوی
مردم نمایش میدید.( روزی که رفتیم خونشون از همون میوه و آبمیوه ای که ما دادیم آوردن،ولی چند شب پیش
که مامانم رفت خونشون من از خجالت آب شدم.
با وجودی که واسه مهمونای خودشون همچین بریز و بپاش می کنن که نگو…
). البته یه تفال به قرآن زدم گفت اینا خیلی دروغگو و متظاهر هستن و آخر توی همین دنیا به
سزای اعمالشون میرسن که آرزوی آتیش جهنم رو می کنن.
من زندگیمو دوست دارم و واقعا” دوست دارم بدون هیچ حرف کلفتی زندگی کنم تنها عیبم حساس بودنم هست و
نمی خوام کسی به من و همسرم توهین کنه.من واقعا” خسته شدم و بریدم .
به نظرتون من با این خانواده چیکار کنم؟ اگه جزئیات دیگه ای می خواهید بگید تا کمکتون کنم.
شوهر وابسته به خانواده
«شوهر وابسته» گرفتار در دو راهی مادر و همسر گاه در کشاکش بحث ها و جدال ها در زندگی مشترک،
یکی از والدین سعی می کند فرزندان را به سمت خود بکشد تا جبهه قوی تری علیه والد دیگر تشکیل
دهد.
این جبهه گیری یا به اصطلاح گروکشی، باعث سردرگمی احساسی فرزندان نسبت به والدین می شود.
معمولاً این والد علت ادامه زندگی را وجود بچه ها می داند و به این وسیله نوعی احساس عذاب وجدان
در فرزند ایجاد می کند که اگر او نبود، والدش مجبور به تحمل چنین شرایطی نبود.
از طرفی نوعی احساس ترس از دست دادن در فرزند ایجاد می شود که این امر وابستگی به والدین را
در پی دارد.
این وابستگی گاه تا بزرگسالی نیز ادامه پیدا می کند.
وابسته کردن کودک، ترفند برخی والدین برای پنهان کردن ترس خود
اصولاً وابسته کردن فرزندان، ترفندی است که گاه یک
والد برای پنهان کردن ترس خود از تنهایی و تنها ماندن استفاده می کند.
کودکی که در چنین شرایطی بزرگ می شود، همیشه نسبت به والدین (معمولاً یکی از والدین) احساس دین می کند
و ناراحتی یا نارضایتی آن والد او را به شدت آشفته می سازد.
معمولاً این افراد بعد ازدواج زمانی به مشاور مراجعه می کنند که همسرشان از وابستگی زیاد آنان به والدین و دخالت های خانواده شوهر خود به
ستوه آمده است.
گلایه این همسران معمولاً این است که شوهر یا خانم ما زمان زیادی را در کنار والدینش می گذراند، والدین
وی برای همه امور زندگی شان تصمیم گیری می کنند یا همسر، توانایی مقابله یا مخالفت با خواسته های غیرمنطقی
خانواده اش را ندارد.
رقابت با مادر همسر
در موضوع دخالت های خانواده شوهر اگر با چنین فردی ازدواج کرده اید یا قصد ازدواج دارید باید بدانید که والد (معمولاً
مادر) همسر شما، ممکن است رقیبی جدی برای شما باشد.
معمولاً تلاش برای بر هم زدن این وابستگی دو سویه و افراطی راه به جایی نمی برد؛ زیرا از طرفی
والد هیچ گاه حاضر به ترک این وابستگی نیست و از طرف دیگر فرزند توانایی رها شدن از بار احساس
دین نسبت به والدش را ندارد.
اگرچه معمولاً خود این والدین همسری برای فرزندشان انتخاب می کنند، یعنی برای مثال عروس همیشه انتخاب مادر شوهر است،
ولی ترس از تنهایی و تنها شدن گاه چنان قوی است که استقلال فرزندان باعث اضطراب تنهایی والدین می شود.
والدین وابسته و فرزندانشان به کمک نیاز دارند در برخورد با والدین وابسته، هر نوع رفتاری که حاکی از تلاش
برای کاهش این وابستگی باشد، والد را به واکنش وامی دارد تا ارتباط خود را با فرزندش قوی تر کند؛
بنابراین سعی نکنید در ابتدای کار در مقابل والد همسرتان جبهه گیری شدیدی کنید.
روانشناسی افراد وابسته
از لحاظ روان شناختی، هم این دسته از والدین و هم فرزندانشان نیاز به کمک دارند.
کمک به والد برای پذیرفتن استقلال فرزند و درک این واقعیت که باید به فرزند اجازه بدهد تا از زیر
چتر حمایتی او خارج شود و از طرف دیگر، کمک به فرزند برای رها شدن از احساس دینی که سال
هاست انرژی روانی او را به خود مشغول کرده است.
اما رسیدن به این نقطه، زمان زیادی می طلبد و برای رسیدن به آن باید حوصله داشت و صبر کرد.
یک راهکار موثر در چنین شرایطی، به عنوان یک همسر بهترین کاری که می توانید انجام دهید نزدیک شدن به
والد همسرتان است.
اگر رابطه شما با والد همسرتان خوب باشد، او شما را رقیب خود نمی بیند و کم کم استقلال فرزند
خود را می پذیرد.
اگر همسرتان نیز دریابد که شما مورد تأیید والدش هستید، به شما اطمینان بیشتری پیدا می کند و به مرور
زمان وابستگی اش را به شما منتقل می کند.
از آن جا که این وابستگی برای وی لذت بخش تر است، چون احساس دینی در آن وجود ندارد، به
سرعت افزایش می یابد و فرزند را از وابستگی شدید به والدش رها می کند.نکته مهم دیگر این است که
اغلب این افراد معمولاً همیشه وابسته هستند، چه به والدین و چه به همسر و اعتماد به نفس زیادی ندارند
حتی اگر خلاف آن را وانمود کنند.
بد نیست بدانید در برابر دخالت های خانواده شوهر چه باید کرد
احساسات خود را بهدرستی بشناسید
برای مقابله با دخالت های خانواده شوهر بدانید شناسایی احساسات ناخوشایند
در این شرایط، قدم اول برای مدیریت آنهاست. گاهی افراد نمیتوانند عصبانیت
خود را بهخوبی شناسایی کرده و درنتیجه واکنش درستی نیز نسبت به آن ندارند؛
به عنوان مثال خانمی میگفت بعد از هر بار تماس تلفنی مادرشوهر یا آمدن مادر شوهر به خانهٔ آنها،
او با فرزندش دچار مشکل شده و حتی دست به تنبیه بدنی بر سر چیزهای کوچک میزد.
بعد از کنکاش متوجه شد که رفتارهای ناخوشایند مادر شوهر، همیشه باعث عصبانیت او شده است،
اما او که چندان توجهی به احساسات خود نداشته، این عصبانیت را بر سر فرزند خردسال خود تخلیه میکرده است.
خاطرات ناخوشایند خود را مرور نکنید
حداقل کاری که میتوانید انجام دهید تا احساسات منفی در شما تشدید نشود، این است که حوادث
ناخوشایند را دائم با خود تکرار نکنید. اگر قرار باشد هر روز یاد دخالت های خانواده شوهر خود بیافتید
یا حرفهای آنها را در ذهن خود مرور کرده و به دنبال یافتن قصد و منظور رفتارهای آنها باشید،
میتوانید مطمئن باشید
که نهتنها با گذشت زمان آرامتر نخواهید شد،
بلکه بهاحتمالزیاد هرروز ناراحتتر از روز قبل بوده
و البته پیشداوریهای شما دربارهٔ رفتارهای خانوادهٔ همسرتان هم افزایش خواهند یافت؛
پس تا میتوانید برای خود مشغولیتهای متنوع ایجاد کنید تا کمتر فرصت فکرکردن به اتفاقات
گذشته را داشته باشید و البته از حضور در جمعهایی که چنین تفکراتی را تقویت میکنند، دوریکنید.
در پایان یادتان باشد منظور از چنین جمعهایی، گروههای فضای مجازی نیز هستند، گروههایی که گاهی اوقات افراد حاضر در آن با بیان خاطرات خود در رابطه با موضوع دخالت خانوادهٔ همسر به تشدید احساسات ناخوشایند خود دامن میزنند.
فردانیوز -khabaronline.ir