گذشته سرنوشتساز سریال «شیدایی» آخرین ساخته محمدمهدی عسگرپور بعد از گلهای گرمسیری و جراحت یک اثر اجتماعی – خانوادگی محسوب میشود که به موضوع ارث و میراث و اختلافاتی که به تبع آن در میان افراد خانواده پیش میآید، میپردازد.موضوع ارثیه بارها و بارها دستمایه ساخت آثار تلویزیونی و سینمایی بسیاری بوده است، اما نگاه […]
میشود که به موضوع ارث و میراث و اختلافاتی که به تبع آن در میان افراد خانواده پیش میآید، میپردازد.
موضوع ارثیه بارها و بارها دستمایه ساخت آثار تلویزیونی و سینمایی بسیاری بوده است، اما نگاه کارگردان مجموعه تلویزیونی شیدایی
به این موضوع، نگاه خاص خودش است و داستانی را روایت میکند که نمونهاش را ندیدهایم.
اطلاعرسانی پیرامون این مجموعه با خلاصه داستانی متفاوت آغاز شد و از همین خلاصه داستان میتوان فهمید که سازندگان آن
یا حداقل کسی که چنین خلاصهای را تهیه کرده است تاحدودی سعی داشتهاند معرفی داستانشان با خلاصه داستانهای معمولی که
این روزها درباره فیلمها و مجموعهها منتشر میشود متفاوت باشد.
در این خلاصه داستان چنین آمده بود: «قلب طاها آن طور که باید نمیتپد و مرگش نزدیک است پس وصیتی
مینویسد تا عزیزی از عزیزانش مالک داراییاش شود…
کمی میگذرد طاها شیدا میشود خونش تازه میشود، شبش روز میشود، مبارک است لیلا آمده است…
پس وصال هدف میشود بیخبر از اینکه دستی آلوده تیری به این هدف نشانه گرفته است…
» مجموعه شیدایی صرفا موضوع علاقه طاها به لیلا را دنبال نمیکند.
این مجموعه دارای داستانی چند لایه و تودرتو است که در هر چند قسمت یکبار مخاطب را با گره جدیدی
مواجه میکند و نمیگذارد او براحتی از کنار مجموعه بگذرد.
اما با این حال و با اینکه در شیدایی شاهد چند داستان موازی و به اصطلاح «بچه داستان» هستیم در
کلیت اثر با ریتم کندی مواجه میشویم، بهطوری که میتوان براحتی از خیر دیدن یکی دو قسمت آن گذشت و
در نهایت نیز از کلیت ماجرا عقب نماند.
شاید اگر نویسنده یا کارگردان با بخشهایی از این فیلمنامه بیرحمانهتر برخورد میکردند و شاید اگر براحتی در جهت هرچه
موجزتر کردن فیلمنامه تلاش میکردند این نقص برطرف میشد.
نکتهای که بسیاری از نویسندگان و کارگردانان به آن واقفند اما در عمل که میرسد به خاطر دلبستگی به آنچه
نوشته یا تصویربرداری کردهاند نمیتوانند از زواید آن صرفنظر کنند و به همین دلیل آثارشان پر میشود از مواردی که
براحتی میتوانست حذف شود.
نام سعید نعمتالله به عنوان نویسنده شیدایی در عنوانبندی سریالهای مطرح دیگری نیز به عنوان نویسنده دیده شده است، سریالهایی
که هر کدام توانستهاند همراهی مخاطب را به دست آورند و در زمره آثار پرمخاطب قرار گیرند.
اما او در این راه فراز و نشیبهایی هم داشته است.
نمونه موفق آثار او زیر هشت بود که هم توانست نظر مخاطبان عادی تلویزیونی را به خود جلب کند و
هم از منظر منتقدان به عنوان اثری قابل قبول شناخته شد.
او نویسنده توانایی است که اگر سعی کند خودش را در جایگاه اولین منتقد آثارش قرار دهد موفقیت هایش دوچندان
خواهد شد.
در این مجموعه با شخصیتهایی مواجهیم که میتوانند واقعی باشند.
طاها پسر محمد تقی یک مرد پولدار و در عین حال معتقد به ارزشهای اخلاقی است.
محمد تقی در گذشته سهم طاها و خواهرش عاطفه را از اموالش تقسیم کرده و پیش از مرگش ارث هر
کدام را در اختیارشان قرار داده، با این تفاوت که طاها به علت بیماری قلبی حادی که دارد ممکن است
هر لحظه جانش را از دست بدهد.
طاها با علم به همین قضیه پسر عاطفه را به عنوان وارث خود در نظر گرفته و حالا حمید (همسر
عاطفه و داماد خانواده محمدتقی) سایه به سایه به دنبال طاهاست تا مبادا او به کسی علاقهمند شود و پسرش
از ارث طاها محروم بماند.
تلاش حمید اما در مواجهه طاها و لیلا، خانم دکتری که در مسیر زندگی او قرار میگیرد بی نتیجه میماند.
طاها به خاطر رسیدن به لیلا قصد دارد شرط او را مبنی بر جراحی قلبش با توجه به ریسک بالایی
که برایش به همراه دارد، بپذیرد اما در ادامه لیلا از این شرط صرفنظر میکند.
از طرفی به موازات داستان با دختری به نام شیدا روبه رو میشویم که دختر طاهاست.
طاها بدون اجازه پدرش با خانمی ازدواج کرده بود که دو بار طلاق گرفته و حتی مدتی را در زندان
بوده است.
طاها از وجود چنین دختری خبر ندارد.
در واقع تا اینجای داستان متوجه میشویم که تلاشهای حمید از اساس غلط بوده است.
طاها همین حالا هم اگر با لیلا ازدواج نکند یک وارث دارد به نام شیدا؛ وارثی که نقشش در ادامه
آنقدر پررنگتر خواهد شد که عنوان مجموعه هم از روی آن انتخاب شده است.
میتوان گفت نعمتالله ملودرام خوبی را طراحی کرده که رفته رفته به واسطه پیچیدگیهایی که میان روابط شخصیتها به وجود
میآید برای مخاطب جذاب تر میشود.
در این مجموعه امیر جعفری در نقش حمید به عنوان مردی ظاهر شده که که هرچه دارد از پدر همسرش
است.
با این حال او بواسطه کارهای خلافش دارایی چندانی ندارد و همواره عاطفه را که بشدت وابسته اوست آزار میدهد.
حمید شخصیت تقریبا منفی این مجموعه است و شاید اگر بخواهیم با توجه به خلاصه داستان پیشداوری کنیم او همان
دست آلودهای است که با تیری وصال طاها و لیلا و شاید در ادامه میان رسیدن طاها به دخترش شیدا
را هدف گرفته است.
حمید شخصیتی منفی دارد اما زمانی که با پدر معتاد او روبهرو میشویم ریشه این تیره بودن را در کودکی
پر تنش او میبینیم.
این دوران سخت کودکی از حمید مردی ساخته است که قصد دارد به هر روشی حتی از راههای غیرانسانی مانع
از تکرار آن برای پسرش شود.
او تصور میکند که خوشبختی پسرش در گرو ارثیهای است که قرار است از طاها به او برسد.
عاطفه اما به عنوان زنی که وابستگی شدیدی به حمید دارد معرفی شده.
حتی در مکالمه عاطفه و پدرش بر این مورد تاکید میشود.
او به خاطر این وابستگی حتی توانایی تصمیمگیری در مواقع حساس را ندارد.
عاطفه شاید در مقابل حمید هم بایستد اما در نهایت هرچه را که حمید بگوید قبول میکند و از درون
نیز رفته رفته زیر بار این فشار در حال خرد شدن است.
راز ازدواج طاها را عاطفه به حمید گفته است.
رازی که حتی محمد تقی هم نمیداند و حالا این راز حربهای را در دست او قرار داده تا بتواند
با استفاده از آن مانع ازدواج طاها و لیلا شود.
طاها اما برخلاف اینکه دوست دارد به همه ثابت کند بزرگ شده است، اما همچنان رگههایی از تصمیمگیریهای احساسی و
بچهگانه در رفتارش قابل مشاهده است.
طاها شخصیتمحوری این داستان است و به نوعی نقطه تلاقی داستانهای فرعی آن هم هست.
و اما لیلا دختر زخم خوردهای که یک ازدواج ناموفق داشته که خودش در این عدم موفقیت نقشی نداشته است.
او بیگناه چنین ضربهای خورده است و همه تصور میکنند که با قراردادن شرط عمل برای طاها میخواهد انتقامگیری کند.
هنوز شخصیت او بدرستی نمایان نشده و هنوز مشخص نیست که او در ادامه و در مواجهه با واقعیتهای زندگی
طاها قرار است چه واکنشی داشته باشد اما به نظر میرسد که او هم در ادامه نقش مهمی دارد.
میتوان گفت شخصیتهای مجموعه شیدایی بهگونهای معرفی شدهاند که مخاطب نمیتواند واکنشهای آنها را حدس بزند.
فیلمنامهنویس نشانههای محدودی در رابطه با هریک در اختیار مخاطبان قرار داده است و درباره هر شخصیت تنها چیزهایی را
میدانیم که مربوط به گذشتهشان است.
شاید در شیدایی قرار است تاثیر همین گذشته را بر آینده مرور کنیم.
گذشته حمید، گذشته لیلا، گذشته طاها و گذشته شیدا….
منبع: jamejamonline.ir