سرپرست خانواده بر اساس سنت ملی و حیثیت خانوادگی و گاه چشم و هم چشمی و حفظ ظاهر ناچار بود قبلاً هزینه این نو نواری و تهیه وسایل و احتیاجات عید نوروز را به هر طریق ممکن فراهم نماید.
عید نوروز
عید نوروز | در قدیم ، مردم از بیست روز به عید مانده با شوق و شور به استقبال عید
نوروز می رفتند و کارهایی را انجام می دادند که عبارت بودند از : ۱ – رنگ آمیزی اطاق ها
و تعمیر و مرمت خرابی های جزئی ساختمان ِ خانه .
۲ – نظافت در و دیوار و محوطه خانه و پاک و آماده کردن ظروف غذاخوری .
۳ – گردگیری فرش ها و پرده ها و اطاق ها .
۴ – خرید قالی یا قالیچه برای تکمیل فرش خانه یا تعویض و تبدیل فرش های کهنه به نو.
۵ – تهیه لباس و کفش نو برای افراد خانواده .
۶ – تهیه برنج و روغن و گوشت برای پختن پلو در شب عید .
۷ – پختن و تهیه نان لواش برای عید .
۸ – تهیه مواد و لوازم سفره هفت سین .
سرپرست خانواده بر اساس سنت ملی و حیثیت خانوادگی و گاه چشم و هم چشمی و حفظ ظاهر ناچار بود
قبلاً هزینه این نو نواری و تهیه وسایل و احتیاجات عید نوروز را به هر طریق ممکن فراهم
نماید.
مثلاً با فروش گندم و یا جو مازاد بر احتیاج و یا روغن و کشمش که برای شب عید ذخیره
کرده بود پولی آماده می کرد و به انجام برنامه عید نوروز می پرداخت .
اگر سرپرست خانواده تهیدست بود و قادر نبود برای زن و بچه هایش لباس نو یا برنج و روغن و
گوشت تهیه کند ، ناگزیر بود برای جوابگویی به خواسته های اهل خانه دست به سوی متمکنین دراز کند و
با گرفتن مبلغی به قرض، حداقل احتیاج افراد خانواده خود را فراهم آورد.
از اوایل اسفند ، در بازارها ، مخصوصاً دکان های پارچه فروشی و کفش و کلاه دوزی ازدحام می شد. هرکس به اندازه توانایی خود به فکر لباس عید برای افراد خانواده خود بود .
خیاط ها تا نیمه اسفند کار تازه قبول می کردند.
از بیستم اسفند به بعد پاره ای از دکانداران که سر و کار مستقیم با عید داشتند ، دکان های
خود را تزیین می کردند .
آجیل فروش ها با طَبـَق های معلق بزرگ و کوچک از فندق و بادام و پسته و تخمه هندوانه و
تخمه کدو ، پیشیاره ( پیشخوان ) و با مخروطی هایی که از انواع آجیل به هم چسبیده ساخته بودند
، جلو دکان را زینت می دادند .
میوه فروش ها گذشته از آرایش دکان با میوه های الوان ، پیاز نرگس و سنبل در گلدان های شیشه
ای سبز می کردند تا حدود شب عید گل های اولیه آنها به بار آید.
مفصل تر از همه ، آیین بندی دکان های قنادی بود ؛ زیرا سر و کار این دکان ها با
عید نوروز بیشتر از سایرین بود .
در جلو دکان ، دو اصله تیر سر و ته یکی ، که روی آن را با کاغذ الوان ،
نقش و نگار انداخته بودند ، به دو جرز ( دو طرف اطاق و ایوان ) طرفین دکان تکیه می
دادند و سر آنها را به هم نزدیک و جناقی ( به شکل عدد هشت) در جبهه ( پیشانی )
دکان احداث می کردند.
رسم و رسوم عید نوروز
بعد از کله قند که در ته آن نارنج و بعد از آن شیشه میمندی ( منسوب به شهر میمند
) آبلیمو و آخر شیشه گلاب که به آنها زرورق زده بودند ، رشته هایی ترتیب می دادند و آنها
را ، به این جناقی می آویختند .
همچنین سپر و شمشیری از نبات می ریختند و دو طرف جناقی در جبهه دکان نصب می کردند .
در جلو دکان ، از گچ مخروطی های سرزده ای می ساختند و دور آنها را اقسام شیرینی می چیدند
و روی سرزده ی مخروط ، جارهای ( چلچراغ ) چند شاخه می گذاشتند .
پرده های نقاشی جنگ رستم و اسفندیار یا رستم و دیو سفید ، در بالای جبهه نصب بود.
بالای این پرده های نقاشی به چوب بندی نزدیک سقف ، چهل چراغ هایی هم آویخته می شد و تزیینات
را کامل می کرد .
حمام ها را هم زینت می کردند ، رخت کن حمام ، معمولاً چهارصُفـّه ( ایوان ، نشستگاه ) و
اکثراً چهار ستون داشت ، بین ستون ها برای استحکام بنا تیرهایی کشیده بودند ، این تیرها را با کاغذ
الوان که برش هایی هم به آنها می دادند می پوشاندند.
دسته آتش افروز :
در هفته آخر سال دسته هایی در شهر راه می افتاد ، یکی از آنها آتش افروز بود.
چهار پنج نفر دست و صورت و گردن خود را سیاه می کردند، مقداری خمیر به سر می گرفتند ،
روی آن پنبه و کهنه آغشته به نفت می گذاشتند و آتش می زدند و هر یک ، مشعلی هم
به دست داشتند و با ضرب تنبک و تصنیف خوانی عده دیگری ، دور می افتادند و از هر دکان
، شاهی صد دیناری می گرفتند .
ذکر آنها این شعر بود: آتش افروز حقیرم سالی یکروز فقیرم
دسته غول بیابانی :
دسته دیگری هم به اسم غول بیابانی بود که
یک مرد قد بلند داشت که قواره ای از پوست گوسفند سیاه و لباس چسبانی از سر تا به پای
خود به تن داشت و عده ای تنبک زن و تصنیف خوان دور او را می گرفتند و در دکان
ها شاهی صد دیناری دریافت می داشتند ؛ ذکر آنها چنین بود : من غول بیابانم سرگشته و حیرانم
دسته حاجی فیروز :
دسته
دیگری به نام حاجی فیروز بود ، که یک نفر از لوطی ها ، لباس قرمز ( یعنی نیم تنه
و شلوار و کلاه قرمز) می پوشید ؛ صورت خود را سیاه می کرد و دایره زنگی به دست می
گرفت و با یک یا دو نفر وردست در خیابان ها راه می افتاد و می گفت : حاجی فیروزم
سالی یک روزم و از مردم پول می گرفت.
جشن نوروز
مردم ایران ، از روزگاران کهن ، جشن نوروز را که روز اول فروردین ماه شروع میشود بیشتر از اعیاد
دیگر عزیز و محترم می شمردند و مراسم مربوط به آن را با دقت به جا می آوردند .
این جشن ، در آغاز سال بود و در سال دینی ، بلافاصله بعد از عید فروردینکان می آمد .
به موجب روایت دینکرد ، هر پادشاهی در این روز فرخنده ، رعیت خویش را قرین خرمی و شادی می
کرد.
در این عید ، کسانی که کار می کرده اند ، دست از کار کشیده و به استراحت و شادی
می پرداخته اند.
در این روز ، مالیات های وصول شده را به حضور شاه عرضه می داشتند .
در این روز ، شاه به عزل و نصب حکام می پرداخت و سکه های نو می زدند .
در روز اول ، مردم صبح زود برخاسته به کنار نهرها و قنات ها می رفتند و شستشو می کردند
و شکر می خوردند یا سه مرتبه عسل می لیسیدند و برای حفظ بدن از ناخوشی ها و بدبختی ها
، روغن به تن می مالیدند و خود را به سه قطعه موم دود می دادند .
در مراسم این جشن ، پدر خانواده به هر یک از افراد خانواده سه قاشق عسل و یک یا سه
سکه طلا یا نقره و سه برگ سبز می داد و به آنها سال نو را تبریک می گفت.
تبیان