تابلوی نقاشی ون گوگ در پاریس حراج میشود!+هفت راز ون گوگ

ونسان در عشق ناموفق بود. در اوایل دهه ۱۸۸۰ وقتی به عنوان یک هنرمند کار خود را شروع کرد، به دخترخاله خود Kee Vos-Stricker دلبسته شد. اگرچه او عشق ونسان را نپذیرفت اما ونسان نتوانست به آسانی با این مساله کنار بیاید.
تابلوی نقاشی «زنان در تلهماسهها تورها را وصله میکنند» قرار است به زودی در پاریس حراج شود. این نخستین حراجی یک اثر از ون گوگ طی ۲۰ سال گذشته در پاریس است. ون گوگ در اوایل دوران فعالیت هنری خود این تابلو را در سواحل هلند کشید و بر اساس پیشبینی کارشناسان حراجی پس از عرضه چیزی حدود ۶ میلیون دلار فروخته خواهد شد.
تابلوی ون گوگ
البته با رونقی که در بازار آثار تجسمی وجود دارد و کمیاب بودن آثاری از این دست نمیتوان با قاطعیت حدس زد که چکش حراجی آخرین بار روی چه قیمتی فرود خواهد آمد.
کارشناس حراجی «آرتکیورال» اعلام کرد که این تابلو از نخستین نقاشیهای ونگوگ است و آن را پیش از ترک کردن موطنش کشیده است. او در این باره گفت: «او دو سال پیش از خلق این تابلو نقاشی را آغاز کرده بود. اهمیت این حراجی وقتی بیشتر میشود که بدانیم هر روز بیشتر از گذشته آثار ونگوگ در بازار کمیاب میشوند.»
رکورد گرانترین نقاشی ونگوگ متعلق به تابلوی «پرتره دکتر گاشه» است که سال ۱۹۹۰ به قیمت ۸۲ میلیون و ۵۰۰ هزار دلار فروخته شد.
«زنان در تلماسهها تورها را وصله میکننند» روز چهارم ژوئن در کنار چهار اثر از پل گوگن حراج خواهد شد.
درباره ون گوگ بیشتر بدانید
تاکنون درباره لئوناردو داوینچی و میکلآنژ صحبت کردیم و ناگفتههایی از ویژگیهای شخصیتی و زندگی اجتماعی این هنرمندان را بیان کردیم. اینبار نوبت به ونسان ونگوگ رسیده، هنرمندی که امروز نقاشیهایش در موزههای سراسر دنیا به نمایش درآورده میشوند؛
هرچند که وقتی در سن ۳۷ سالگی در ۲۹ جولای ۱۸۹۰ درگذشت، تقریبا هیچکس او را نمیشناخت.
درباره زندگی این هنرمند هلندی پیش و پس از هنرمند شدنش و آثارش بیشتر بدانید.
پیش از آنکه ون گوگ هنرمند شود، در چنین شغل ناموفق بود
ونگوگ پسر وزیر بود و در سن ۱۶ سالگی شروع به کار کرد.
شغلی که عمویش به عنوان کارآموز در The Hague برایش دست و پا کرده بود.
پیش از آنکه در سال ۱۸۷۶ از کار اخراج شود، برای انجام ماموریتهایی به دفاتر کاری در پاریس و لندن مراجعه میکرد.مدت کوتاهی به عنوان معلم مدرسه در انگلستان و سپس در یک کتاب فروشی در هلند مشغول به کار شد. در سال ۱۸۷۸ به Borinage محلهای معدنی در بلژیک رفت و همراه کارگران فقیر به عنوان واعظ غیر روحانی فعالیت کرد.
او هرآنچه داشت به دیگران بخشید و روی زمین میخوابید اما پس از کمتر از یک سال سازمان مذهبی که ونگوگ را تحت حمایت مالی قرار میداد به این نتیجه رسید که او نمیتواند یک پیشوای روحانی باشد پس او از اخراج کرد.
مدت زمانی که ون گوگ به شغل هنری مشغول بود نسبتا کوتاه بود
در زمانی که ونسان ونگوگ تلاش میکرد تا یک واعظ شود، و البته موفق نبود،
از کارگران معدن و روستاییان طرحهایی را کشیده بود.
همین باعث شد تا سرانجام در سال ۱۸۸۰ تصمیم بگیرد که روی هنر تمرکز کند.در ۱۸۸۱، این مرد هلندی،
که یک هنرمند خودآموخته بود تصمیم گرفت تا به سرزمین خود، هلند، بازگردد.
جایی که در آن خود را صرف نقاشی و طراحی کرد.
برادر جوانترش، تئو، که تاجر هنر بود از نظر مالی و احساسی او را تحت حمایت قرار داد.
در سال ۱۸۸۶، برای زندگی همراه با تئو به پاریس رفت و دو سال در این شهر سکونت داشت.
تئو ون گوگ ۱۸۷۸
او تحت تاثیر آثار امپرسیونیستها و نئوامپرسیونیستها قرار گرفت و استفاده از پالتهای رنگی روشنتر و براقتر و استفاده از تکنیک ضربه قلم را آغاز کرد.او دو سال آخر عمرش را در جنوب فرانسه زندگی کرد؛ جایی که بهترین و شناختهشدهترین نقاشیهایش را خلق کرد.در زمان مرگش در سال ۱۸۹۰، پس از یک دوره ده ساله فعالیت هنری، او بیش از ۸۵۰ نقاشی و حدود ۱۳۰۰ طرح روی کاغذ خلق کرده بود.
در سال ۱۹۹۰، یک سال پس از مرگش، نقاشی پرتره دکتر گاشه (Portrait of Dr. Gachet)، در یک حراجی به قیمت ۸۲.۵ میلیون دلار به فروش رسید؛ که یکی از رکوردداران فروش نقاشیهای گرانقیمت است.
آیا ون گوگ خودش گوش خود را بریده بود؟
در فوریه ۱۸۸۸، پس از گذارندن دو سال در پاریس، ونسان ونگوگ به شه آرلس در جنوب پاریس نقل مکان کرد. او امیدوار بود بتواند در آن محل یک انجمن هنری تشکیل دهد.از نقاش Paul Gauguin، که در پاریس ملاقات کرده بود، دعوت کرد تا با او زندگی کند. تئو با رشوه پل گوگن را متقاعد کرد که همخانه ونسان شود و او در پاییز ۱۸۸۸ به شهر آرلس رسید. اما در ۲۳ دسامبر ۱۸۸۸× پس از یک درگیری و نزاغ که میان آن شکل گرفت، گوگن خانه را ترک میکند و ونگوگ بخشی از گوش خود را میبرد.
این داستانیست که بسیاری نقل کردهاند اما در سال ۲۰۰۲، دو محقق آلمانی کتابی را منتشر کردند که بیان میکرد گوگن در حین درگیری، بخشی از گوش ونگوگ را بریده است. بر اساس این نظریه، ونگوگ چون نمیخواست رفاقتش با گوگن مخدوش شود پذیرفت که این ماجرا را طوری بیان کند که به زندان رفتن گوگن منتهی نشود.
ون گوگ تعدادی از نقاشیهایش را در آسایشگاه روانی خلق کرد
در ماه می ۱۸۸۹، که طی ماههای قبل نشانههایی از سلامت مغری کم را از خود نشان داده بود،
به بیمارستان روانی Saint Paul de Mausole در شهر Saint-Remy-de-Provence در جنوب فرانسه مراجعه کرد. گرچه در آن زمان بیماری او صرع تشخیص داده شود اما محققین بیماری او را اختلال دو قطبی، الکی بودن و پورفیری، یک اختلال متابولیسمی، شناسایی کردهاند.
به هر دلیلی، درمان ونسان ونگوگ در بیمارستان Saint Paul یک سال به طول انجامید.
در طی این زمان او منظرههایی از باغچهها و حیاط اطراف را نقاشی کرد.
بیش از ۱۰۰ نقاشی در این بازه زمانی از او به جا ماده که برخی از آنها از نقاشیهای ارزشمند او به شمار میروند.
مانند شب پر ستاره (The Starry Night) که در سال ۱۹۴۱ توسط موزه هنر مدرن شهر نیویورک خریداری شد.
گلهای زنبق (Irises)، توسط یک صنعتگر استرالیایی در سال ۱۹۸۷ به مبلغ ۵۳.۹ میلیون دلار خریداری شد. این نقاشی در سال ۱۹۹۰ در موزه J. Paul Getty Museum نگهداری میشود و مبلغ پرداخت شده برای آن ناشناخته مانده است.
ونسان ونگوگ هرگز نه ازدواج کرد و نه صاحب فرزندی شد
ونسان در عشق ناموفق بود.
در اوایل دهه ۱۸۸۰ وقتی به عنوان یک هنرمند کار خود را شروع کرد،
به دخترخاله خود Kee Vos-Stricker دلبسته شد.
اگرچه او عشق ونسان را نپذیرفت اما ونسان نتوانست به آسانی با این مساله کنار بیاید.
از طرفی با خانوادهاش هم بر سر این موضوع و همچنین شغلی که انتخاب کرده بود به مشکلات بسیاری برخورد و در نتیجه پای زنی دیگر به نام Sien Hoornik در زندگیاش باز شد؛ زنی که چند کودک هم داشت.
باز هم خانواده ونگوگ این انتخاب را تایید نکردند و درنتیجه رابطهاش در نهایت به بنبست رسید.
در پاریس با صاحب یک کافه به نام Agostina Segatori آشنا شد اما این آشنایی نیز سرانجامی جز جدایی نداشت.
شایعاتی وجود دارد که مرگ ون گوگ خودکشی نبوده است
داستانی که بسیار درباره مرگ ونگوگ در ۲۷ جولای ۱۸۹۰ شنیده میشود این است که او وقتی در مزرعه Auvers-sur-Oise در فرانسه نقاشی میکرد به خود گلولهای شلیک کرد، سپس حدود یک مایل راه رفت تا به هتل محل اقامتش رسید و پس از دو روز درگذشت.
اما در سال ۲۰۱۱ فرضیه دیگری درباره مرگ او مطرح شد؛
او به طور اتفاقی مورد ضربه گلوله یک پسر نوجوان قرار میگیرد. پسری که به دلیل مسخره کردن ونگوگ به خوبی شناخته میشود. اما ونگوگ با گفتن این که خودش این کار را کرده به داستان مرگش توسط شخصی دیگر، خاتمه داده است.
اما نویسندگان کتاب بیوگرافی ونگوگ که این داستان را مطرح کردهاند میگویند که تئوری آنها توسط شاهدان عینی بسیاری تایید شده و این که آن تفونگ هرگز در مزرعه پیدا نشده است. همچنین گفته میشود که صدای گلوله از جایی در Auvers شنیده شده که در فاصله نیم مایلی از محل اقامت ونگوگ قرار داشت و برگشتن از آن محل به هتل، برای هنرمند مجروح آسانتر است.همانند داستانی که درباره گوش بریدهاش وجود دارد، هیچ کس نمیتواند به طور قطع اعلام کند که او چگونه مرده است.
زن برادر ونگوگ در شهرت پس از مرگ او نقش داشت
در ژانویه ۱۸۹۱، ۶ ماه پس از مرگ ونگوگ، برادرش به دلیل بیماری سفلیس در ۳۴ سالگی در هلند درگذشت.
بیوه تئو، جو ونگوگ-بونگر نقاشیها، نامهها و طرحهای بسیاری از ونسان ونگوگ را در اختیار داشت.
او تصمیم گرفت تا هنر ونسان را با برگزاری نمایشگاههای متعدد، به همه معرفی کند.
همچنین در سال ۱۹۱۴، مجموعهای زا نامههایی که توسط ونسان ونگوگ نوشته شده بودند را منتشر کرد تا داستان زندگی او را بهتر بیان کند.پس از مرگ جو، تنها پسرش با تئو، ونسان ویلیم ونگوگ آثار و نقاشیهای عموی خود را به ارث بود و در سال ۱۹۷۳ موزه ونگوگ را در آمستردام افتتاح کرد.
خبرآنلاین – هزار و یک بوم