گفتوگو با لیلی تقوی، بازیگر مجموعه «زمین انسانها» لیلی تقوی علاوه بر بازیگری، نمایشنامهنویسی را نیز تجربه کرده است.شغل اصلیاش تکنسین دندانسازی است.از سال ۷۱ با سریال «فاصله» و ایفای نقشی کوتاه وارد تلویزیون شد.در کارنامه هنری وی سریال همه فرزندان من، سیمای مدرسه، آسمان هنر، معصومه، سایه تنهایی، زیر یک سقف، کهکشان راه شیری، […]
شغل اصلیاش تکنسین دندانسازی است.
از سال ۷۱ با سریال «فاصله» و ایفای نقشی کوتاه وارد تلویزیون شد.
در کارنامه هنری وی سریال همه فرزندان من، سیمای مدرسه، آسمان هنر، معصومه، سایه تنهایی، زیر یک سقف، کهکشان راه
شیری، شهریار، فردا دیر است، گلهای گرمسیری و تلهفیلمی به نام اتوبوس به چشم میخورد.
این روزها شاهد حضور او در یکی ازسریالهای شبکه تهران با عنوان «زمین انسانها» در نقش دکتر سرابی هستیم.
این سریال بهانهای شد تا با لیلی تقوی ـ که پیش از این در سایه تنهایی نیز نقش دکتر ایرانپور
را بازی کرده بود ـ گفت وگویی داشته باشیم.
با توجه به این که تکنسین دندانسازی هستید، آیا میشود گفت در میان بازیگران پروژه زمین انسانها احساس نزدیکی بیشتری
نسبت به فضای بیمارستانی و شخصیت دکتر سرابی داشتید؟ در این خصوص نه میتوانم راجع به دیگران قضاوت و نه
خود را تایید کنم، بلکه فقط سعی داشتم نهایت تلاش خود را در این زمینه بکنم.
البته این سوال را به دلیل فضای تحصیلی شما مطرح کردم.
رشتهها کاملا متفاوتند، چراکه کار ما در زمینه لابراتواریست و پزشکی و بیمارستانی محسوب نمیشود، اما از آنجا که با
بیمار و یک سری دستگاههای مربوط به بیمارستان سر و کار داشتم کمکی برایم شد، اما نه در مقوله نوع
بازیام! به یاد دارم وقتی آقای داوودی رزومهکاریام را مرور میکردند و حضور کارگردانهای سرشناسی همچون کمال تبریزی، برزیده، حسن
فتحی و عسگرپور را در کارنامه کاریام مشاهده کردند، ارزیابی خوشبینانهتری نسبت به من داشتند، چراکه کار کردن با این
۴ کارگردان برایشان مهم بود، اما از آنجا که نه تجربه همسری داشتم و نه مادری، دچار دودلی شده بودند
که آیا از عهده نقش دکتر سرابی برمیآیم یا خیر.
از سوی دیگر این شخصیت محک زدن به خودم بود با آن که قبلا در کار برزیده نقش مادر را
ایفا کرده بودم و چالشهای بسیاری داشت، اما فکر میکنم.
نقش دکتر سرابی خاص است چون تاکنون هیچ کدام از اتفاقاتی را که برای او رخ داده تجربه نکردهام با
وجود این معتقدم مقوله بازیگری فقط شامل تحصیلات و تکنیک نیست و حس همذاتپنداری میتواند در آن دخیل باشد.
به نظرم نقش سرابی بیشتر درونی بود تا تکنیکی ! چه آموزههایی را از حضور در کنار ۴ کارگردانی که
نام بردید، وارد زمین انسانها کردید که با تکیه بر آن بتوانید خیلی راحت با آقای داوودی کنار بیایید؟ از
آقای برزیده صبر را آموختم، چرا که اگر بخواهی هنر را ادامه بدهی باید جسور باشی و با تمامی شرایط
کنار بیایی.
کافی است آموزشهایی که در هر مقطعی از زندگی با آنها سر و کار داشتید نه فقط در زمینه کاری،
بلکه در تمام مراحل زندگی سرلوحه خود قرار دهید تا به این منوال به رشد و بلوغ برسید.
وقتی حضور در این پروژه را پذیرفتید، در صحبتهای اولیه با آقای داوودی نسبت به کدام سکانسها حس سختتری داشتید
و ته دلتان لرزید؟ تمام لحظات برای بازیگران استرسزاست.
ممکن است سادهترین پلان از دید کارگردان بسیار مهم و برای بازیگر ساده باشد، اما نتواند از عهده کار برآید.
به نظرم شخصیت دکتر سرابی پیچیده و سخت بود و رسیدن به این نقش کار آسانی نبود.
مثلا اگر خانم ۵۰ ساله قرار باشد نقش مادری را ایفا کند و در این سن تجربه داشتن فرزند را
نیز داشته باشد، طبیعتا به این حس نزدیکتر خواهد شد تا من که تجربه مادر بودن را تاکنون نداشتهام.
رسیدن به دکتر سرابی برایم سخت بود و فقط در این زمینه توانستم خود را محک بزنم.
در واقع این مساله بزرگترین خطر برای من و کارگردان این اثر بود و از سوی دیگر مهمترین انگیزهام برای
حضور در این مجموعه، کار با آقای داوودی بود، چرا که ایشان انسان فرهیخته، آگاه و بادانشی هستند و وقتی
با استادم (صدرالدین شجره) مشورت کردم، ایشان معتقد بودند نباید در ارتباط با اینگونه انسانها درنگ کرد.
در سوالاتم از سختی این کار و نشان دادن حس یک مادر پرسیدم.
میخواهم بدانم به عنوان کسی که تجربه واقعی از این حس ندارد و با خیل مادرانی سر و کار دارد
که عمدتا به کلیشههایی در تلویزیون و سینمای ما بدل شدهاند، چه حس خوشایند و یا چه الگویی از یک
شخصیت مادر در سینمای داخلی دارید؟ از الگوی خاصی پیروی نمیکنم و در تمام این سالها، سریالهایی که مشاهده کردم
تنها مادری که توانست به معنای واقعی اشکم را سرازیر کند، ننه گیلانه با بازی معتمدآریا بود.
چون این نقش کاملا مستقل و مجزا از دکتر سرابی بود، نتوانستم الگوبرداری کنم.
در اصل مادرهای فیلمها و سریالها را دوست ندارم.
میشود گفت مادری را که در زمین انسانها بازی کردید بیشتر یک زن است تا یک مادر؟ به خاطر اینکه
مادری نکرده است، یعنی زمان آن را نداشته تا مادری کند و تازه تصمیم دارد مادری کند.
حتی در پلانی از مجموعه، سرابی خطاب به عمهاش میگوید حس پیر بودن به او دست داده و احساس میکند
زندگیاش دگرگون شده و تمام افکاری که در ذهنش پرورش داده یکشبه از هم پاشیده است.
پس میتوان گفت دکتر سرابی مادری بلد نیست.
چقدر محکومش میکنید و چقدر به او حق میدهید؟ اگر چنانچه دکتر سرابی به قصد یک مقصد مشخصی فرزندش را
رها میکرد محکوم بود، چراکه بچه حق مادری داشت، اما به عنوان یک فرد غریبه اگر بخواهم نظر بدهم هیچ
گاه دکتر سرابی را محکوم نخواهم کرد به خاطر اینکه مقصدی نداشته و نمیدانسته به کدام نقطه خواهد رسید.
در واقع به دنبال سرنوشتی رفته که انتهایی نامشخص داشته است.
آیا امکان دارد مخاطب درظاهر این شخصیت را محکوم و در درونش از او حمایت کند؟ بله! مخاطبی که هوشمند
باشد و به گذشته سرابی بیندیشد حتما به این نتیجه میرسد که دکتر نمیتواند بچه را با خود ببرد.
حتی در این زمینه با آقای داوودی بحث و گفتوگوهایی کردیم تا توجیه مناسب برای سرابی بگذارند تا مخاطب خیلی
درگیر این ماجرا نشود و به دنبال نقطه موجه نباشد، اما ایشان معتقد بودند آدمهای مثبت و خوب حتی پزشک
و انسان موفق جامعه هم میتواند اشتباه داشته باشد، ولی با وجود این مسائل انتظار دارم دکتر سرابی هوشمندانه قضاوت
شود.
ابتدای پخش سریال زمین انسانها گمانهزنیهایی وجود داشت که مخاطب با یک اثر حرفهای و تخصی روبهروست تا یک درام.
شما نیز قبل از حضور در این پروژه چنین تفکری نسبت به این مجموعه داشتید؟ کاملا با این مساله که
مخاطب با درام مواجه شده موافقم، اما باید دید محیط نیز چه فضایی را میطلبد.
طبیعتا در یک مرکز مددکاری یا دادگاه، اتفاقات خوشایندی به چشم نمیخورد و مراجعهکنندگان فقط در خصوص مشکلات خودشان به
مددکاری میروند.
در بیمارستان هم همینگونه خواهد بود، چون قرار نیست اتفاقات مفرح و شادی رخ دهد، فقط زمانهایی که در عمل
جراحی نتیجه مطلوبی حاصل شد یا نتیجه آزمایش مشکوکی به خوشی بینجامد، خوشحالی گذرا به چشم میخورد و این کاملا
طبیعی است.
فضا، فضایی کاملا درام و غمگین برای بیننده است و قبول دارم ماجراهای ما نیز شاد نیستند و هیچ یک
از ما شخصیتها خوشبخت نیستیم.
اما در نظر بگیرید اگر فقط به قصههای حرفه ما میپرداختند، طبیعتا مخاطبان حوصلهشان سر میرفت، بنابراین با افزودن چند
شخصیت دیگر تنوعی در کار ایجاد کردیم و به نظرم اینگونه قصهها ماجرای موجود در اجتماع کنونی است و مخاطب
به نوبه خود این قضیه را میپذیرد.
بارها شاهد انتقاد مردم از قصههایی که درد و غصه در آن موج میزند، بودم؛ بنابراین حق را به جانب
آنان میدهم، زیرا دلشان برنامههای شاد و خندهآور میخواهد اما در کنار این مساله معضلات اجتماع چگونه باید پرداخته میشد؟
چه کسی قرار است این مقوله را به تصویر بکشد؟ همه نمیتوانند مانند شخصیتهای آقای مهران مدیری یا جواد رضویان
و دیگر دوستان شاد باشند و مردم را بخندانند.
خانم تقوی در پایان از احساسی که در این کار داشتید، بگویید.
من ضعفهای کار را قبول دارم، اما از حاصل کار راضیام.
به همکاری با بیتا منصوری و ابوالحسن داوودی افتخار میکنم.
از کار با تمام عوامل لذت بردم.
اگر کسی از حاصل کار ناراضی است عاشقانه و صمیمانه گوش جان میسپارم که بیشتر یاد بگیرم.
اگر من فرزند معلول این پدر و مادر از خانواده زمین انسانها هستم دوست دارم درمان شوم تا سرکوب.
جام حم